عصر جدید؛ سرگرمی مبتذل یا رنسانس برنامهسازی؟
سرنا_عصر جدیدِ علیخانی را دوست داشته باشیم یا نه، به هر حال طرفداران خودش را دارد، این مطلب به نقاط ضعف و قوت این برنامه پرداخته است.
عصر جدید نام تازهترین برنامهی احسان علیخانی، تهیه کننده و مجری نامی کشور است که کار خود را از ۲۷ بهمن ۹۷ آغاز کرد و فصل اولش از همان تاریخ کلید خورد. درواقع در این فصل رقابت کنندگان در بخشهای هنری، ورزشی و سرگرمی زیر نظر داوران به رقابت میپردازند که داوری در این برنامه بر عهده افرادی همچون امین حیایی، رویا نونهالی، آریا عظیمینژاد و سید بشیر حسینی است. عصر جدید یک برنامهی استعدادیابی است که تبلیغات خیره کنندهای در شبکهی سه سیما دارد و کپی کم و بیش با کیفیتی از برنامه گاتتلنت است که هنوز راه درازی برای موفقیت در پیش دارد.
از آغاز اولین سری این برنامه تا به امروز، از جنبههای مثبت و منفی مورد بررسی قرار گرفته است که طبیعتاً مخالفان و موافقانی داشته است، موافقان آن را برنامهای جذاب میدانستند و منتقدان آن را کپی نمونههای خارجی! در این مطلب سعی داریم به نکات مثبت و منفی این برنامه بپرداریم.
در ابتدا جنبهی مثبت این برنامه را مورد بررسی قرار میدهیم و بعد به ایرادات و اشکالاتش میپردازیم.
از مهمترین نکات مثبت این برنامه میتوان به موضوعش اشاره کرد، یعنی استعدادیابی! طبیعتاً در کشورمان فقدان کشف استعداد کودکان به چشم میخورد. تا جایی که حتی میبینیم شرکت کنندگان با سنهای بالا در این برنامه شرکت کردهاند با امید به اینکه شاید مورد توجه قرار بگیرند و بتوانند بالاخره در این سن و برهه از زندگی خود، در زمینهی علاقه و استعدادشان فعالیت کنند.
در سیستم آموزش ما متأسفانه معلمین تصور میکنند هرکسی ریاضی بلد نیست، یا عربی را نمیفهمد، خنگ است و هیچ استعدادی ندارد. این در حالی است که دانش آموزی که ریاضی بلد نیست شاید شعر خوب میگوید. شاید در ورزش موفق است. شاید استعداد هنری دارد.
حتی اگر یک نفر سرنوشتش با چنین برنامههایی تغییر کند، یعنی اساس کار صحیح بوده است. در بیشتر مواقع استعدادها پشت در ریاضی، فیزیک و شیمی میمانند. برنامههایی مثل عصر جدید، این تابو را میشکند و این اجازه را به افراد میدهد که استعداد خود را به قضاوت مردم بگذارند. پس برنامه احسان علیخانی و یا هرکسی که کمک کند استعدادهای نهفته رشد پیدا کنند، قابل احترام است حتی اگر کپی از یک برنامه آمریکایی باشد.
یکی از مثالهای بارز این اتفاق، کشف استعداد محمد زارع در فصل قبلی عصر جدید است که در حال حاضر به عنوان یکی از مربیان این برنامه فعالیت میکند.
اگر با یک نگاه کلی و با توجه به محدودیت و معذوریتهای تولیدی برنامهسازی نسبت به نمونههای خارجی به این محصول نگاه کنیم، قطعاً با مجری، هیأت داوران، استودیوی خوب و روایتی صمیمی توانسته قدمی در عرصه استعدادیابی ایرانی بردارد. قطعاً در ادامه نواقص فنی و تکنیکی کار هم کاسته خواهد شد.
عصر جدید برای بررسی و پالایش متقاضیان کار دشواری داشته و باید از بین صدها نفر به گزینههای نهایی برسد. همین نشاندهندهی تنها یکی از سختیهای تولید این برنامه است. امید است که این برنامه در روندی معقول مسیر رو به رشد داشته باشد و با اصلاح نواقص به یک جایگاه مناسب در عرصه برنامهسازی برسد.
نقدهای وارد بر عصر جدید
تلویزیون بخش عمدهای از مخاطب جدیاش را از دست داده، مخاطبی که به جز ساعتی برای سرگرم شدن، بخواهد نقدهای جدی این رسانه را هم دنبال کند و به دنبال فهمیدن کم و کیف برنامههایی باشد، میبیند برنامه «عصر جدید» علیرغم تبلیغات گسترده، برآورد بالا و پول کلان تبلیغاتی که نصیب خودش و سازمان صدا و سیما میکند، برنامهی چندان موفقی نبوده است.
به چندین و چند دلیل:
۱. برنامه از روی نمونهی خارجی اش کپی شده و زحمتی برای طراحی اولیه این برنامه در کار نبوده است.
۲. شاید در طول یک دوره از عصر جدید بین ٧٠ تا ١٠٠ شرکت کننده حضور پیدا کنند. این شرکت کنندهها کشف نشده اند و کسانی هستند که از بین فیلمهای ارسالی انتخاب میشوند، پس زحمت چندانی برای پیدا کردنشان کشیده نمیشود. درصد بالایی از افراد انتخاب شده، برای تست خوانندگی میآیند که سادهترین راه برای انتخاب است.
آنچنان که اگر در جمعیت مدرسهای تست خوانندگی بگیرید قطعاً به چند صدای خوب برمی خورید، در حالی که میان همین انتخاب شدههای خوانندگی در میدان عصر جدید، بهندرت به صدای درست و خوب و حرفهای برمیخوریم. در عین حال در هر دو سری از برنامه عصر جدید دیدهایم که در میان این انتخاب شدهها هم، تعداد دانه درشتهایی که استحقاق واقعی برای حضور در چنین جایگاهی را دارند، در هر دوره به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسند.
۳. در هیچکدام از برنامههای استعدادیابی دنیا، تافتهی جدا بافتهای به نام مجری وجود ندارد که گاهی از داورها بخواهد نظرشان را عوض کنند و زنگ طلایی را روی میز خودش بگذارد. به علاوه اینکه پخش آنچه گذشت و توضیح تکراری و طولانی هر قسمت توسط مجری، وقت زیادی از برنامه میگیرد که حساب تک تک این ثانیهها و دقیقهها را در برآورد کلی برنامه از حساب بیت المال نوشته شده است.
۴. احسان علیخانی آدم به شدت باهوشیست. خوب میداند چطور وقت برنامه اش را پر کند. چطور نسبت بالایی از سوژههای معمولی را با تک و توک اتفاقهای ریز و درشت بپوشاند و درنهایت با چند اتفاق خوب برنامه را به پایان ببرد تا در ذائقه عمومی مخاطبان برنامه اش کاردرست و حرفهای جلوه کند. احسان علیخانی پایان خوش را بلد است.
۵. القا اصل مهمی در باور آدمهاست. صدا و سیما آمارهایی را اعلام میکند که معلوم نیست از کجا آمدهاند. مردم پرمخاطب بودن پایتخت را میفهمند، چون همهی آدمهای اطرافشان مشغول دیدن این سریالاند و دربارهاش حرف میزنند، اما عصر جدید قطعا جزء برنامههای پرمخاطبی نیست که همه جا حرفش باشد. با این حال میبینیم که اعلام آمارهایی شبیه درصد بالای رضایت مخاطبان، ارقام بالا و عجیبی هستند که به طور ناخودآگاه بر ذهن مخاطب اثر میگذارد.
۶. نکته آخر این که اگر چهار داور دیگر، از سر اتفاق، روی آن چهار صندلی مینشستند، کم و بیش باز با همین نتیجه و همین درجه از انفعال نظر میدادند. داورهایی که قطعاً در خیلی زمینهها صاحب نظر نیستند، هیچ استادی و تبحری در کلامشان نیست و جز لجبازیهای گاه و بیگاهشان، اتفاقی از این همه رأی و نظر، در ذهن مخاطب از این چهار نفر به یاد نمیماند.
پینوشت: این مطلب با دخل و تصرف از خبرآنلاین و یادداشت بهار هاشمی در شبکه اجتماعی «ویرگول» برداشته شده است.
منبع: برترینها
دیدگاه