کارگردان فیلم «عزیز»:

مساله ما عدم عدالت در اکران است

کارگردان فیلم «عزیز» می گوید: وقتی درخواست پروانه ساخت دادم هر هفت نفر شورا، به فیلمنامه «عزیز» رای منفی دادند فیلم را بی سر و صدا ساختم و نسخه‌ای را به مدیر وقت سازمان سینمایی ارایه دادم، تعجب کرد که چرا شورای پروانه ساخت به این فیلم مجوز نداده است.

مساله ما عدم عدالت در اکران است

یکی از فیلم‌هایی که این روزها در سینماها اکران است، «عزیز» به کارگردانی مجید توکلی است، قصه مادری که دچار آلزایمر شده و بیماری‌اش، نه تنها زندگی شخصی او، بلکه روابط او با اعضای خانواده و به ویژه پسرش را دچار چالش می کند.

«عزیز» به واقع اثری قصه‌گو با سوژه ملتهب، مهم و قابل تامل است، با بازی آزاده صمدی و روزبه حصاری که عاشقانه‌شان در فضای دل‌انگیز رشت روایت می‌شود، فیلمی در ستایش مقام مادر که از ساختار منسجمی برخوردار است و فیلمنامه‌ای پرکشش و‌ جذاب دارد.

اما نکته مهم و غم‌انگیز درباره فیلم‌های غیرکمدی نظیر «عزیز »این است که در فضای کمدی‌زده این روزهای سینمای ایران، فرصت خوبی برای دیده شدن به آنها تعلق نمی‌گیرد و این باعث می‌شود نه تنها فیلم در گیشه موفقیت کسب نکند که مخاطب از تماشای فیلم خوب بهره‌ای نبرد.

با مجید توکلی سازنده این اثر گفت‌وگویی داشتیم که پیش روی شماست.

‌چند وقت پیش دل‌نوشته‌ای از شما در فضای مجازی منتشر شد که بسیار دردناک بود، شما از پشت پرده اکران فیلم‌ها در سینما روایتی داشتید که تلخ بود. بالاخره چطور شد که اکران عمومی به فیلم «عزیز» رسید؟ کمی در این باره توضیح می‌دهید؟

واقعیتش این است که طبق پخش فیلم‌های قبلی‌ام با فیلمیران مذاکره کردم، می‌دانستم شرایط سختی برای اکران عمومی فیلم «عزیز»وجود دارد، اما آقای سرتیپی و نورانی لطف کردند اکران را پذیرفتند، چون ترجیح پخش فیلم‌های اجتماعی نیست و آنها می‌خواهند بر اساس سیاستگذاری‌ها، فیلم‌های کمدی اکران کنند، چون سود بیشتری برای‌شان در اکران دارد. اما فیلمیران این همکاری را با من کرد. البته بگویم که برای زمان اکران جلسات زیادی داشتیم و بحث‌های زیادی کردیم که الان تایم مناسبی هست یا خیر؟ اما طبیعتا با این روندی که در سینمای ایران پیش می‌رود برای فیلم «عزیز» که ژانری غیر از کمدی دارد خیلی فرق نمی‌کرد که این ماه اکران شود یا ماه دیگر.

‌ مشکل اکران فیلم‌های اجتماعی البته به امروز و دیروز مربوط نیست، همواره فیلمسازان اجتماعی به ناعدالتی در اکران گلایه داشتند . اما در یکی، دو سال گذشته با میدان دادن بیش از حد به فیلم‌های کمدی، فضا برای اکران فیلم ‌های اجتماعی تنگ شد.

تحلیل شما از این شرایط چیست؟

طبیعتا این موضوع به ذائقه مخاطب برمی‌گردد که در دولت قبل این ذائقه شکل گرفت، به بهانه کرونا و تعطیلی سینماها، انبوهی از فیلم‌های کمدی اکران شد. خب مردم استقبال کردند و سینمادارها و پخش‌کننده‌ها و جریان حاکمیتی سینمای ایران مسیر را تغییر داد.

همچنین با ندادن پروانه ساخت به فیلم‌های اجتماعی، با تشویق کردن به ساخت فیلم‌های کمدی، اکران نامحدود فیلم کمدی با سانس‌های بالا حتی خلاف آیین‌نامه شورای صنفی نمایش .

‌آیا این سیاستگذاری هدفمند بود؟

بله، کاملا هدفمند صورت گرفت، طوری که امروز ذائقه مخاطب را تغییر داد یعنی اگر لابه‌لای فیلم کمدی، فیلم اجتماعی اکران شود به‌طور حتم به دلیل سانس پایین دیده نمی‌شود.

‌بپردازیم به فیلم «عزیز»، بی‌اغراق عزیز قصه متفاوت و دلنشینی دارد، انگار پروانه ساخت برای این فیلم به سادگی صادر نشد؟

بله، قصه عزیز ملودرام عاشقانه متفاوتی است که به دلیل التهابی که ایجاد می‌کرد، حساسیت‌برانگیز بود. وقتی درخواست پروانه ساخت دادم هر هفت نفر، به فیلمنامه «عزیز» رای منفی دادند و دلایل عجیب و غریبی هم برای ساخته نشدن این فیلم عنوان شد. من و آقای احمدی تهیه‌کننده این فیلم باوری داشتیم که فیلم «عزیز» این حساسیت‌ها را برنمی‌تابد و ذهنیت شورای پروانه ساخت درست نیست. با باورمان مراحل ساخت فیلم را پیش گرفتیم و بدون سر و صدا فیلم را ساختیم. فیلم که تمام شد، نسخه‌ای از فیلم را به محمد خزاعی و ایل‌بیگی از مدیران وقت سازمان سینمایی ارایه دادم، آنها که فیلم را دیدند از خروجی فیلم راضی بودند و حتی تعجب کرد که چرا شورای پروانه ساخت به این فیلم مجوز نداده است. نمی‌دانم پشت اینکه به فیلم پروانه ساخت ندادند، چه بود ولی «عزیز» فیلمنامه ملتهب و جذابی دارد که بعضی تفکر‌ها آن را برنمی‌تابند.

ولی با این حال، قصه‌تان را هم به درستی تعریف کنید؟

قصه فیلم «عزیز» با اینکه ملودرام عاشقانه است ولی قصه‌ای تلخ است، برای همین ترجیح دادم از فضای شهری دور باشم و به استان خوش آب‌وهوای گیلان و شهرهای رشت و لنگرود، انزلی و لاهیجان بروم تا پلان‌های زیبا و جذاب در فیلم باشد، روایت در بافت جذاب اتفاق بیفتد و زهر ماجرا گرفته شود.

در نهایت ابراز ارادتی هم که به گویش گیلکی داشتم که به نظرم در حوزه نمایش لازم بود و هست که این فرهنگ و آیین استفاده شود، چراکه مثل همه نقاط ایران فرهنگ‌ها و آیین‌ها در حال فراموش شدن است، تلاش کردم آیین و فرهنگ و گویش خطه گیلان در فیلم ثبت شود. اینها دلایلی بود که می‌خواستم تعمدا فضای دوست داشتنی در فیلم منعکس شود.

‌ همان‌طور که اشاره کردید توجه به فرهنگ رشت در فیلم «عزیز» یکی از مهم‌ترین المان‌‌ها و شاخصه‌های آن است، محتاطانه تلاش می‌کنید که صحنه‌های کارت پستالی در فیلم نداشته باشید، در این باره صحبت می‌کنید. تعمدا نخواستید در شهر دیگری فیلم روایت شود؟

ببینید، اولین خطری که ساخت فیلم در فضای خوش آب و هوا و خوش رنگ و لعاب مثل شهرهای شمالی وجود دارد اینکه فیلمساز در دام تصاویر زیبا بیفتد و فرم بر محتوا غالب شود و این خیلی کار سختی است که از آن فضا دور بمانم. بنابراین با محسن حسینی، مدیر فیلمبرداری تصمیم گرفتیم تا حدودی از این فضا دور باشیم و از این لحظه‌ها با وجود زیبایی استفاده و سعی نکنیم که فرم زیبا بر محتوا غالب شود.

‌ انتخاب خانه قدیمی در فیلم تعمدی بود؟ البته که به زیبایی کار اضافه می‌کرد ولی کمی برایم سوال بود که شاید استفاده تزئینی باشد.

وقتی از مادری حرف می‌زنیم که 82 ساله است و خانواده‌ای را دور خود جمع کرده، نمی‌توانستیم این فضا را در آپارتمان ترسیم کنیم، با وجود اینکه من به ‌شدت علاقه داشتم فیلم در شهر رشت ساخته شود ولی متاسفانه ما هر گوشه از شهر رشت را برای بازدید لوکیشن رفتیم، ساختمان‌های بلند و متفاوت ساخته بودند با طبقات زیاد و معماری جدید که اجازه حتی تصویر زیبای محلی به هویت بصری فیلم نمی‌داد. از رشت منصرف شدم و به سمت لاهیجان رفتم آنجا هم همین بود، لاهیجان هم در همین دام معماری جدید می‌افتد و من هر جا که می‌خواستم دوربینم را بگذارم، معماری سنگی و بی‌ربط فضا، خیلی قصه را تحت‌الشعاع قرار می‌داد، تا رسیدم به شهر زیبای لنگرود، در آنجا کمتر معماری جدید اتفاق افتاده است، به همین خانه تقریبا متروکه اما به ‌شدت جذاب رسیدیم کسی ساکن آنجا نبود، ما تصمیم گرفتیم به همراه کیوان مقدم، مدیر هنری پروژه آنجا را بازسازی و به عنوان لوکیشن فیلم استفاده کنیم.

‌راستی انگار داستان فیلم، واقعی بود.درست است؟

بله، تقریبا قصه یک خطی برگرفته از داستان واقعی بود که دوست سینماگری برای من تعریف کرد و تصمیم گرفتیم اتفاقات را به آن اضافه کنیم و به ملودرام عاشقانه تبدیل شود.

‌یکی از مهم‌ترین بخش‌های فیلم استفاده مناسب از بازیگران فیلم است، آزاده صمدی و روزبه حصاری در نقش‌ها قرار گرفتند و داستان را باورپذیر جلوه دادند، انتخاب‌شان چگونه صورت گرفت؟

وقتی با خانم دارالشفاهی درباره فیلمنامه صحبت می‌کردیم، اول به این فکر کرده بودم که از بازیگرانی استفاده کنیم که متعلق به آن منطقه باشند، با جست‌وجویی متوجه شدم که خانم صمدی ‌زاده گیلان و مهد لاهیجان است، برای نقش انوش هم به آقای حصاری رسیدم که تسلط روی گویش گیلانی داشت، دیگر بازیگران فیلم را تعمدا می‌خواستم کار یکنواخت و یکدست و همچنین بومی باشد و از بازیگران توانمند حوزه تئاتر و نمایش استان گیلان استفاده کنم که به بهمن صادق حسنی و رضا عباسی و شیرین محسنی برخورد کردم که نقش خانواده عزیز را بازی کردند.

البته الان که خروجی کار را می‌بینم واقعا انتخاب‌ها به ‌شدت درست بوده. آزاده صمدی و روزبه حصاری بهترین بازی‌ها را ارایه دادند، البته این یکدستی بسیار کار دشواری بود، چون یکسری بازیگران گیلانی و بومی بودند ولی آزاده و روزبه در تهران زندگی می‌کردند، خدا را شکر نتیجه رضایت‌بخش بود.

‌به نظرتان می‌توانید به گیشه بیشتر امید داشته باشید؟

نه، به گیشه نمی‌توانم امیدوار باشم. متاسفانه انبوهی از فیلم‌های کمدی که اکران می‌شوند، فیلم اجتماعی امکانی برای دیدن شدن ندارد، ما در اغلب سینما‌ها، تک سانس می‌رویم در ضمن هزینه تبلیغات هم برای شبکه‌های ماهواره‌ای و بیلبورد نداریم.

‌ نکته بسیار تلخی است، فیلم «عزیز» در شرایطی اکران شده که فیلم‌های کمدی از دو طرف سینما را محاصره کردند هم در اکران و هم در تبلیغات، این اجحاف در حق سینما نیست؟

نه، محاصره نکردند آنها هم حق دارند از اکران سهم داشته باشند، ما در کلیت سیاستگذاری سینما بحث می‌کنیم وگرنه آن فیلمسازان و تهیه‌کنندگان کمدی هم از خانواده سینما هستند و همه داریم در سینما زندگی می‌کنیم و من هم ممکن است کمدی بسازم من اصلا از این قضیه ناراحت نیستم، کمدی ژانر جذابی در دنیا و ایران است. مساله ما عدم عدالت در اکران است نه ساخت و اکران فیلم کمدی، وگرنه فیلم کمدی یکی از ژانرهای موفق در سینماست و باید ساخته شود. به نظرم در سیاستگذاری باید خانه سینما و سازمان سینمایی به یک آیین‌نامه جدیدی برسند که در حق فیلم‌های اجتماعی یا فیلم‌های غیرکمدی اجحاف نشود و اساسا تنوع ژانر را از بین نبریم.

یکی از اتفاق‌های تلخ مهجور بودن ژانر در سینماست که الان تقریبا در سینمای ایران از بین رفته است. ما دیگر ژانری به اسم وحشت، ملودرام عاشقانه یا فیلم‌هایی با موضوع اجتماعی نداریم و عملا فیلم‌هایی با ژانرهای مختلف ساخته نمی‌شود برای اینکه بازگشت سرمایه اتفاق نمی‌افتد.

در صورتی که در دهه 70 و 80 و 90 انواع فیلم‌ها ساخته می‌شد و ما تنوع ژانر داشتیم. انواع فیلم‌ها ساخته می‌شد. این ریل‌گذاری اشتباه در دوره قبلی شکل گرفته که تبعاتش را امروز می‌بینیم.

‌ راه نجات سینمای اجتماعی را در چه می‌دانید؟

راه نجات به نظر من همدلی و همفکری بین اهالی سینماست که امیدوارم توسط سازمان سینمایی محقق شود، آیین‌نامه شورای اکران تغییر کند و عدالت بیشتری تحقق یابد. پیشنهاد من این است که فیلم‌های غیرکمدی سانس‌های بیشتری داشته باشند ولی در مدت زمان طولانی اکران باشند و در زمان کوتاه اکران‌شان تمام نشود.

منبع: اعتماد
کد مطلب: ۳۷۹۲۱۰
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت