نقد مهران مدیری از آثار خودش

مهران مدیری در قسمت پایانی «دورهمی» به انتقاد از آثار اخیر خود مانند «قهوه پدری» و «دراکولا» پرداخت و به فاصله میان خود و مخاطبان اشاره کرد. این سریال‌ها علی‌رغم نکات مثبت، نتوانسته‌اند ارتباط موثری با مخاطب برقرار کنند و از سبک‌های موفق گذشته مدیری دور شده‌اند.

نقد مهران مدیری از آثار خودش

وقتی در آخرین قسمت «دورهمی» (فصل چهارم و آخرین فصل گفت‌وگو‌محور) احسان علیخانی جای مدیری نشست و پرسید: دورهمی را دوست داشتید؟ مدیری پاسخ داد: «خیلی. دورهمی من را به مردم نزدیک‌تر کرد بیشتر از همه سریال‌ها، مجموعه‌ها و کار‌هایی که کردم.» چند دقیقه بعد علیخانی دوباره سؤال دیگری را درباره ضعف سریال‌های متأخر مدیری پرسید و مدیری پاسخ داد: «در کار‌هایی که یک کارگردان می‌سازد ممکن است 5 تا خوب، دو تا متوسط و سه تا افتضاح باشد.» ما قرار نیست مانند بخش مهمی از مخاطبان «قهوه پدری» این اثر را ذیل دسته سوم بدانیم. بلکه ماجرا قرار است راوی کارگردانی باشد که در دورترین نقطه نسبت به مخاطب ایستاده.
اگر شما هم وقتی پای سریال‌ها یا فیلم‌های اخیر مهران مدیری می‌نشینید، بیش از پیش دلتان برای مدیری قدیم تنگ می‌شود، باید به دلیل این هم‌نظری به خودمان ببالیم. حقیقتاً وقتی «دراکولا» تمام شد، یک سؤال مهم در ذهن مخاطبان قدیمی آثار مدیری شکل گرفت؛ «چرا دراکولا اینطوری بود؟» وقتی مخاطب عام با این جمله و این لحظه مواجه می‌شود یعنی برای بیان حرف دلش نیاز به کلام یک منتقد دارد. منتقدی که داستان چرایی و چگونگی جدایی هوادار از کارگردان محبوبش را شرح دهد. با این حال هنوز برای مخاطبان آثار مدیری رسیدن به این نقطه زود بود و دراکولا را ضمن همه اشکالاتش آن را تا قسمت آخر تحمل کرد. وقتی مدیری کمی پیش رفت و به آثاری همچون «ساعت 6 صبح» و «قهوه پدری» رسید، طیف بیشتری از مخاطبان را از مدیری دور کرد یا به بیان بهتر مدیری در نقطه دورتری نسبت به مخاطب ایستاد.

انصافاً تلویزیون بهتر نبود؟!
همان چند قسمت اول «قهوه پدری» که پخش شد، مخاطبان طرفدار مدیری، این گزاره را مطرح می‌کردند که صبر کنید تا قهوه پدری بهتر شود. صبر‌ها خیلی دیر نتیجه داد و به قسمت ششم کشیده شد. پس از پخش چند قسمت مدیری هم دوباره به همان مؤلفه تکراری یعنی پخش کردن پشت‌صحنه در انتهای هر قسمت روی آورد تا شاید این کار بتواند به وایرال شدن و بهبود مخاطبان اثر کمک کند. قسمتِ ششم به بعد اوضاع کمی بهتر شد. سریال مدیری می‌توانست خنده بگیرد، اما ماجرا اینجا بود که قهوه پدری تازه به سطح دراکولا رسیده بود و حتی شوخی‌های کلامی هم نمی‌توانست اثر را نجات دهد.
یک پرسش مهم می‌تواند مشکل سریال مدیری را برای ما بهتر شرح دهد. اجازه دهید یک فرضیه را در نظر بگیریم که به نفع تلویزیون است. بیاید فکر کنیم قهوه پدری در تلویزیون پخش می‌شد. به نظرتان کمتر مخاطب می‌گرفت یا بیشتر؟ فکر می‌کنم همه معتقد باشیم که سریال مدیری اگر در یکی از شبکه‌های سیما پخش می‌شد مخاطب بیشتری می‌گرفت. همانطور که آثار دیگری هم از مدیری مانند «در حاشیه‌های یک و دو» توانستند مخاطبان بیشتری بگیرند با اینکه نسبت به «پاورچین» و «مرد هزار چهره» ضعیف‌تر بودند. قطعاً هر کسی بهتر از مدیری می‌داند که آثارش و نوع قصه‌گویی او به گونه‌ای است که تا شخصیت‌ها جا بیفتند و مخاطب در جریان قصه قرار بگیرد، زمان می‌برد و این شکل از قصه‌گویی مناسب با شیوه قصه‌گویی تلویزیونی است و نمایش خانگی. پخش هفتگی در نمایش خانگی نه‌تنها به آثار او کمکی نکرده بلکه تبدیل به نقطه‌ضعف اثرش شده زیرا نوسان داشتن در شوخی‌ها و مدل کمدی مدیری با پخش هفتگی تنها کار را برای او سخت‌تر می‌کند. موضوعی که تا «هیولا» به چشم نمی‌آمد اما پس از دراکولا داستان کاملاً به چشم می‌آید.
درحقیقت مدل شوخی‌های هیولا و دراکولا به گونه‌ای بود که به جرئت می‌توانستیم بگوییم، امکان پخش در تلویزیون را ندارند، اما درباره قهوه پدری داستان متفاوت است. قهوه پدری آنقدری شوخی‌های ممیزی‌خور ندارد و ابتذالش چندان تفاوتی با ابتذال آثار چند سال اخیر تلویزیون نمی‌کند، پس چندان دلیلی برای عدم پخش قهوه پدری نمی‌ماند جز برخی کج‌سلیقگی‌ها و البته پول. آنچه واضح است، ضرر دوجانبه‌ای که تلویزیون از نبود مدیری و مدیری از نبودن در تلویزیون متحمل می‌شوند، ثمره‌ای ندارد جز دور شدن مخاطب از هر دوی آن‌ها.

مدیری در برابر ادای مدیری!
اگر بخواهیم از میان سینماگرانی که نقد اجتماعی را در آثارشان جای داده‌اند و شوخی‌هایشان به عرصه عمومی وارد شده یک نام را ببریم قطعاً مهران مدیری از افراد سرآمد میان آنان است. نگاهی به آثار قدیم تا جدید مدیری بیندازید؛ از کنکور گرفته تا فساد بانکی، از فساد در هنر گرفته تا مسئله کتاب، تمامی در آثار او متبلور شده، حالا گاهی به نازل‌ترین شکل از کمدی و با کنایه‌های سطحی سیاسی تا شکل نقد‌هایی که در بستر قصه شکل می‌گرفت و نمونه‌هایی از آن در مرد هزار چهره دیده می‌شد. مدیری پس از دور شدن از قاسم‌خانی‌ها و ژوله، به شکلی مشخص در قصه ضعف پیدا کرده است. با این حال، مدیری بی‌خیال نقد اجتماعی نشده و به همان پررنگی آثار قبلی نقد را دنبال می‌کند، حتی نقد خودش. مدیری با ساختن شخصیتی به نام «اون» عملاً با شخصیت خودش هم شوخی کرده. مدیری مانند آثار قبلی خود جهت شوخی‌هایش را به سمت تازه به دوران رسیدگی برده است و حتی با خودش هم ذیل همین منطق شوخی می‌کند. مدیری پیش از این در هیولا هم با نقد فساد در هنر به سمت همکاران خودش رفته بود، اما در قهوه پدری این ماجرا به خود مدیری هم می‌رسد و عملاً کاراکتر ساخته شده از مهران مدیری در رسانه هم مورد نقد قرار می‌گیرد. این یعنی مدیری حتی به دنبال این است تا تصویری که از او به عنوان جرج کلونی ایران در رسانه‌ها ساخته شده به بازی بگیرد که این امر در نوع خودش تحسین‌برانگیز است، نگاهی که آن را می‌توان از اتفاق مهم قهوه پدری دانست.

نمای بِتُنی روی ساختمان کاهگلی
وقتی در قصه نه‌چندان چندلایه قهوه پدری عمیق می‌شویم، به وضوح تکرار آثار قبلی مدیری را شاهدیم. عمده آثار مدیری قصه مردانی خوب و البته پخمه است که درگیر یک‌سری انسان تازه به دوران رسیده می‌شود. اگر بخواهیم هیولا را به عنوان شبیه‌ترین اثر مدیری روی قهوه پدری منطبق کنیم تنها نقطه تمایز این دو اثر انتقال نقش مثبتِ داستان از پدر به مادر خانواده و پررنگ‌تر شدن کاراکتر‌های فرزندان در قصه است. با این حال خانواده پنج نفره‌ای که مدیری می‌سازد نه‌تنها از کاریکاتور فراتر نمی‌روند، بلکه تکیه‌کلام‌ها و شوخی‌هایش هم برای مخاطب جذاب نیست. البته به مرور زمان و همراه با بیشتر گرفتن شوخی‌ها، نقش آن‌ها هم در قصه بهتر می‌شود و می‌توانند از کاراکتر‌های ایجاد‌کننده دافعه تبدیل به شخصیت‌هایی خنثی شوند.
اگر بخواهیم میان قصه مدیری و نحوه پرداخت، دوربین و شخصیت‌پردازی‌های او نسبتی برقرار کنیم، متوجه تغییری جدی در شکل داستان‌گویی و حتی قاب‌بندی‌های او می‌شویم. مدیری در این سال‌ها از تکرار فراری بوده. این موضوع ابداً بد نیست اما آیا نقاط اصلی شخصیت‌پردازی کاراکتر‌های مدیری تغییری کرده؟ نمی‌توان با قاطعیت گفت خیر، اما مدیری در تصویر به کلی تغییر کرده. این تغییر به‌خصوص از در حاشیه بسیار به چشم آمد و در «ساعت 5 عصر» و پس از آن هیولا هم ادامه پیدا کرد، اما نقطه اوج آن به ساعت شش صبح رسید و با همان وضعیت تا قهوه پدری هم ادامه پیدا کرد. پررنگ‌تر شدن رنگ‌ها، اگزجره شدن طراحی صحنه و لباس و موسیقی و البته شکل کاراکتر‌ها به وضوح در آثار متأخر مدیری دیده می‌شود. این حد از اگزجره شدن می‌توانست به کمدی اثر کمک کند و شکل و شیوه‌ای از کمدی با اغراق را که در آثار کلاسیک نمونه‌های ترازش را دیده‌ایم به نمایش بگذارد، با این حال وقتی مدیری همین شکل از رنگ و طراحی صحنه را برای ساعت شش صبح هم انتخاب کرد، نشان داد او پارامتر‌های تصویری را در خدمت قصه قرار نمی‌دهد، بلکه این موضوع برعکس است و این تصویر است که بر قصه او می‌چربد. همین مسئله میان قصه مدیری و تصویر او فاصله می‌اندازد و به تناسب آن میان مخاطب و اثرش هم فاصله‌ای ایجاد می‌کند. البته در قهوه پدری مدیری سعی می‌کند این گپ را از میان ببرد و با تماماً کاریکاتور کردن شخصیت‌ها، سریال را به صورت تمام و کمال از مخاطب دور می‌کند. با این حال دور شدن مخاطب از فضای اثر با بهتر شدن شوخی‌ها پس از شش قسمت، مخاطب را به جریان اثر باز می‌گرداند با آنکه عملاً هیچ احساس نزدیکی به هیچ کاراکتری در داستان ندارد و تنها شوخی‌های کلامی او را به خنده می‌اندازد و البته یک کاراکتر خاص.

خدا، وکیلی را برای باستر کیتون در حال سقوط رساند
وقتی باستر کیتون به دوران سینمای غیرصامت رسید، سقوط کرد. او نتوانست خودش را با تغییر زمان تطبیق دهد و کم‌کم به تاریخ سینمای کمدی پیوست. این اتفاق با قهوه پدری برای مدیری امکان رخ دادن داشت. با این حال نقطه‌هایی در این اثر وجود دارد که مدیری را می‌تواند نجات دهد؛ یکی از مهم‌ترین اتفاقات حامد وکیلی است. وکیلی تازه وارد کمدی نشده و حتی آن‌هایی که تلویزیون را دنبال می‌کنند چند سالی می‌شود که او را می‌شناسند. شخصیتی که نمک ذاتی کاراکتری که ساخته و البته چهره جذابش در نقش آقای فاضلی از نقاط مهم قهوه پدری است جدای از آن، ترکیب او و ملیسا ذاکری هم توانسته خوب از آب دربیاید و از مخاطب خنده می‌گیرد؛ هر‌چند اگر بخواهیم وجه جنسی شوخی‌ها را حذف کنیم چندان چیزی هم از آن نمی‌ماند. با این حال بیراه نیست اگر بگوییم با گرفتن وکیلی از قهوه پدری چندان چیزی برای مدیری و سریالش نمی‌ماند. سریالی که اگر روند فعلی خود را هم حفظ کند باز هم کیلومتر‌ها از مخاطب و آثار تلویزیونی مدیری فاصله دارد.

 

منبع: جهت پرس
کد مطلب: ۳۷۹۳۲۵
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت