پدرام فریوسفی: به من می‌گویند شبیه بنز هستم

پدرام فریوسفی: به من می‌گویند شبیه بنز هستم

پدرام فریوسفی نوازندگی ویلن را نزد هنرمندانی همچون فریدون زرین‌بال، سیاوش ظهیرالدینی و سهیل دهبستی فرا گرفت و سپس همکاری خود را با ارکستر سمفونیک آغاز کرد.

یشترین فعالیت‌های هنری فریوسفی در همکاری با ارکسترهای مختلف از جمله ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر فیلارمونیک تهران، ارکستر ملی ایران، ارکستر سمفونیک صداوسیما و ... بوده است. همچنین او سال‌هاست که در دانشگاه تدریس می‌‌کند. این روزها پدرام فریوسفی در مقام سولیست ویولن، در حال تمرین قطعات کنسرت «هزار و یکشب» است که به اجرای قطعاتی از ساخته‌های سینمایی فردین خلعتبری اختصاص دارد. او که سال‌هاست با خلعتبری همکاری‌های مختلف را تجربه کرده است، این بار در روزهای پنجشنبه و جمعه، اول و دوم شهریور در تالار رودکی تهران به همراه ارکستر رسا به رهبری بهنام ابوالقاسم روی صحنه رفته و می‌رود.

شما سال‌هاست که با فردین خلعتبری همکاری می‌کنید و در کنسرت «هزار و یکشب» هم قرار است سولیست ویولن باشید، نقش ویولن را در آثار آقای خلعتبری چطور می‌بینید؟

معمولا چون فردین خلعتبری آهنگساز موسیقی فیلم و تئاتر است وحوزه فعالیتش در این زمینه بوده برای ساز سولو و خواننده سولو مینوشته و به بازیگر فیلم و صحنه فکر میکرده است. اگر مثلا برای ویولن قطعه‌ای را مینوشت میتوانست در شاخص کردن بازیگر تاثیرگذار باشد یا باعث تاثیر بیشتر نقش بازیگر شود. اصولا نوع نگاه فردین به موسیقی همیشه با تصویر همراه است حتی برای کارهای بدون تصویر که موسیقی ساخته، همیشه تصویری در ذهنش بوده است.

این که آهنگسازی تعلق‌خاطر به سازی داشته باشد برای نوازنده امتیاز است یا برعکس؟

فردین میگوید نوازنده خوب مثل نوازنده بنز است. به من گفت اشکال تو این است که شبیه بنز هستی و وقتی با بنز حرکت میکنید نمیتوانید با ماشین دیگری رانندگی کنید. احساس خوبی دارم اگر فردین زمانی که برای ویولن مینویسد به من فکر میکند و این برای من افتخاری است که فردین خلعتبری اگر میخواهد ویولن بنویسد شاید نوع ساز زدن من یا تصویر من به ذهنش بیاید. به هر حال موسیقی صدای خداست و چه خوب که این صدا با اطمینان طنین‌انداز شود. اگر آهنگساز نسبت به نوازنده اطمینان خاطر داشته باشد کار شنونده را هم راحت‌تر میکند و تاثیر بیشتری در دل و جان شنونده میگذارد.

گفتید که برخی از قطعات را از ابتدا آقای فردین خلعتبری برای شما نوشته‌اند، نظرتان درباره این اتفاق چیست؟

به قول فردین قطعات برای استایل نوازندگی من نوشته شده است. قبل از همکاری ما با هم، ایشان با نوازنده‌های دیگری کار میکرده و بعد از مدتی که ارتباطمان بیشتر شد صمیمیت در کارمان رخنه کرد و من با روحیات و فرم نوشتن فردین آشناتر شدم چون شاید از 17، 18 سالگی کارهای فردین را در استودیو نواخته‌ام و همیشه دوست داشتم آهنگسازانی که با من کار میکنند اولا به من اطمینان داشته باشند. بیشتر به این دلیل که هر آن‌چه دوست دارند بنویسند و آن طور که میخواهند من برایشان اجرا کنم. یکی ازدغدغه‌هایم این بوده که نوازنده باید خودش را کامل کند (نه به معنی بار منفی) اما باید آماده باشد هرچه آهنگساز نوشت را بنوازد. خوشحالم که این اطمینان برای فردین حاصل شد و حتی از استایل نوازندگی من هم خوشش آمد و شاید من هم توانستم روی نوشتن و فکر کردن فردین در مورد ساز ویولن تاثیر بگذارم برای همین الان وقتی نتی از فردین میبینم میدانم چطور باید بنوازم چون میدانم از کجا آمده است.

شما سال‌هاست با بهترین ارکسترهای ایران از سمفونیک تهران تا ارکستر موسیقی ملی تا فیلارمونیک تهران و ... همکاری می‌کنید، معیارتان برای کار در یک ارکستر چیست؟

اصولا الان خیلی روحیه‌ام با نوازندگی در ارکستر سازگار نیست و دوست دارم کار خودم را انجام دهم. هیچوقت دوست نداشته‌ام در یک گروه 10 نفره مسابقه دو بدهم یا پیاده‌روی کنم. همیشه دوست دارم تنهایی کارم را انجام دهم. ما نوازنده‌ها همیشه در خلوت خودمان تمرین کرده‌ایم برای روزی که روی سن بایستیم و اجرا کنیم. همیشه دوست داشتم سولیست باشم. چیزهایی که برای کار کردنم مهم است اول از همه حال خوب و دوم نظم و احترام است. مسائل مالی خیلی مهم است. به هر حال باید شرایط، خصوصا شرایط مالی فراهم باشد. متاسفانه به همین دلیل است که الان در هیچ ارکستری فعالیت ندارم. شاید این یک ایراد باشد اما خیلی کار جمعی به معنای ارکستر را دوست ندارم و میخواهم یک صدا داشته باشم و آن هم صدای ساز خودم باشد و سال‌هاست برایش زحمت میکشم.

اجرای قطعات موسیقی فیلم در همه ارکسترهای دنیا، جزو رپرتوارهای ثابت آن‌ها طی سال است، شما نگاهتان به این اجراها چیست؟

در مورد موسیقی فیلم و اجرا در رپرتوار ارکسترهای دنیا باید بگویم موسیقی فیلم نامش رویش است. یک موسیقی برای تصویر و نمایشنامه نوشته شده و نویسنده و داستان داشته است. به نظرم یکی از بهترین آهنگسازان که کارهایش را همچنان همراه با فیلم میتوان دید و شنید و لذت برد و هم میتوان خارج از فیلم شنید و لذت برد، جان ویلیامز است که دو فیلم خیلی معروفش که «فهرست شیندلر» و «بوی خوش زن» است. به نظرم آهنگسازی حساب شده کاری است که خارج از تصویر هم بتوان آن کار را گوش کرد و آنجاست که معلوم میشود آهنگساز چقدر اصول را رعایت کرده و کارش را حساب‌شده انجام داده است. اگر شما یک موسیقی خالی هم بشنوید یاد اتفاقات و لحظات میافتید. ما نوازندگان اگر موسیقی فیلم هم ننوازیم، مثلا کنسرتو یا سونات بنوازیم باز تصویرهای واقعی که در روزمره برایم اتفاق میافتد را تخیل میکنیم و زمان اجرای یک قطعه در ذهنمان میبینیم، من خودم اینطور هستم. مثل کنسرتو ویولن چایکوفسکی یا موتزارت. حال و هوای موتزارت، نوع زندگی و خندید‌ن‌هایش و اتفاقاتی که برایش افتاده به ذهنم میآید. وقتی ماژور یا مینور میشود چطور است. اگر بخواهم مثال بزنم؛ کسانی که در ایران موفق بودند و کارشان خارج از تصویر اجرا شده و روی تصویر خوب بوده، ‌آقای فردین خلعتبری و دوست خوبم علی بیرنگ هستند. کارهای علی بدون تصویر هم شاید بارها قابل شنیدن باشد. در مورد علی حرف برای گفتن زیاد دارم. به موضوع اصلی برمیگردم؛ اگر آهنگساز اصول را رعایت کند، موسیقی بدون تصویر هم قابل شنیدن است.

در مقام یک نوازنده حرفه‌ای، همکاری با یک ارکستر جوان چگونه است؟

در مورد همکاری با ارکستر جوان، اجرای سولیستی که تجربه بیشتری دارد با یک ارکستر جوان مثل گفت‌وگو با یک مرد بالغ 40 ساله است نسبت به یک جوان. همیشه کار کردن با جوان‌ها برایم جذاب بوده البته الان این ارکستر یک سرپرست و رهبر دارد که ایشان خودشان از باتجربه‌ها هستند و ارکستر جوان رسا را تقریبا به گروهی باتجربه تبدیل کرده‌اند. چون از تجربه آقای ابوالقاسم استفاده کرده‌اند. سعی کرده‌ام همیشه از تجربه‌های جوانترها استفاده کنم.

برای نوازنده‌ای در سطح شما، انگیزه همکاری‌های طولانی‌مدت چیست؟ منظورم این است که آیا باز هم حرف‌های تازه‌ای برای گفتن میان دو نفری که سال‌هاست با هم همکاری می‌کنند وجود دارد؟

در مورد همکاری طولانی مدت باید بگویم بستگی به موارد زیادی دارد. به نظرم اگر اصول رعایت شود همیشه برای همه جای پیشرفت است و همه میتوانند سالیان طولانی با هم کار کنند. مثل بازیگری که از کار چهارم، ‌پنجمش با یک کارگردان کار میکند و این توانایی را دارد که بتواند تا آخرین فیلم آن کارگردان در کنار هم باشند و این به توانایی دو طرف برمیگردد که همان رعایت اصول است که تمرین، به‌روز بودن و احترام است. این سه فاکتور، فاکتورهای اصلی برای ادامه همکاری طولانی برای یک گروه یا چند هنرمند است.

درباره ویژگی‌های کنسرت پیش رو هم بفرمایید.

کنسرت پیش‌رو مجموعه‌ای است از قطعات فردین خلعتبری که خوشبختانه با افتخار بخش زیادی از فیلم‌های ایشان را من در استودیو ضبط کرده‌ام. حال چه سولو بوده یا بخش دیگر کار. بنده افتخار ضبط این آثار را داشته‌ام و بخش دیگری از این کنسرت همکاری من با بهنام ابوالقاسم است. دوستی ما از سال 94 شکل گرفته ولی انگار 20 سال است بهنام را میشناسم و خیلی با او راحت هستم. بسیار نوازنده توانا و خوش‌قلب و مهربان و باسوادی است. در این کنسرت آقای ابوالقاسم رهبر میهمان و نوازنده پیانو هستند که انشاالله با ارکستر رسا قرار است این آثار را اجرا کنیم. کارهای فردین هم که مشخص است، یکسری با یاد و استایل من نوشته شده و یکسری هم از قبل اجرا شده که آن‌ها را هم من در کنسرت قرار است اجرا کنم و سعی میکنم این‌ها را فقط من اجرا کنم. خیلی دوست دارم اینطوری باشد.

کد مطلب: ۴۶۸۱
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت