نمایش نقد اجتماعی ۱۴ هنرمند در گالری آوای هنر

سرنا_ نمایشگاه گروهی نقاشی و مجسمه «آنچه از بین می‌رود، هست» با ارائه آثار علیرضا آسانلو و ۱۳ هنرجوی آتلیه هنری خانه آفتاب در گالری آوای هنر برپاست.

نمایش نقد اجتماعی ۱۴ هنرمند در گالری آوای هنر

به گزارش سرنا به نقل از مهر ، نمایشگاه گروهی نقاشی و مجسمه «آنچه از بین می‌رود، هست» شامل آثار علیرضا آسانلو و ۱۳ هنرجوی آتلیه هنری خانه آفتاب تا ۴ اسفندماه در گالری آوای هنر به نشانی خیابان فرشته، خیابان بوسنی و هرزگوین، بن‌بست پناهی، پلاک یک برقرار است.

در این نمایشگاه ۲۵ اثر نقاشی رنگ روغن و اکرلیک و سه اثر مجسمه از هنرجویان و دو اثر نقاشی از علیرضا آسانلو به نمایش در آمده است. آثار این نمایشگاه فیگوراتیو و سورئال هستند که انسان در محوریت تمامی آثار قرار دارد.

آدم‌ها در تعدادی از این نقاشی‌ها رنگی و برخی سیاه و سفید نقاشی شده‌اند و مخاطب می‌تواند امید و جریان زندگی و یا اندوه و حسرت‌های انسان‌ها را ببیند. در میان رنگ‌های مختلف ردپای رنگ‌های خاکستری بیشتر دیده می‌شود که انگار آرزوهای بر باد رفته هستند.

نقد وضع معیشتی مردم در این کارها پررنگ است، نمونه بارزش پسرک مغموم ماهی فروش وسط بازار و یا پیرمرد ژنده پوش با دستان خالی ست اما دیگر مشکلات اجتماعی هم از نگاه هنرمندان دور نمانده است، محدودیت‌های زنان در موسیقی تا هویت باختگی و سرگشتگی‌های انسان معاصر و...

آثار این نمایشگاه بدون عنوان هستند و تنها نام هنرمند و تکنیک نقاشی نام برده شده است. لیندا محمدی، مهسا شمشیان، سیما کهکی، امیر نریمانی، صفورا فردوسی، پریسا ابراهیمی و حوری باقری هر کدام دو نقاشی با تکنیک رنگ روغن را به نمایش گذاشته‌اند، فتانه پیری‌خواه و شقایق سعیدی هر کدام دو نقاشی با تکنیک اکرلیک و سامانتا ثابت‌نیا یک نقاشی رنگ روغن و یک نقاشی میکس مدیا و یک مجسمه سفال در این نمایشگاه ارائه کرده‌اند. همچنین هایده حسنا یک اثر رنگ روغن و یک میکس مدیا، بهناز رضایی‌فرد یک اثر رنگ روغن و یک اثر با تکنیک اکرلیک و زهرا رحیمی یک نقاشی رنگ روغن و دو مجسمه برنزی در این نمایشگاه به نمایش گذاشتند.

علیرضا آسانلو درباره نمایشگاه «آنچه از دست می‌رود، هست» گفت: این یک نمایشگاه گروهی است که ۱۳ نفر از هنرجویان آتلیه خانه آفتاب که چند سالی است با من کار می‌کنند در آن شرکت کرده‌اند. موضوع و عنوان نمایشگاه در ابتدا یک مسأله نامتعارف بود ولی ما عنوان را به "آنچه از دست می‌رود، هست" تغییر دادیم. در واقع در طی روند کاری که داشتیم فضای آثاری که خلق شد به سمت مسئله سوررئالیسم رفت و بچه‌ها کم کم موضوعاتی را پیدا کردند که برای‌شان اهمیت داشت و نسبت به آن واکنش داشتند.

وی بیان کرد: کارها قرار بود یک مضمون داشته باشد که با زندگی امروز که شب می‌خوابیم و صبح بیدار می‌شویم و می‌بینیم همه چیز تغییر کرده است و هیچ چیز توجیه عقلانی یا توجیه اقتصادی، معنوی و… ندارد، مرتبط باشد. جالب است که ما به این وضعت عادت کرده‌ایم و دیگر نسبت به آن واکنشی نداریم. این نامتعارف بودن چیزی است که ما در ایران آن را زیست می‌کنیم و دل‌مان می‌خواست بیشتر در این فضا کار کنیم. آثار نمایشگاه کم کم رنگ و بوی اجتماعی‌تر به خود گرفت و از نظر شکل بیشتر شبیه مکاتب سوررئالیستی شد.

آسانلو درباره شرکت‌کنندگان این نمایشگاه گفت: هنرمندانی که در این نمایشگاه حضور دارند هر کدام از نظر سابقه و تجربه متفاوت هستند، ما در این نمایشگاه از حضور کسی که یک سال است نقاشی می‌کند بهره می‌بریم تا کسانی که پنج، شش یا هفت سال است که دارند نزد من کار می‌کنند.

وی درباره فضای آثار نمایشگاه توضیح داد: بیشتر آثار نمایشگاه فیگوراتیو است و محور اصلی آثار انسان است. در میان آثار نمایشگاه آثاری هست که شکل اعتراضی دارند و مسائل اجتماعی را به صورت واضح به تصور کشیده‌اند. بعضی از کارها هم سمبلیک هستند، یعنی از آدم‌هایی که امروزه در جامعه زندگی می‌کنند به‌عنوان نماد استفاده شده است. یکی از آثاری که خود من در نمایشگاه گذاشته‌ام اثری است که در آن انسان امروزی را به چالش کشیده‌ام.

این هنرمند درباره مفهوم عنوان نمایشگاه بیان کرد: عنوان نمایشگاه اشاره به این دارد که ریشه‌ها و هیچ چیز از بین نمی‌رود و انسان‌هایی که می‌آیند و می‌روند واقعاً نابود نمی‌شوند. اتفاقاتی که می‌افتد و ما می‌بینیم و تجربه می‌کنیم در سرنوشت ما و در ساخت آینده تأثیر دارد، این‌طور نیست که فکر کنیم یک پدیده‌ای هست که از بین می‌رود و دیگر هیچ اثری از آن نخواهد بود. تمام اتفاقات و تمام تصمیماتی که در زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی گرفته می‌شود در سرنوشت آدم‌ها تأثیر دارد و این تأثیر هیچ‌وقت از بین نمی‌رود. این را در آثار بعضی بچه‌ها می‌توان به طور شفاف دید و در آثار برخی دیگر در لایه‌های عمیق‌تر می‌شود پیدا کرد.

آسانلو در پایان گفت: مهمترین چیزی که در این دوره کاری هنرجویانم برای من اهمیت داشت این بود که بچه‌ها شبیه من نباشند، خوشحالم که این اتفاق افتاده و هر یک از این ۱۳ هنرمند با امضای خاص خودش در گالری آوای هنر حضور دارد. این مهم است که آنها شبیه معلم‌شان نیستند و فکر می‌کنم این برای هنر امروز یک الگوی خوب است. شاید امروزه خیلی از معلم‌ها سعی می‌کنند یک تعداد شاگرد کپی از خودشان را تربیت کنند ولی من از این مسئله پرهیز کردم و سعی کردم کسانی که با من کار می‌کنند خودشان را پیدا کنند و این مسئله در این نمایشگاه خیلی برجسته است. یعنی هیچ‌کدام از بچه‌ها شبیه همدیگر نیستند و در نهایت شبیه من نیستند و این‌طور نیست که کارشان را ببینند و بشود تشخیص داد که با من کار کرده‌اند. معمولاً اکثر کسانی که در یک مکتب یا شیوه‌ای آموزش می‌بینند شبیه آن جریان می‌شوند و می‌شود آنها را تشخیص داد، اما من سعی کردم این شکلی نباشد و این مسئله خیلی خوب جواب داده است.

کد مطلب: ۱۳۴۴۱۵
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت