بهروز افخمی: ما ۵ درصد با ادعای زیاد، فکر می‌کنیم ۵۵ درصد مردم هستیم!

«نفوذ» از کلیدواژه‌هایی است که هر از گاهی در میانه جدال بر سر عملکرد صداوسیما، پیش کشیده می‌شود و انتقاد از این رسانه را رنگ و بویی مرموز می‌بخشد؛ اما «نفوذ در رسانه ملی» واقعیت است یا توهم؟

بهروز افخمی: ما ۵ درصد با ادعای زیاد، فکر می‌کنیم ۵۵ درصد مردم هستیم!

بیش از دو ماه از نامه مهم عبدالعلی علی عسکری رئیس صداوسیما به مرتضی میرباقری معاون سیما می‌گذرد؛ نامه‌ای که طی آن علی عسکری به طور مشخص به جنجال‌ها و حواشی یک سریال ورود کرده و خواستار بررسی اتفاقات پشت پرده شده بود. او در این نامه با اشاره به حواشی قسمت آخر مجموعه «پایتخت ۶» دستور داده بود که بررسی شود این اقدام حاصل اشتباه، بی‌توجهی و وادادگی بوده است یا نتیجه «عملیات مرموز و فتنه‌انگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن».

بهروز افخمی: پیش‌فرض‌های این بحث را قبول ندارم!

بهروز افخمی در آغاز درباره بحث نفوذ و اینکه چقدر در تلویزیون امکان مواجهه با ستون پنجم دشمن وجود دارد گفت: من اصلاً پیش فرض‌های این بحث را قبول ندارم اینکه فکر کنیم عده‌ای می‌توانند به تلویزیون وارد شوند و به شکل پیچیده‌ای اهداف زیرپوستی و زیرزمینی را پیش ببرند به این احتیاج دارد که اعتقاد داشته باشیم آثار داستانی می‌تواند روی افکار و رفتار مردم تاثیر بگذارد. من این مساله را اصلاً قبول ندارم و فکر می‌کنم آثار نمایشی که در تلویزیون تولید می‌شود صرفاً برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت مردم است که به طور طبیعی چشم‌انداز و جهان‌بینی کسی هم که آن را می‌سازد در آن منعکس می‌شود.

وی درباره تاثیر این محصولات حتی به صورت ناخودآگاه روی مخاطب اظهار کرد: این‌ها خرافاتی است که خود روشنفکران درست کرده‌اند. گروهی در تلویزیون به دنبال یافتن توطئه‌چینی هستند و یا سعی دارند نشانه‌های فراماسونری را در محصولات نمایشی پیدا کنند و این کارشان عکس‌العمل به روشنفکرانی است که فکر می‌کردند کارهای بزرگی در حوزه داستان‌نویسی و فیلمسازی انجام می‌دهند! وقتی گروهی خود را بیش از حد باور دارند گروهی هم پیدا می‌شوند که به دلیل اختلاف عقیده با این گروه مثلاً به دلیل بچه مسلمان بودن، همین توهم را پیدا می‌کنند که آن گروه اول واقعاً می‌تواند چنین کاری را انجام دهد.

افخمی اضافه کرد: باید در نظر بگیریم که مردم در طول تاریخ حرف حکمای بزرگ و یا پیامبران الهی را چقدر در جهت تغییر اندیشه و رفتارشان گوش کرده‌اند، آن وقت می‌توانیم ببینیم چقدر چیزی را که اتفاقاً در لفافه هم پیچیده شده می‌پذیرند و این از همان خرافات روشنفکرانه است. مردم حرف صریح و حکیمانه پیامبران را هم به راحتی نمی‌پذیرند، آن وقت چطور می‌شود کسی بیاید حرفی را که خودش فکر می‌کند خیلی حکیمانه است، در لفافه بپیچد و از سانسور عبور بدهد و بعد خیال کند که مردم فهمیده‌اند و تاثیر هم گرفته‌اند. کسی که این‌طور خیال می‌کند دچار توهم و خود بزرگ‌بینی است و از آن طرف هم شاید کسی پیدا شود حرف‌هایش را باور کند و سعی کند در کارهای آن آدم متوهم دنبال توطئه بگردد. در واقع ممکن نیست در آثار نمایشی رمزگویی کنید که در ناخودآگاه مردم تغییر عمده داشته باشید.

مجری سابق برنامه سینمایی «هفت» در ادامه با ذکر مثالی از تفاوت فضای حاکم بر «مردم» با آنچه در فضای رسانه‌ای تصور می‌شود، گفت: من سال گذشته در مراسم وداع با سردار سلیمانی در تهران حضور داشتم و متوجه شدم جماعتی از مردم تهران در این مراسم هستند که هیچ شباهتی به من ندارند. نه تنها شباهتی به من یا نحوه زندگی من نداشتند، بلکه حتی من را نمی‌شناختند! به طور مثال وقتی من در شمال شهر تهران راه می‌روم، علی‌رغم اینکه از لحاظ سیاسی دشمن‌تراشی‌هایی برای خودم کرده‌ام باز هم تعداد زیادی به من سلام می‌کنند و لااقل من را می‌شناسند اما در مراسم سردار سلیمانی حتی یک نفر به من سلام نکرد، ۹۰ درصد زنان چادری بودند و من فکر می‌کردم این جمعیت تا حالا کجا بودند.

افخمی: در مراسم وداع با سردار سلیمانی جماعتی را در تهران دیدم که نمی‌شناختم و حتی فکر نمی‌کردم وجود داشته باشند اما این گروه هستند و زمانی که احساس نیاز کنند به میدان وارد می‌شوند. این گروه نه سبک زندگی‌اش با فیلم و سریال‌ها تغییر کرده است نه عقایدش با محصولات نمایشی دگرگون می‌شود؛ این‌ها همه مردمی هستند که ما نمی‌بینیم و نمی‌شناسیم. ما خودمان پنج درصد از مردم با ادعای زیاد هستیم که فکر می‌کنیم ۵۵ درصد مردم هستیم! وی تأکید کرد: خود من این جمعیت را در تهران نمی‌شناختم و حتی فکر نمی‌کردم وجود داشته باشند اما این گروه هستند و زمانی که احساس نیاز کنند به میدان وارد می‌شوند. این گروه نه سبک زندگی‌اش با فیلم و سریال‌ها تغییر کرده است نه عقایدش با محصولات نمایشی دگرگون می‌شود؛ این‌ها همه مردمی هستند که ما نمی‌بینیم و نمی‌شناسیم. ما خودمان پنج درصد از مردم با ادعای زیاد هستیم که فکر می‌کنیم ۵۵ درصد مردم هستیم.

مجری «نقد سینما» در ادامه درباره طرح تئوری‌هایی چون توطئه و نفوذ عنوان کرد: این حرف‌ها بین ما روشنفکران و طبقه متوسط جریان دارد که فکر می‌کنند با فرهنگ‌تر هستند و به دلیل پولدارتر بودن یا زیادتر حرف زدن تصور دارند که متفکرتر هم هستند. درحالی که اینها پنج درصد و پنج میلیون نفر از کل جمعیت ایران هستند که خود را مهم تلقی می‌کنند.

افخمی افزود: مردم واقعی مملکت، ما نیستیم ما گروهی کوچک هستیم که از «مردم» جداییم. در بین ما عده‌ای با هم مخالف و موافق می‌شوند و رو به روی هم می‌ایستیم و فکر می‌کنیم مردم به ما توجه دارند درحالیکه این پیش فرض‌ها کلاً غلط است.

وی در ادامه درباره اینکه استفاده از کلماتی مانند نفوذ یا ستون پنجم دشمن چقدر می‌تواند به نوعی «نپذیرفتن مسئولیت‌ها» اشاره داشته باشد؟ گفت: شما می‌خواهید بگویید مدیریت تلویزیون دچار ترس وسواسی شده چون وظایف خود را به درستی انجام نداده است؛ این حرف درست است. در هر دوره‌ای گروه جوان‌تر می‌آمدند و برای اینکه می‌خواستند جای پیرترها را بگیرند، از این زاویه ورود می‌کردند که ما حرف‌های جدیدی داریم و نظریه‌هایی شبیه به توطئه و سوء‌ظن نسبت به همه و اینکه شیطان‌پرستان تلویزیون را اشغال کرده‌اند بیان می‌کردند و از این موضع ورود می‌کردند تا مسئولان کهنسال را از دور خارج کنند.

این کارگردان سینما که در دهه شصت در بخش‌های مدیریتی تلویزیون هم حضور داشته است، بیان کرد: این تصور در زمان ما هم وجود داشت ما هم که جوان بودیم شاید حرف‌هایی را می‌زدیم که ظاهرش این بود که برای اسلام دل می‌سوزانیم اما می‌خواستیم لیاقت خود را نسبت به نسل گذشته نمایش دهیم. این داستان همیشگی جوانان تازه به دوران رسیده و باهوش‌تر و باعرضه‌تری است که فکر می‌کنند باید نسل گذشته را کنار بزنند و جای آنها را بگیرند.

پیرمردهایی که متهم به شیطان‌پرستی می‌شوند!

افخمی اظهار کرد: از طرفی نسل گذشته چون ایده‌هایش پس‌رفت کرده است این حرف کم و بیش درباره‌اش مصداق دارد. این قانون طبیعت است و این روش‌ها برای ورود نسل‌های تازه‌تر برقرار است. به طور مثال شوراهای تصویب فیلمنامه و طرح و برنامه تلویزیون حدود ۲۰ سال و برخی حدود ۴۰ سال است تغییر نکرده است، خب این شوراها هرچه ایده داشته‌اند در این سال‌ها ارائه کرده‌اند. حالا ممکن است عده‌ای برای برکناری این شوراها بگویند این پیرمردها غافل هستند که شیطان‌پرست‌ها به همه جا رسوخ کرده‌اند.

فقط آدم‌های متوهم که همه جا دنبال علائم و رمزها می‌گردند ممکن است خیال کنند که فیلمساز کار خیلی مهمی کرده و موفق شده مثلاً یک نماد صهیونیستی را در یک برنامه تلویزیونی یا یک فیلم داستانی بچپاند! وی درباره نمادسازی‌ها در فیلم و سریال‌ها توضیح داد: البته من نمی‌گویم این نمادسازی‌ها نیست. قبول دارم عده‌ای ممکن است سراغ نماد چشم فلان انجمن یهودی هم بروند و باز ممکن است روی عده‌ای دیوانه اثراتی هم داشته باشد، باور می‌کنند و تسلیم قدرت‌شان می‌شوند و این وسط عده‌ای هم وحشت‌زده می‌شوند اما این‌ها روی مخاطب تاثیر ندارد و آن‌ها زندگی خودشان را دارند و فقط آدم‌های متوهم که همه جا دنبال علائم و رمزها می‌گردند ممکن است خیال کنند که فیلمساز کار خیلی مهمی کرده و موفق شده مثلاً یک نماد صهیونیستی را در یک برنامه تلویزیونی یا یک فیلم داستانی بچپاند. باید از آنها پرسید که پرسید خب که چی؟

افخمی تصریح کرد: دلیلش هم این است که ماهیت رسانه چیزی غیر از سرگرمی‌سازی نیست رسانه نمی‌تواند عمیق باشد اما ما که در رسانه کار می‌کنیم دوست داریم خیال کنیم که کارمان بسیار مهم است و دست به بازتولید دوقطبی‌های عجیب می‌زنیم.

این سینماگر که پیش از نظریات او درباره جشنواره‌های خارجی و رویکردهای سیاسی آن‌ها بازتاب‌های فراوانی داشته درباره نسبت دیدگاه‌های قبلی خود به‌خصوص درباره جشنواره «کن» با آنچه امروز درباره بی‌اهمیت بودن رسانه و محصولات نمایشی می‌گوید، توضیح داد: ممکن است به نظر برسد که تضاد دارد اما توضیحش این است که مدیر جشنواره کن نقشه‌ای می‌کشد و فکر می‌کند پروتکلی را پیش می‌برد اما معنایش این نیست که لزوماً موفق است و می‌تواند از طریق فیلم عقاید مردم را عوض کند. در این میان فیلمسازی که قبول می‌کند وارد این دایره توطئه شود و به توصیه‌ها و دستورات و پروتکل‌ها توجه کرده و در فیلمش آن‌ها را رعایت می‌کند به مردم و کشورش خیانت کرده است حتی اگر این خیانت منشا هیچ اثری نباشد.

افخمی: «یک خانواده محترم» مصداق نفوذ در صداوسیما بود، اما تأثیری نداشت

وی اضافه کرد: نتیجه این خیانت ممکن است به جایی نرسد اما آن فیلمساز خیانت کرده است و باید خجالت بکشد که در جشنواره‌ای فیلم می‌سازد که از او خواسته است تغییراتی در فیلمش بدهد که سیاه‌نمایی کرده باشد. البته آن فیلم‌های سیاه‌نما که به سفارش کن ساخته می‌شد تاثیری روی مردم نداشت و جذاب هم نبود. این‌ها ساخته می‌شد که در جشنواره‌های خارجی جایزه بگیرد چه بسا مورد تایید وزارت امور خارجه هم بود . آن‌ها خیلی خوششان می‌آمد که این جوایز را برنده شویم. با این حال فیلمسازی که به تولید ایده‌ای ضد ایرانی که برای یک جشنواره سفارش داده شده عمل کرده است به نحوی پیش خدمتی و نوکری کرده است اما اینکه فیلمش تاثیری گذاشته باشد نه این را قبول ندارم. این فیلم‌ها تحسین شده‌اند، جایزه برده‌اند برخی‌شان فروش میلیونی هم داشته‌اند و خیلی‌ها آن‌ها را دیده‌اند اما مردم نه تاثیری گرفته‌اند و نه چیزی یاد گرفته‌اند.

افخمی در پاسخ به این سوال که چقدر همین اتفاق که به زعم وی در جشنواره‌های خارجی رخ می‌دهد ممکن است در تلویزیون نیز اتفاق بیفتد و آیا این همان مصداق «نفوذ» نمی‌تواند تلقی شود بیان کرد: بله این اتفاق رخ داده است و فیلم‌هایی مثل «یک خانواده محترم» که با سرمایه سیما فیلم در بدنه صداوسیما ساخته شد، محصول همین نگاه است اما باز هم می‌گویم تاثیری روی مخاطب نداشته است.

وی تأکید کرد: نفوذ زمانی معنادار می‌شود که روی مخاطب تاثیر داشته باشد. فیلم و سریال و برنامه‌ای که با نگاه حتی یک شخص خائن ساخته می‌شود و افراد حزب اللهی هم باور کرده‌اند که او نفوذ کرده اگر تاثیری بر مخاطب نداشته باشد، هر دو طرف دچار نوعی نگاه کمدی و از جنس توهم شده‌اند! این مساله را هم نباید فراموش کرد که طبیعتاً هر فیلمی نگاه فیلمساز را منعکس می‌کند و این مساله با توطئه و نفوذ خیلی فرق دارد. اینکه فیلمساز بخواهد زیر پتو کنایه‌ای را به مدیران صداوسیما و کشور بزند با ترویج یک جهان بینی انحرافی فرق دارد. این نکته هم درست است که بگوییم که مدیریت تلویزیون در مواردی اشتباه کرده که کارگردانانی را به کار گرفته که جهان‌بینی آن‌ها در راستای تحقیر مردم بوده است، چون این اهمیت دارد که جهان‌بینی نباید ضدملی و با نگاه مسخره کردن یا بی‌ارزش تلقی کردن باشد هرچند ممکن است مدیران برای همین موضوع هم پاسخ دندان شکن داشته باشند!

منبع: خبرآنلاین

کد مطلب: ۱۴۹۵۳۸
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت