پایان عصر چشم و همچشمی در اینستاگرام ایرانیها
در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Hajizadegan» را آوردهایم که دربارهی بخشی از نتایج پژوهشی با موضوع روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی است.
تعداد صفحههای پرمخاطب اینستاگرام ایرانی (۵۰۰K+ Followers) در تابستان ۱۴۰۰ به ۲۲۷۳ صفحه رسیده است. تعداد این صفحهها در سالهای ۹۸ و ۹۹ بهترتیب ۱۰۲۴ و ۱۶۰۰ بوده است. این روند افزایشی نشان میدهد که اقبال کاربران ایرانی به اینستاگرام، کماکان رو به افزایش است.
علیرغم آنکه حامیان طرح صیانت ادعا میکنند اینستاگرام باعث ترویج بیبندوباریهای اخلاقی شده است، بر اساس شواهد تجربی، سهم صفحههایی که محتوای پورنوگرافیک منتشر میکنند در بین کل صفحههای پرمخاطب اینستاگرام ایرانی در طی دو سال گذشته، از ۹ درصد به ۳ درصد کاهش پیدا کرده است.
همچنین، صفحههای آموزشی و صفحههای مربوط به کسبوکارهای اینستاگرامی در طی دو سال گذشته بیشترین میزان رشد را در بین صفحههای پرمخاطب ایرانیِ اینستاگرام به خود اختصاص دادهاند. نشانههایی بسیار روشن از اینکه اینستاگرام ایرانی به کدام سمتوسو حرکت میکند.
روند تغییر شکل گرافهای شبکهی روابط بین صفحههای پرمخاطب در طی سه سال گذشته نشان میدهد که با گذشت زمان و با افزایش تعداد و تنوع صفحههای تأثیرگذار، فضای اینستاگرام ایرانی متکثرتر و دموکراتیکتر نیز شده است.
۱۰ اینفلوئنسر مقتدر اینستاگرام ایرانی (بر اساس شاخص Authority) بهترتیب عبارتند از: نوید محمدزاده، گلشیفته فراهانی، علی کریمی، جواد عزتی، علی اوجی، پرویز پرستویی، مهناز افشار، رضا صادقی، امیر جعفری و رضا عطاران.
زنان ایرانی بهتدریج سهمشان در بین صفحههای تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی را افزایش میدهند. سهم زنان و مردان در بین صفحههای پرمخاطب اینستاگرام ایرانی در تابستان ۹۸، بهترتیب ۱۴ و ۳۰ درصد بوده است؛ اما در تابستان ۱۴۰۰ این نسبتها به ۱۹ و ۲۶ درصد تغییر پیدا کرده است.
در حالی که در سال گذشته، سهم زنان در بین صاحبان صفحههای آموزشی نصف مردان بوده است، در سال ۱۴۰۰ زنان و مردان به سهم نسبتاً برابری در اداره کردن صفحههای آموزشیِ پرمخاطبِ اینستاگرام ایرانی رسیدهاند.
علیرغم اتهامی که هر از گاهی در خصوص تأثیرپذیری کاربران اینستاگرام از «خارجنشینها» مطرح میشود، همانطور که در این نمودار میبینیم، نه تنها اکثریت چشمگیری از صفحههای تأثیرگذار اینستاگرام ایرانی در اختیار افراد ساکن ایران است، بلکه این برتری عددی، روندی افزایشی نیز دارد.
تعداد دنبالکنندگان صفحههای پرمخاطب اصولگرا، برانداز و غیرسیاسی در طی یک سال گذشته بهطور میانگین تقریبا به یک اندازه افزایش پیدا کرده است (بهترتیب ۲۸، ۳۲ و ۲۹ درصد). این شاخص برای صفحههای اصلاحطلب ۱۹ درصد بوده است. کاهش تدریجی مرجعیت اصلاحطلبها در اینستاگرام ایرانی.
حسن ریوندی با بیش از ۱۷ میلیون دنبالکننده، برای دومین سال متوالی پرمخاطبترین صفحهی اینستاگرام ایرانی است. رادیو جوان، مهناز افشار و بیبیسی فارسی نیز بهترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. تعداد دنبالکنندگان بیبیسی فارسی در طی سال گذشته، ۵۶ درصد افزایش پیدا کرده است.
بهطور خلاصه میتوان گفت که اینستاگرام ایرانی در ادامهی پیشرویهای تدریجیِ امیدوارکنندهاش، در طی دو سال گذشته بهسمت رشد کسبوکارهای اینترنتی و صفحههای آموزشی حرکت کرده است، صفحههای منتشرکنندهی محتواهای پورنوگرافیک
را به حاشیه رانده است، فضای متکثرتری را تجربه میکند، و بیش از پیش زمینهی مشارکتهای اجتماعی و اقتصادی زنان را فراهم کرده است.
همهی این اتفاقها در حالی رخ میدهند که کماکان بسیاری از صاحبنظران با کلیدواژهی «ابتذال» به سراغ اینستاگرام ایرانی میروند و تصویری آسیبانگارانه از آن ارائه میکنند که مبنای روششناختی روشنی ندارد. از قضا، برچسب «ابتذال» بیشتر زیبندهی همین وضعیتی است که هر کسی میتواند دربارهی حوزهای که به زندگی میلیونها انسان ربط مستقیم و غیرمستقیم دارد هر ادعایی را مطرح کند، بدون آنکه پایبند به روششناسی علمی باشد و شواهد تجربی برای ادعاهایش مطرح کند. ابتذال روششناختی!
دیدگاه