.تلویزیون با تبلیغ مرگ و هدیه دادن کفن میخواهد مخاطب جذب کند/ هادی عامل مقصر است که ناراحت شده است
سعید معدنی معتقد است برنامههایی که کشش و جذابیت لازم را ندارند و از سطح کیفی بالایی برخوردار نیستند، نه تنها باعث جذب مخاطب نمیشوند، بلکه باعث کاهش مخاطبانشان میشود. موضوع اصلی این است که صداوسیمای ما در حال حاضر با این ناکامی دائمی درگیر است و تلویزیون چون دیدگاههای ایدئولوژیک دارد، هرقدر تلاش میکند که خلاقیت نشان دهد نمیتواند و اتفاقا برنامههایی که از صداوسیما خارج میشوند و در پلتفرمها فعالیت میکنند، به مراتب جالبتر، موفقتر و خلاقتر هستند.
فکر کنید یک انسان مشهور هستید، در زمینه شغلی تان هم فعالیت تان به گونهای بوده که تا حد مقدور خبرهای خوشی را به دیگران دادید، به یک مهمانی دعوت میشوید و در نهایت میزبان آگهی ترحیم و کفن تان را به شما میدهد. در این نقطه واکنشها متفاوت است، کسی که میل به ادامه حیات دارد، شوکه میشود، ممکن است هیچ نگوید، امکان هم دارد که عصبانی شود، کسی که مرگاندیش است و اتفاقا آموزههای دینی حضور پررنگی در افکار او دارد ممکن است از این ماجرا استقبال کند، از طرفی ممکن است کسی از این هدیه خوشش نیاید اما هیچ واکنشی نشان دهد.
همه این موضوعات را روایت کردم تا به هادی عامل و حاشیهای که در 24 ساعت گذشته ایجاد شد بپردازم. شبکه افق یک برنامه به نام «جعبه سیاه» ساخته و 52 شب آن را روی آنتن برده و سه بار هم در یک سال بازپخش داشته است اما در سومینبار بالاخره صدای معترضین بلند شد و هادی عامل هم ویدیویی از خودش ضبط کرد و گفت مسئولین این برنامه بدقولی کردند.
یکی از سرمنشاهای این رفتار پدیده مرگاندیشی است که در میان همه انسانها رواج دارد، اما پرسش اصلی این است که ترویج و تشویق این امر از جانب صداوسیما درست است؟ در رابطه با این ماجرا با سعید معدنی، جامهشناس و استاد دانشگاه به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
ریشه مرگاندیشی در کشور ما محدود به زمان خاصی است؟
اما یک جنبه دینی که وجود دارد بر این باورند که خوف از مرگ باعث سلامت رفتاری و فکری انسان میشود اما تجربه نشان داده که لزوما اینگونه نیست و متاسفانه با این تفکر نه تنها جامعه سالم نشد، بلکه دروغ و دزدی در جامعه افزایش پیدا کرد. مثلا شهدا را در یک سازمان دفن میکنند تا مدیران آن سازمان از آن شهدا خجالت بکشند، به مرگ فکر کنند و رفتار درستی از خودشان نشان دهند ، اما تجربه نشان داده که اینگونه نیست .
پس لزوما مرگ اندیشی باعث ایجاد سلامت اخلاق و سلامت رفتار نمیشود، این تفکری است که اول انقلاب خیلی مطرح بود و هنوز هم در بخشی از جامعه تداوم دارد.
حالا اگر بخواهیم به این برنامه بپردازیم من متوجه شدم که بیش از ۵۰ مهمان دعوت کردند و به همه آنها هم آگهی ترحیم و کفن شان را به عنوان هدیه تقدیم کردند، این همان تفکر مرگاندیشی است.
مرگاندیشی رفتار اشتباهی است؟
نکته حائز اهمیت این است که این موضوع برای روان یک جامعه چندان خوب نیست، چون به جای اینکه جوانان به امید و فکر به زندگی تشویق شوند، به مرگاندیشی سوق داده میشوند و همین موضوع موجب یاس، سرخوردگی و افسردگی جامعه میشود.
همین داستان هادی عامل که پیش آمد خیلی موضوع جالبی است چون یک جوان روبه روی فردی مثل هادی عامل نشسته که بارها به جامعه امید و نشاط بخشیده است و با او درباره مرگ سخن میگوید.البته بخشی از این ماجرا ریشه در آموزههای دینی دارد، منتهی شاید در جهان امروز، کنار قبور رفتن و مرگاندیشی برای جوانان تهی از معنا شده است.
من فکر میکنم که صداوسیما به دنبال جذب مخاطب نیست، این ماجرا اصلا دغدغهاش نیست، فقط میخواهد همان میزان از مخاطب اندک را حفظ کند. درست است که میگوید نزدیک به ۷۰ درصد مخاطب دارد اما باید با سند و مدرک این آمار را ارائه دهند به همین دلیل من به همان عدد ۱۰ تا ۱۵درصد بسنده میکنم و اصلا ماجرا این است که صداوسیما تلاش دارد تا فقط همین میزان از مخاطبانش را راضی نگه دارد.
بر چه مبنایی این حرف را میزنید و مخاطبان تلویزیون را بین ۱۰ تا ۱۵ درصد میدانید؟
اولا کاهش مرجعیت رسانهای صداوسیما در نظرسنجیهای کوچک، دوم عدم شفافسازی درباره آمار و تناقض اعداد در اینباره و سوم اینکه جوانان امروز نه تنها صداوسیما بلکه تلویزیون نگاه نمی کنند، چون بیشتر موضوعاتی را که نیاز دارند از طریق شبکههای اجتماعی دنبال میکنند و نکته مهمتری که آمار نامشخص و بدون سند ارائه میدهند این است که خودشان هم میدانند که با این روش در مقابل غولهای رسانهای جهان نمیتوانند کاری انجام دهند.
شما برنامههای رسانههای جهان برای سرگرمی مخاطبانشان را نگاه کنید بعد تلویزیون خودمان را هم نگاه کنید که با تبلیغ مرگ و کفن هدیه دادن میخواهد مخاطب جذب کند، معلوم است که چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
یک اصطلاحی به نام «بومرنگ» وجود دارد. یعنی برنامههایی که کشش و جذابیت لازم را ندارند و از سطح کیفی بالایی برخوردار نیستند، نه تنها باعث جذب مخاطب نمیشوند، بلکه باعث کاهش مخاطبانشان میشود. موضوع اصلی این است که صداوسیمای ما در حال حاضر با این ناکامی دائمی درگیر است و تلویزیون چون دیدگاههای ایدئولوژیک دارد، هرقدر تلاش میکند که خلاقیت نشان دهد نمیتواند و اتفاقا برنامههایی که از صداوسیما خارج میشوند و در پلتفرمها فعالیت میکنند، به مراتب جالبتر، موفقتر و خلاقتر هستند.
یک نکته جالب دیگر اینکه هادی عامل را مقصر میدانند که چرا ناراحت شده اما از خودشان نمیپرسند چه تفکری را تلقین کردهاند. از نگاه مدیران هادی عامل مقصر است که ناراحت شده، نه برنامه سازی که ابعاد مختلف ماجرا را بررسی نکرده است.
دیدگاه