داستان سه تار با صدای پگاه ماسوری
نویسنده: جلال آلاحمد اگر مجلسی بود و مناسبتی داشت، وقتی سر وجد میآمد، میخواند و تار میزد و خوشبختیهای نهفته و شادمانیهای درونی خود را در همه نفوذ میداد. ولی حالا میان مردمی که معلوم نبود به چه کاری در ان اطراف میلولیدند، جز اینکه بدود و خود را زودتر به جایی برساند چه میتوانست بکند؟ از خوشحالی میدوید و به سه تاری فکر میکرد که اکنون مال خودش بود
دیدگاه