گلشیفته: دیگر پاسپورت ایرانی حمل نمی‌کنم

سرنا_ گلشیفته فراهانی می‌گوید: الان حدود ۱۱ سال است که فرانسوی هستم و دیگر با خودم پاسپورت ایرانی حمل نمی‌کنم.

گلشیفته: دیگر پاسپورت ایرانی حمل نمی‌کنم

گفتگوی تازه گلشیفته فراهانی از ماجرای ازدواجش در استرالیا تا همکاری‌اش با کریس همسورث را بخوانید.

گلشیفته فراهانی: دیگر پاسپورت ایرانی حمل نمی‌کنم

با اسلحه راحت کار می‌کنم

گلشیفته فراهانی درباره‌ی فیلم جدیدش می‌گوید: این یک فیلم پرهزینه با مقدار زیادی کشت و کشتار است. اما لحظات بامزه هم دارد! من یک قاچاقچی اسلحه هستم و کریس همسورث و من در نهایت در یک تیم هستیم. درست مثل دزدان دریایی آدم بد های بد وجود دارند و آدم بدِ های خوب! ما آدم بدهای خوب هستیم! تیر و کمان و اسلحه گرم برایم مثل ابزارهای روزمره هستند. با آنها راحت کار میکنم انگار که بخشی از خودم هستند. نمی‌دانم! دلیلش شاید چیزی باستانی در درون روحم باشد!

ماجرای ازدواج در استرالیا

او در زمان فیلمبرداری فیلم «دزدان دریایی کاراییب: مردان مرده قصه نمی‌گویند» در استرالیا که محل فیلمبرداری آن فیلم بود زندگی می‌کرد: «حوصله ام سر رفته بود و همه به من می‌گفتند باید به «بایرون بی» بروی. جوئل ادگرتون دوست خوبم از زمان فیلم ریدلی اسکات به من ایمیل زد و گفت دوستی در آن شهر دارد و من را با کریستوس (کریستوس دورجه واکر) آشنا کرد. او چندجا را به من معرفی کرد و گفت می‌توانم به هتل بروم، می‌توانم هم در خانه‌اش اقامت کنم. پس به خانه‌اش رفته‌ام چون از هتل‌ها خسته شده بودم. پنج روز بعد ما با هم ازدواج کرده بودیم!»این ازدواج اما بخاطر شرایط کاری گلشیفته و سفرهای زیاد او به پایان رسید به خاطر سفرهای زیاد گلشیفته پایان یافت.

از لس‌آنجلس متنفرم

او که در هالیوود کار کرده بود، به لس آنجلس رفت اما نتوانست جایگاهش را در آنجا پیدا کند. اودرباره دوران اقامتش در لس آنجلس می گوید: من در لس آنجلس احساس خفگی می کردم. به قول جیم (جارموش) آنجا مثل شهر زامبی ها می ماند. من از آنجا متنفر بودم. من عاشق اروپا هستم، اروپا با این همه زیبایی و فرهنگ و مردمِ جورواجور یک نعمت است. پس به فرانسه برگشتم که حس زندگی در آنجا برایم درست بود. کدام کشور به اندازه فرانسه می توانست من را قبول کند؟

دیگر پاسپورت ایرانی حمل نمی‌کنم

الان حدود 11 سال است که فرانسوی هستم و دیگر با خودم پاسپورت ایرانی حمل نمی کنم. با اینکه گاهی خانواده اش را در خارج از ایران می بیند اما دلش برای وطنش تنگ شده است:«دائم در رنج هستم. تبعید حالا بخشی از وجود من شده است. من هیچ جا حس خانه را ندارم. حالا هیچ جا خانه نیست و در عین حال تمام جهان خانه من شده است.»

منبع: سینما دیلی

کد مطلب: ۱۴۳۸۰۵
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت