محسن چاوشی نمی‌داند با خودش چند‌چند است/‌یادداشت عجیب روزنامه شهروند درباره این خواننده

این یادداشت را نوشتیم تا از خواننده‌ای که در سکوت کامل خبری به ناگهان ادعا کرد که ۳۲ نفر را از اعدام نجات داده، تشکر کنیم. قطعا اجر این عمل شما نزد خدا محفوظ است، اما کاش تعدادشان را نمی‌شمردید و به دوست نزدیک خبرنگارتان اعلام نمی‌کردید، تا باز هم در سکوت کامل خبری بمانید.

محسن چاوشی نمی‌داند با خودش چند‌چند است/‌یادداشت عجیب روزنامه شهروند درباره این خواننده

روزنامه شهروند نوشت: این یادداشت را نوشتیم تا از خواننده‌ای که در سکوت کامل خبری به ناگهان ادعا کرد که ۳۲ نفر را از اعدام نجات داده، تشکر کنیم. قطعاً اجر این عمل شما نزد خدا محفوظ است، اما کاش تعدادشان را نمی‌شمردید و به دوست نزدیک خبرنگارتان اعلام نمی‌کردید، تا باز هم در سکوت کامل خبری بمانید، چراکه غیر از آن دو نفری که به یمن صفحات اجتماعی و طرفداران‌تان برایشان پول جمع شد، کسی از وجود آن ۳۰ نفر که معلوم نیست کی هستند و چطور نجات‌شان دادید، خبر نداشت و ندارد.

فارغ از این که تیتر نجات جان ۳۲ اعدامی توسط شما با متن خبر که می‌خواهید در سکوت خبری بمانید، مغایرت دارد، اما در همه جای دنیا از شهرت سلبریتی‌ها برای انجام امور خیریه استفاده می‌شود، این کار برخلاف گذشته که مثلا تختی از چهارراه‌ولیعصر تا بویین زهرا پیاده می‌رفت و سینه به سینه آدم‌ها پول جمع می‌کرد و چند شبانه‌روز نمی‌خوابید، ساده‌تر شده و با گذاشتن یک پیغام روی صفحات اجتماعی ادای دین می‌شود، اگرچه هنوز هم علی دایی با همان مرام پهلوانی تختی، ماه‌ها کنار افراد آسیب‌دیده زلزله می‌ایستد و تا کار را به سرانجام نرساند، کنار نمی‌کشد.

محسن چاوشی نمی‌داند با خودش چند چند است

در جای درست که کمک می‌خواهد، اتفاقا کار رسانه‌ای هم می‌کند و ابایی ندارد که بگوید قصدش چیست و هرجا که باید حساب‌وکتاب‌هایش را شفاف بیان می‌کند. خدای نکرده منظورم این نیست که چرا برای این کار خیرتان عرق نریختید، نه اصلا! دم شما هم به قول دوست خبرنگارتان گرم، چون هر وقت احساس خطر می‌کنیدبرای نهاد‌ها سفارشی کار می‌کنید و پول‌های کلان می‌گیرید و هر وقت میل‌تان کشید مردمی می‌شوید و برای محرومیت خطه‌ای فغان سر می‌دهید.

کاش به ما بگویید با خودتان چند چندید! مگر سازوکار زندگی و تفکر و منش و رفتار یک خواننده اجتماعی نباید با هم هماهنگ باشد، پس چطور است که شما هم دردمندید، هم بهره‌مند! هم کار سفارشی می‌کنید و هم از ظلم و ستم روا رفته بر خوزستان می‌گویید.

باز هم دم شما گرم که از این همه اعتمادی که به شما شده و از این همه اعتباری که در اختیار شما قرار گرفته، پستی از صفحه اجتماعی‌تان را به نجات چند جوان اعدامی اختصاص دادید، اما با این‌که خواستید در سکوت خبری بمانید، خواهشمندیم از سرنوشت ۳۰ نفر دیگر و این‌که چطور نجات بخش‌شان شدید، اطلاعاتی به دوستان خبرنگارتان بدهید، اگر کار خیر رسانه‌ای شد، اشکالی ندارد، شما شفاف‌سازی کنید تا ابهامات از بین برود.

کاش بقیه هم مثل چاوشی معرفت داشتند

مریم نراقی| سلبریتی که باشی، ناخودآگاه تاثیرگذاری‌ات بیش از دیگران است و صدایت بیشتر شنیده می‌شود. اساسا این از کارکرد‌های سلبریتی‌بودن است، از قدیم بوده و احتمالا بعد‌ها هم ادامه خواهد داشت. دقیقا به همین خاطر است که دولت‌ها و حکومت‌ها در موارد حساس سراغ سلبریتی‌ها می‌روند و از محبوبیت‌شان استفاده می‌کنند تا صدای‌شان به گوش دیگران برسد. این‌ها تعاریف پیش پاافتاده‌ای است، اما مرور آن برای ادامه این یادداشت مفید است. محسن چاوشی چند محکوم به اعدام را نجات داده است. چقدر اهمیت دارد که ۲ نفر باشند یا ۳۲ نفر. مهم این است که یک خواننده در کنار فعالیت‌های هنری‌اش دغدغه اجتماعی هم دارد.

محسن چاوشی نمی‌داند با خودش چند چند است

محسن چاوشی حدود دودهه است که می‌خواند. چاوشی خواننده‌ای اجتماعی محسوب می‌شود و این را می‌شود از مضمون ترانه‌هایش اثبات کرد. آن‌جا که مردمان خوزستان از گردوخاک هوا نفس نمی‌کشند، چاوشی ترانه‌ای می‌خواند برای خوزستان. برای جنگ می‌خواند که خاطرات جوانی‌اش را در برگرفته است. از مولانا می‌خواند تا طرفداران کم سن و سالش به واسطه خواننده محبوب‌شان با مولانا عجین شوند و شاید در مباحث فلسفی‌اش تعمق کنند. این‌ها همه نشانه‌های هنرمندی است که دغدغه اجتماعی دارد. او بی‌شک یکی از محبوب‌ترین خواننده‌های تاریخ معاصر است، از شمار بی‌شمار طرفدارانش آمار دقیقی در دسترس نیست.

بارزترین ویژگی چاوشی از منظر مخاطب اهل شونبودنش است. عجیب نیست خواننده‌ای با این‌همه محبوبیت بعد از دودهه فعالیت هنوز کنسرتی برگزار نکرده؟ ماجرای کنسرت برگزارنکردن محسن چاوشی کم‌کم دارد خطرناک می‌شود. معلوم نیست اگر روزی تصمیم به برگزاری کنسرت بگیرد، سالنی وجود دارد که بتواند جوابگوی طرفدارانش باشد؟ شاید آن روز مجبور شویم به استادیوم آزادی فکر کنیم.

برخی درباره چرایی برگزارنکردن کنسرت از سوی چاوشی می‌گویند، چون صدایش با دستگاه این‌گونه است ترجیح می‌دهد زنده نخواند. به فرض محال که چنین باشد، کاش این تفکر از سوی دیگر خواننده‌های فالش‌خوان هم وجود داشت، آن‌وقت شاید تا این اندازه در کنسرت‌ها صدا‌های نخراشیده و فالش نمی‌شنیدیم. اما چاوشی اهل شو نیست. شوآف‌کردن تعاریفی دارد و لزوما بار منفی ندارد، اتفاقا در موارد اجتماعی و ترغیب جامعه برای انجام یک اتفاق مثبت، لازم و ضروری است.

لطفا صفحه گوگل خود را باز کنید و نام محسن چاوشی را سرچ کنید، چند فریم عکس از او پیدا می‌کنید؟ حالا نام فلان بازیگر فرعی فلان سریال را که فقط در یک سکانس از جلوی دوربین رد شده را سرچ کنید! چاوشی اهل شو نیست، چون فارغ از این‌که دو اعدامی را نجات داده باشد یا سی‌ودو اعدامی را می‌توانست در انواع و اقسام ژست‌های مختلف با خاندان اعدامی مورد نظر عکس بیندازد و منتشر کند. اتفاقی که به کرات از سوی سلبریتی‌ها مشاهده می‌شود در یک چشم به‌هم‌زدن صفحات مجازی و رسانه‌ها پر می‌شود از عکس‌های گوناگون سلبریتی مذکور با خانواده شخص مورد نظر. او در صفحه مجازی‌اش اعلام کرده می‌خواهد چنین اقدامی را انجام دهد و آن‌ها که دوست داشتند با او همراه شدند همین و بس.

محسن چاوشی نمی‌داند با خودش چند چند است

قاعدتا با وجود تکنولوژی‌های جدید قرار نیست هنرمندان امروزه هم به شیوه نیم‌قرن پیش تا بویین‌زهرا بروند تا کار خیری صورت بپذیرد؛ کما این‌که آن زمان هم انجام این اعمال نیکوکاری در ملأعام صورت گرفته که امروزه ما از آن با خبریم فقط تفاوتش این است که ابزار خبری در عصر‌های مختلف متفاوت است؛ و نکته آخر این‌که قرار نیست اگر ما با ایدئولوژی یا جناح‌بندی‌های سیاسی هنرمندی مخالفیم، انسانیت و نیکوکاری‌اش را زیر سوال ببریم. هر انسانی با هر اعتقاد و گرایشی می‌تواند دغدغه اجتماعی داشته باشد و کار خیر کند. هر هنرمندی هم محق است با هر سازمان و ارگانی کار کند، اما اعدامی نجات دهد یا به زلزله‌زدگان و در راه‌ماندگان یاری رساند.

منبع: برترین ها

کد مطلب: ۱۰۸۳۲۳
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت