واکنش کمال تبریزی به "کودتای ۵۳" و حُفره هایش
سرنا_کمال تبریزی درباره «کودتای ۵۳» میگوید: این مستند تلاش بیش از اندازهای دارد که نگاه کاملا بیطرف به وقایع داشته باشد، ولی تصوری که درباره کودتای سال ۳۲ به ذهن متبادر میکند دو حفره بزرگ خالی دارد.
جشنواره بینالمللی فیلم مستند - سینما حقیقت - پس از حدود یک هفته امروز سوم دیماه به کار خود پایان میدهد و برگزیدگانش معرفی میشوند، در میان فیلمهای امسال مستندی نمایش داده شد که اگرچه در بخش رقابتی نبود و به عنوان یکی از فیلمهای بخش ویژه حضور داشت، پرمخاطبترین فیلم جشنواره و حتی به صورت غیر رسمی مهمترین فیلم این دوره از سینما حقیقت محسوب میشد.
«کودتای ۵۳» ساخته تقی امیرانی درباره کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه دکتر محمد مصدق - نخستوزیر وقت ایران - است که افشاگریهای تازهای را درباره بانیان این کودتا به تصویر میکشد. به بهانه نمایش این مستند در جشنواره حقیقت که امسال به صورت آنلاین برگزار شد و فرصتی ایجاد کرد تا مخاطبان حرفهای بیشتری از سینما به تماشای فیلمها بنشینند، ایسنا گفتوگویی با کمال تبریزی داشت و او که، در یکی از رویدادهای مهم تاریخ سیاسی ایران حضور داشته، پاسخگوی سوالهایی درباره این مستند شد.
آیتالله کاشانی و حزب توده؛ حفرههای مستند
کارگردان فیلم «امکان مینا» ابتدا در پاسخ به اینکه چه اتفاقها و پرداختن به کدام شخصیتها را در مستند «کودتای ۵۳» مغفول مانده میداند؟ بیان کرد: به نظرم این فیلم علیرغم ساختار خوب و کشش و جذابیتی که دارد از روی عمد وارد موضوعات و رفتارهای سیاسی دوران کودتا نشده و تلاش بیش از اندازه ای دارد که نگاه کاملا بیطرف به وقایع داشته باشد و متاسفانه همین امر باعث شده که بسیاری از حقایق و حوادث واقعی مربوط به برخی شخصیتها از کل ماجرا حذف شود. با اطلاعات نه چندان کاملی که من از این واقعه دارم تصور میکنم مهمترین آنها آیت الله کاشانی و نقش حزب توده در این رخداد اسفبار است و بدون قصد مقایسه باید بگویم که فاز اول سریال ممنوعه «سرزمین کهن» به شکل جذاب و نسبتا کاملتری به این حادثه میپردازد و تحقیق و نگارش آقای علیرضا طالبزاده بسیار دقیق و موشکافانه است. تصوری که در مجموع از مستند مذکور درباره این حادثه به ذهن متبادر میشود دو حفره بزرگ خالی دارد؛ آیت الله کاشانی و حزب توده!
هیچگاه آدم سیاسی نبودم
تبریزی که به عنوان یکی از دانشجویان خط امام (ره) در جریان سفارت امریکا حضور داشته در پاسخ به اینکه چقدر روایت این جریان و ماجراهای دیگر فیلم را درست میداند؟ و آیا راهی برای راستی آزمایی وجود دارد؟ گفت: واقعیت امر این است که من هیچگاه آدم سیاسی نبودم و علاقهای هم نداشته و ندارم که فردی سیاسی باشم، اما درباره سیاست همیشه کنجکاو بوده و هستم. ماجرای اشغال سفارت امریکا هم از این امر مستثنی نیست. آن زمان من دانشجوی دانشگاه پلیتکنیک بودم و فعالیت عمدهام در گروه فیلم و عکس دانشگاه و نمایش و سپس بررسی و تحلیل برخی فیلمهای سینمایی آن دوران بود و درست به همین دلیل، دانشجویان مصمم به اشغال سفارت از من و بعضی دیگر از همکارانم دعوت کردند که همراهشان باشیم و همه وقایع را به صورت مستند در قالب فیلم و عکس ثبت کنیم.
او ادامه داد: همانطور که میدانید تقریبا همه متریال موجود در زمینه فیلم و عکس از این رخداد تاریخی توسط من و سایر همکارانم تهیه شده است، بنابراین به عنوان دانشجوی خط امام و طبیعتا تحلیلگر سیاسی اطلاعات لازم و کافی ندارم که از این منظر پاسخ شما را بدهم، اما به عنوان یک فیلمساز معتقدم در هر فیلمی چه داستانی و چه مستند داستانی که به نظر من این فیلم از نوع اخیر است؛ راستی آزمایی و صحت روایت فیلم در برابر نظریه و نگاه شخصی و جهان بینی فیلمساز اهمیتی ندارد. فیلمسازان در همه جای دنیا برای اثبات فرضیهها بخصوص از نوع سیاسی آن فیلم نمیسازند بلکه فیلمساز واقعی کسی است که دیدگاه و نظریه اختصاصی خود را در هر موردی بیان میکند که شما میتوانید آن را قبول یا رد کنید! اما فیلمسازان جهان به کار خود ادامه خواهند داد، به همین دلیل وقتی فیلمی را میبینیم اهمیت اینکه چه میگوید و چگونه میگوید از درست و غلط بودن آنچه میگوید مهمتر است! «کودتای ۵۳» فیلمی با ساختار مناسب یک مستند و قابل تامل است و از نظر من نوع نگاه و حرفی که دارد برای جوانانی که حافظه و اطلاعات تاریخی ضعیف دارند و یا حتی ندارند عبرت انگیز است و از این منظر فیلمی تاریخی است که کاربرد امروزی دارد و به همین دلیل ارزشمند است.
دسترسی به اطلاعات محرمانه ممکن است؟
تبریزی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا به عنوان یک فیلمساز فکر میکند در ایران میتوان چنین فیلمی ساخت و دسترسی آزاد به اطلاعات آرشیو شده و منتشر نشده ممکن است؟ گفت: این بستگی به موضوع تحقیق شما دارد. بسیاری موضوعات هستند که به راحتی میتوان به منابع آن دسترسی داشت و حتی برای تحقیق در آن از شما استقبال هم میشود، اما موضوعات حساس دیگری هم هستند که تا اطلاع ثانوی محرمانه محسوب شده و امکان دسترسی به آنها فراهم نیست. البته همه میدانیم که اطلاعات مربوط به این فیلم نیز سالها از سوی سازمان اطلاعات امریکا و انگلیس محرمانه و غیرقابل دسترس بوده و سازندگان فیلم مثلا اگر بیست سال پیش قصد ساخت آن را داشتند امکان گرفتن اطلاعات فعلی هرگز برای آنها میسر نبود. بنابراین دسترسی آزاد به هر نوع اطلاعاتی فعلا در همه نقاط جهان دارای محدودیتهایی است که البته شعاع آن در کشورهای مختلف متفاوت است!
وی افزود: در کشور ما تصور من این است که اتفاقا به دلیل ساختار ویژه اجتماعی، دسترسی به بسیاری از اطلاعات هر چند محرمانه به راحتی میسر است! و متاسفانه این میتواند هم خوب باشد و هم بد. کافی است نگاهی به ترورهای موفقی که اخیرا در کشور رخ داده است داشته باشیم. البته یک نکته دیگر هم این است که در کشور ما علاوه بر اطلاعات محرمانه که میتواند قابل دسترسی باشد اطلاعات دیگری هم وجود دارد که تا اطلاع ثانوی به راحتی قابل طرح نیست، هرچند که در دسترس همگان است!
بیطرفی در مستند، بیمعنی است
کارگردان فیلم «خیابانهای آرام» درباره اینکه آیا فیلم «کودتای ۵۳» یک فیلم مستقل با روایتی بیطرف و صرفا تاریخی است؟ اظهار کرد: پیشتر هم توضیح دادم؛ به واقع بیطرفی از سوی فیلمساز به ویژه در کار مستند بیمعنی است و خود بیطرفی هم میتواند نوعی طرفداری باشد. به این معنی که وقتی شما حرفی میزنید که اشاره به بخشی گزینش شده از وقایع و شخصیتهای یک رویداد دارد میتواند نشانگر نوع نگاه و قضاوت فیلمساز هم باشد، بنابراین بهتر است بگوییم در عین بیطرفی ظاهری، در بطن هر فیلمی به واسطه نوع تدوین و گزینشی که از نماها دارد، به سمت و سویی اشاره میکند که در هر صورت نشان از قضاوت فیلمساز دارد؛ این عقیده من است!
تقی امیرانی - کارگردان مستند «کودتای ۵۳» پیش از این گفته است که ابتدا قصد داشته فیلمش یک اثر سینمایی داستانی باشد و در مراحل تحقیقات وقتی متوجه شده برخی کاراکترهای فیلم در قید حیات هستند روایت را مستندگونه کرده است، تبریزی در پاسخ به اینکه اگر جای او بود آیا همین شیوه را انتخاب می کرد؟ گفت: من هرگز این کار را نمی کردم، چون اولا تخصص من سینمای داستانی است و در زمینه مستند تجربه کمی دارم و دوم اینکه معتقدم تاثیرات یک اثر نمایشی داستانی بر مخاطب به دلایل مختلف که این جا مجال گفتنش نیست، بسیار بیشتر از یک فیلم مستند است و همین که مستندساز برای ایجاد حس حضور شخصیت اصلی که غایب بوده متوسل به ابزار نمایش داستانی شده و از وجود یک بازیگر سینما بهره برده برای اثبات این امر کافی است. باید در نظر داشته باشیم که اتفاقا ترکیب افراد واقعی با بازیگری که نقش شخصیت اصلی روایت را ایفا میکند باعث شده که هویت اثر بیشتر در هییت یک فیلم داستانی جلوه کند و از مختصات یک اثر صرفا مستند به نحوی موثر و آشکار فاصله بگیرد. واقعیت این است که ذهن انسان از آغاز کودکی علاقه بیشتری به شنیدن قصه دارد تا دیدن وقایعی که تصور واحد و محدود دارند. خلاقیت و تخیل متنوع و بیانتهای موجود در قصه علاقهای است که تا انتهای بزرگسالی همواره مهمترین توانایی و نیاز او در زیست این جهانی اوست!
منبع: ایسنا
دیدگاه