جان‌های جوانی که از کرونا نمی‌ترسند

سرنا_نگین ضیایی کارگردان «مِرفی» از جمله جوانان حوزه تئاتر است که بازگشایی‌ها و تعطیلی‌های مکرر سالن‌های نمایش در پی شیوع کرونا، نتوانسته است مانعش شود تا نخستین اجرای سال ۱۴۰۰ سالن سایه را رقم بزند.

جان‌های جوانی که از کرونا نمی‌ترسند

«مِرفی» نام نمایشی است به نویسندگی سپیده ضیایی براساس اولین رمان ساموئل بکت و کارگردانی نگین ضیایی. اثری که اجرای آن از فردا، ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر آغاز خواهد شد.

گروه تئاتر واسومانی تمرین نمایش «مِرفی» را از آبان ۹۷ آغاز کرد و این اثر را نخست در بیست‌ودومین جشنواره تئاتر دانشگاهی (اردیبهشت ۹۸) و سپس به مدت ۷ شب در سالن اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشهر (شهریور ۹۸) روی صحنه برد و اکنون علی‌رغم شرایط دشواری که شیوع کرونا برای همه اعضای جامعه و از جمله اهالی تئاتر رقم زده است، با عنوان «اولین اجرای سال ۱۴۰۰ سالن سایه» میزبان مخاطبان می‌شود.

جان‌های جوانی که از کرونا نمی‌ترسند

از آبان ۹۷ تا فروردین ۱۴۰۰ با «مِرفی»

ضیایی در پاسخ به این سوال که این مُمارست و پشتکار، این شورِ بودن روی صحنه و این شوق فروزان برای به اجرای عمومی رساندن اثری که تمرینش از سال ۹۷ آغاز شده است در سال ۱۴۰۰، از کجا می‌آید، گفت: «گمان می‌کنم انرژی موجود در هر گروهی و بده‌بستان آن میان اعضای گروه، دلیل عمده این اتفاق است. زمانی که من به عنوان کارگردان، همراهی بازیگران، طراحان و دیگر اعضای گروه را می‌بینیم، خواه‌ناخواه هم‌پایشان می‌شوم و این در مورد تک‌تک اعضا در قبال یکدیگر صدق می‌کند. اعضای گروه ما علی‌رغم همه مشکلات از جمله مسائل مالی و هزینه‌های تولید، از آبان ۹۷ کنار یکدیگر ایستادند و برای رسیدن به هدفی مشترک، همدلانه یکدیگر را حمایت کردند.»

جوانانی که اولین طعمی که چشیدند، «سختی» بود

ضیایی در برابر این گزاره که ظاهر امر نشان می‌دهد در میان بازگشایی‌ها و تعطیلی‌هایی که کرونا برای سالن‌های نمایش رقم زد، اهالی جوان تئاتر بیش از پیشکسوتان این حوزه، مایل به بودن روی صحنه هستند، گفت: «با آن‌چه می‌گویید موافقم و گمان می‌کنم علتش این باشد که جوانان از لحظه‌ای که تصمیم گرفتند وارد این حوزه شوند، نه به این شکل که اکنون می‌بینید اما به همین میزان، سختی کشیدند. از جمله زمانی که پیشکسوتان به‌حق، در سالن‌های نام‌ونشان‌دار روی صحنه می‌رفتند و ما در صف نوبت اجرا بودیم، پس آن‌چه اکنون متحمل می‌شویم اگرچه در فرمی متفاوت اما با محتوایی یکسان، تکرار شرایط دشوار پیشین است.»

میل ما به بودن روی صحنه علی‌رغم همه دشواری‌ها را شاید بتوان حاصل جسارتِ جوانی دانست، جسارتی که هرچه بر سال‌های عمر افزوده می‌شود جای خود را به محافظه‌کاری می‌دهد

کارگردان نمایش «مِرفی» در پاسخ به این سوال که آیا علم به این که مُجاز بودن به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت سالن‌های نمایشی و ترس احتمالی تماشاگران از ابتلا به کرونا، احتمالا اجراهایی با تعداد مخاطب اندک را رقم خواهد زد، نگرانش می‌کند یا خیر، توضیح داد: «ما پیش از این هم می‌دانستیم که به واسطه جوان بودن و کمتر شناخته‌شده بودن، برای جذب مخاطب باید به کیفیت کارمان و تلاش خودمان برای اطلاع‌رسانی در مورد این کیفیت اتکا کنیم. ما همواره دستمان را روی زانوی خود گذاشته‌ و می دانسته‌ایم این خود ما هستیم که باید مخاطب را از روی صحنه بودن‌مان خبردار کنیم. دلیل این شیوه برخورد را شاید بتوان در جسارتِ جوانی دانست، جسارتی که هرچه بر سال‌های عمر افزوده می‌شود ناخودآگاه جای خود را به محافظه‌کاری می‌دهد.»

تغییراتی که گروه تئاتر واسومانی ناگزیر از اعمال آن بر متنِ بکت بود

اگر بخواهیم خطی داستانی برای «مِرفیِ» ساموئل بکت به عنوان جِسمانی‌ترین اثر این نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر ایرلندی تعریف کنیم می‌توان گفت «مِرفی» روایتی است از عشق به یک روسپی و سازوکار جنون.

داستان مردی مهاجر که به ایرلند پشت کرده است و روزگارش را در لندن به بطالت می‌گذراند. جایی که روسپی زیبایی خاطرخواهش می‌شود و از سر عشق‌ به او، دست از آن‌چه تا پیش از این شغلش بوده است، برمی‌دارد. مِرفی می‌بایست مسئولیت زندگی را بر عهده گیرد و کار کند اما احساس می‌کند در جسمش اسیر شده است و ترجیح می‌دهد خود را برهنه بر صندلی گردانی ببندد و آن‌قدر تاب بخورد تا صندلی از حرکت بازماند و عشقش به سلیای زیبا نافرجام.

جان‌های جوانی که از کرونا نمی‌ترسند

در پاره دوم رمان، مِرفی در یک دیوانه‌خانه کاری به دست می‌آورد. در دیوانه‌خانه است که او به دلیل احساس خویشاوندی روحی با دیوانگان به آرامش می‌رسد اما هنگامی که عاشق زنی مبتلا به اسکیزوفرنی می‌شود، شغلش را از دست می‌دهد. او معشوقه‌ای هم در دوبلین داشته که حالا یکی از رفقایش دلباخته او شده است و این ماجرا، ماجراهای دیگری را رقم می‌زند. آیا مِرفی به عنوان یک انسان در نظر دوستان و آشنایانش ارزشمند دارد؟ یا این که بهتر آن است که خودکشی کند؟ این سوال او، از خودش است.

نگین ضیایی در پاسخ به این سوال که با علم به ممیزی‌های موجود، تا چه میزان موفق به حفظ داستان رمان ساموئل بکت شده است، توضیح داد: «بهانه خلق این نمایش در ابتدا، تحویل اثری به عنوان بخش عملی پایان‌نامه کارشناسی ارشد من بود. بعدتر به جشنواره تئاتر دانشگاهی رفتیم و در آن‌جا خط اصلی داستان را کاملا حفظ کرده بودیم اما در کمال تاسف با اتفاقی عجیب مواجه شدیم و آن این که اعضای هیات‌داوران شروع به انتقاد از اثر کردند و پرسیدند چرا این میزان تفاوت میان «مِرفی» و به عنوان مثال اثر شناخته‌شده‌ترِ بکت؛ «در انتظار گودو» و اساسا تصویر تثبیت‌شده از بکت به عنوان یک ابزوردنویس وجود دارد؟! و هنگامی که شنیدند این اقتباسی وفادارانه است مشخص شد هیچ کدام، رمان را نخوانده‌اند!»

جان‌های جوانی که از کرونا نمی‌ترسند

او ادامه داد: «در جلساتی متعدد با نویسنده اثر، سپیده ضیایی به این نتیجه رسیدیم که ظاهرا آن‌قدر تصویر بکت به عنوان یک نمایشنامه‌نویس تئاتر ابزورد جا افتاده است که پذیرفتن اثری اقتباسی از او که حاوی خط داستانی مشخصی باشد، دشوار است.»

ضیایی در پایان با تایید این که گروه ناگزیر از اعمال تغییرات بوده است، گفت: «باقی تغییرات نیز به علت ممیزی‌هایی بود که می‌بایست رعایت می‌کردیم و در نتیجه آن‌چه اکنون در قالب اجرای عمومی خواهید دید، کاملا با اجرای جشنواره تئاتر دانشگاهی متفاوت است.»

منبع: خبرآنلاین

کد مطلب: ۲۰۰۹۷۷
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت