برای تولد ۷۹ سالگی راوی "بامزی"/ ویدئو
سرنا_امروز ۱۰ آذر ماه، سالروز تولد شمسی فضلاللهی است؛ همان هنرمندی که با دوبلاژ کارتون «بامزی» برای بسیاری از ما خاطرهساز است. همچنانکه بزرگترهایمان او را در فیلم تحسین شده «شیر سنگی» به یاد دارند.
این بازیگر و دوبلور در سخنان کوتاهی اشاره میکند به شانسهای زندگیاش ؛ محله کودکی و تجربههای مادریاش و تاکید میکند که تنها چیزی که از حضور ما در این جهان باقی میماند، ثمرهای است که بر جای میگذاریم.
موزه سینما همزمان با سالروز تولد این هنرمند، ویدیوی کوتاهی درباره زندگی او منتشر کرده است. این ویدیو سال 1389 ضبط شده و زندهیاد زاون قوکاسیان این گفتگو را انجام داده است.
شمسی فضلاللهی در آغاز یادی میکند از محله کودکی و خانوادهاش: «در یکی از محلههای قدیمی تهران به دنیا آمدم؛ سنگلج. بعدها زمانی که من یادم است، در خیابان ژاله زندگی میکردیم.»
او صحبتش را با تماشای تئاترهایی که در آن دوره تماشا کرده، ادامه میدهد: «مثل یک هنرجو، مادرم مرا از مدرسه برمیداشت و گاهی هم بعد از اینکه خودم به خانه میرسیدم، با هم میرفتیم تئاتر.»
فضلاللهی که تجربیات متعددی در زمینه دوبله دارد، اضافه میکند: «دوبلاژ کمتر کار میکردم چون کاری است که همین الان هم به سختی میتوانم در زندگیام بگنجانم. با اینکه در سریال «بامزی» صحبت کردهام که هنوز برای نسل جوان جذاب است.»
این هنرمند با سابقه در ادامه از بختهای زندگی خود نیز میگوید: «یکی از شانسهایم این بود که خانواده خوبی داشتم که اجازه تجربیات تازه را میدادند و این فرصت بود که به جز قدمهای یک و دو و سه که چیده شده و شما باید طی کنید، میتوانستید از قدم پنجم، تجربه کنید و دیگر اینکه درون من هم یک آدمی بود که مدام به من غر میزد و میگفت شما همه کارهایی که باید بکنی، نکردی.»
فضلاللهی از ازدواجش هم یاد میکند: «سال چهل و سه ازدواج کردیم. آن زمان مشغول تمرین نمایش «گلدسته» بودیم. نه در این تمرینها پولی بود و نه اجراها. اینها واقعا فقط با عشق بود.»
این گوینده درباره فعالیتش در حوزه دوبلاژ هم میگوید: «حضور داشتن در دوبلاژ برای کسی که تئاتر یا رادیو کار میکند، عجیب نیست. میبینید که الان هم در دنیا بسیاری از هنرمندان برجسته سینما و تئاتر، در سریالها و کارتونها صحبت میکنند.»
فضلاللهی که بعد از انقلاب فعالیت خود را در سینما با بازی در فیلم «شیر سنگی» ساخته مسعود جعفری جوزانی آغاز کرده است، ادامه میدهد: « قرار بود برای فیلمبرداری این فیلم به سفر برویم. گفتم با اجازه شما بچههایم را میآورم چون خیلی طولانی است و نمیتوانم آنها را پیش مادرم بگذارم و بیایم. رفتیم به ده گلدره بین شهرضا و سمیرم. آنجا در چادرها با بچهها بودیم و من مزاحم خانم راستکار بودم. در واقع ما یک چادر داشتیم و ایشان خیلی لطف کردند و در کنار من و بچهها بودند.»
او از تجربیات گوناگونی میگوید که در ادامه یک حرفه رخ میدهد: «اگر حرفهای را انتخاب کردید و به آن وابستگی دارید، به مناسبت آن در جاهایی پراکنده میشوید و ثمر این کار به حوزههای مختلفی میرسد.»
این بازیگر پیشکسوت درباره پذیرش پشنهادهای همکاری توضیح میدهد: «من فقط به کارگردان کار توجه نمیکنم بلکه کار را هم میبینم. همین حالا هم وقتی نمایشنامهای را برای اجرا در رادیو میخوانم اگر خیلی مورد پسندم نباشد، به سرعت بررسی می کنم ببینم قابلیتهایش چقدر است و این کار برای من چه در بر دارد؛ چه قابلیتی برای بازی دارد نه اینکه چقدر پول دارد. من به کجای آن قلابی بیندازم و آن را بگیرم. این نگاه باعث شده که پیشنهادها را به این شکل بررسی کنم.»
شمسی فضلاللهی سخن خود را این گونه به پایان میبرد: «تنها چیزی که از حضور در این جهان برای ما میماند، آن ثمری است که بر جای میگذاریم. اگر توانسته باشیم، اگر هم نتوانسته باشیم که هیچ. یا موقعیت به ما داده نشده یا خودمان نخواستهایم که پیدا کنیم.»
این گفتگوی تصویری خرداد 89 انجام شده و گفتگوکننده زنده یاد زاون قوکاسیان است.
شمسی فضلاللهی بازیگر تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون و همینطور دوبلور، زاده 10 آذر سال 1320 است و امروز 79 ساله میشود.
در کارنامه هنری او بازی در نمایشهایی مانند «بکت»،«کلفتها»، «بینوایان»،«دایی وانیا» و ... فیلمهایی مانند «بندر مه آلود»، «غزل»، «تقاطع»، «دختری به نام تندر»، «یه حبه قند»، «پدر آن دیگری» و بازی در مجموعههای «سایه همسایه»، «امیر کبیر»، «آینه»، «عطر گل یاس»، «همسران» و ... نیز گویندگی در مجموعهها و فیلمهایی مانند «مهر هفتم»، «بندر مه آلود»، «گرگها»، «هزار دستان»، «سالهای دور از خانه»،«بامزی، قویترین خرس جهان» و ... دیده میشود.
در اینجا ویدیوی گفتگو با این هنرمند را میتوانید ببینید.
منبع: ایسنا
دیدگاه