هنرمندان بزرگی که با بیماری‌های روانی دست و پنجه نرم می‌کردند

سرنا_ شاید راویان تاریخ دوست نداشتند داستان زندگی چهره‌ها غم‌انگیز به نظر برسد. گویی می‌اندیشیدند وقتی مردم بفهمند اسطوره‌ها نیز مثل همه انسان‌ها دچار بیماری‌ -اعم از جسمی و روحی-‌ می‌شوند، اعتمادشان از آنها سلب می‌شود.

هنرمندان بزرگی که با بیماری‌های روانی دست و پنجه نرم می‌کردند

باز شاید از همین رو است که شرح زندگی خصوصی چهره‌های نامدار و بیماری‌های عجیب‌وغریب‌شان که سال‌ها از مردم پنهان داشته‌شده است، امروز خریداران بی‌شمار دارد.

۱. ونسان ونگوگ یکی از سرشناس‌ترین نقاشان جهان شخصیتی کاملا غیرعادی داشت، هرچند با توجه به داستان مشهور بریدن گوش چپش به دست خودش احتمالا کمتر کسی است که از این حقیقت بی‌خبر مانده باشد. ماجرا این است که خالق تعدادی از گران‌ترین نقاشی‌های موجود در موزه‌ها و کلکسیون‌های شخصی جهان در سال‌های پایانی زندگی خود سخت درگیر اختلالات و حالات مالیخولیایی بود که البته امروز روانشناسان با توجه به شواهد به جای مانده از این نقاش بزرگ آن را افسردگی و اختلال دوقطبی تشخیص داده‌اند.

۲. آلفرد هیچکاک استاد مسلم سینما و چهره درخشان فیلم‌های معمایی و دلهره‌آور در طول زندگی خود از دو چیز بی‌نهایت وحشت داشت؛ نخست از پلیس و سپس از تخم‌مرغ! این فیلمساز صاحب سبک، تخم‌مرغ را موجودی ترسناک می‌دانست که لابه‌لای دیواره‌های سفیدش موجودی زردرنگ زندگی می‌کند! پدر فیلم‌های اضطراب‌آور همچنین با دیدن پلیس‌ها خیلی زود آدرنالین خونش بالا می‌رفت و دچار وحشت می‌شد.

۳. فیلم روان‌شناختی «قوی سیاه» با بازی ناتالی پورتمن که در اسکار ۲۰۱۰ خوش درخشید، در جهان یک بازیگر واقعی داشت. زِلدا فیتزجرالد، همسر بااستعداد و زیبای نویسنده شهیر آمریکایی اسکات فیتزجرالد یکی از مشهورترین قربانیان بیماری روانی در جهان است. «قوی سیاه» راوی داستان بالرینی بود که از نوعی وسواس شدید در تمرین باله رنج می‌برد. بروز این اتفاق در زندگی زناشویی اسکات و زلدا باعث شد درنهایت داستانی تراژیک رقم‌بخورد. وسواس بیمارگونه زلدا در تمرین‌های باله آنچنان سلامت عقل او را به خطر انداخت که درنهایت سال‌های پایانی عمرش را در تیمارستان گذراند.

۴. بسیاری نمی‌دانند که ‌هانس کریستیان اندرسون، نویسنده کتاب‌های محبوبی چون «جوجه اردک زشت»، «ملکه برفی» و «دخترک کبریت‌فروش»، چه روزگار سختی را در بخش اعظمی از زندگی خود تجربه کرده است. این نویسنده معروف دانمارکی نیم بیشتر حیات خود را درگیر فوبیایی عجیب بود؛ فوبیای «ترس از زنده دفن شدن»! این ترس تا روزهای پایانی عمر با او همراه بود تا جایی در آخرین ساعات زندگی‌اش به دوستان خود وصیت کرد بعد از مرگ حتما رگ‌هایش را ببرند تا مطمئن شوند که در قبر زنده نخواهد شد!

۵. ویوین لی، بازیگر نقش اسکارلت اوهارا در فیلم ماندگار «بر باد رفته» با همه توانایی‌هایش در عرصه بازیگری، جدالی سخت با افسردگی شیدایی یا همان بیماری اختلال دوقطبی‌ داشت. اطرافیان او بارها از رفتارهای دوگانه و غیرقابل پیش‌بینی ویوین در مراسم‌ها و همچنین مکان‌های عمومی ابراز نگرانی می‌کردند. برخی معتقدند بیماری او از اواخر دهه ۳۰ (درست همزمان با فیلمبرداری بر باد رفته) آغاز شد و بعدها به قدری پیشرفت کرد که پزشک‌ها درمان با الکتروشوک را برای او تجویز کردند.

۶. آنتونن آرتو، شاعر، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و نظریه‌پرداز «تئاتر شقاوت» را نزدیکانش با جنون گاه‌به‌گاه او به یاد می‌آوردند. منتقدان آرتو او را آدمی شورشی و عصیانگر می‌دانستند، اما امروز می‌دانیم که این جنون ادواری همه تاب و توان او را تحلیل برده بود تا جایی که در اواخر عمرش ۹‌سال تمام را در تیمارستان سپری کرد. زندگی آرتو چهره‌ای غمناک داشت و او بارها در نوشته‌هایش خود را مُرده‌ای که در کنار مردی زنده روزگار می‌گذراند، توصیف کرده است.

منبع: روزنامه شهروند

کد مطلب: ۱۲۷۰۶۲
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت