الماسهای نیکول کیدمن؛ زیبای خستگیناپذیر
سرنا_نیکول کیدمن یکی از بازیگران با استعداد هالیوود است که کارنامهی هنریاش سرشار از شاهکارهای سینمایی و همکاری با کارگردانهای بزرگ است.
مولن روژ / Moulin Rouge
«مولن روژ» به کارگردانی «باز لورمن» اثری است که حوادث تاریخی سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۰ کلوپ شبانهی «مولن روژ» در پاریس را به دقت روایت میکند. «مولن روژ» یک اثر پستمدرن زیبا است و حتی یک لحظه نیز از این حقیقت که در حال تماشای یک فیلم هستید غافل نخواهید شد. «مولن روژ» کیدمن را در نقش اصلی یک داستان عاشقانهی آتشین قرار میدهد او در «مولن روژ» به جنگ بیماری میرود، آواز میخواند، میرقصد، میخندد، اشک میریزد و تقریبا تمام احساسات انسانی را از خود بروز میدهد.
تولد / Birth
نیکول کیدمن در این فیلم نقش دشواری بر عهده دارد. او نقش یک زن ۳۰ ساله را ایفا میکند که چند سال پس از مرگ همسر میخواهد مجددا ازدواج کند. در این میان پسری نوجوان از راه رسیده و ادعا میکند که روح همسر مرحوم اش در بدن اوست. کیدمن در این فیلم تماشاگر را با خود به دنیای مالیخولیائی زنی کاملا عادی میبرد، دامنه احساساتی که او نمایش میدهد بسیار گسترده است.
ساعتها / The Hours
«ساعتها» روایتگر زندگی سه زن، در سه زمان و مکان مختلف است. ویرجینیا وولف که در سال ۱۹۲۳ و در شهر ریچموند انگلستان مشغول نوشتن رمان خانم دالووی است، لورا براون زنی خانهدار که در سال ۱۹۵۱ و در لس آنجلس زندگی میکند و درحال خواندن کتاب خانم دالووی است و روایت سوم مربوط است به کلاریسا واگان، زنی که در سال ۲۰۰۱ قصد دارد همچون خانم دالووی یک مهمانی را در شهر نیویورک ترتیب دهد. نیکول کیدمن در نقش وولف با بازی بی نظیر خود توانست جنگ درونی و سخت یک ذهن نخبه در برابر سیستمی را به تصویر بکشد که ذهن وی را مغشوش و روانی کرده است. او تنها ۲۵ دقیقه در این فیلم بازی کرد، اما توانست برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن شود.
بیشتر بخوانید: یاس؛ شهر رو با حرفات باز به چالش بکش
دیگران / The Others
فیلم «دیگران» به کارگردانی «آلخاندرو آمنابار» داستان گریس بیوهای از دوران جنگ است که بچههایش را به خاطر بیماری نادر «حساسیت به نور» در عمارت دورافتادهای پنهان کرده. با ورود سه خدمتکار اسرارآمیز، پرده از رازهای وحشتآور خانه برداشته میشود. نیکول کیدمن نقش مهمی در این فیلم بازی کرده است که توانست با مهارت خود هم بر منتقدان و هم بر تماشاگران تاثیر مثبتی بگذارد.
کوهستان سرد / Cold Mountain
داستان فیلم در سال ۱۸۶۴ یکسال قبل از پایان جنگهای داخلی امریکا روی میدهد. اینمن که یک سرباز ایالتهای جنوبی است پس از بهبود از یک جراحت مرگبار تصمیم میگیرد جبهه جنگ را رها کرده و عازم شهرش «کلدمانتین» شود تا با دوست دوران نوجوانی اش آدا ازدواج کند. کیدمن در این فیلم نقش زنی را ایفا میکند که گرچه در ابتدا برای جنگ آماده نیست، اما به تدریج به یک مبارز سرسخت تبدیل شده و از خودش، خانواده اش و عشق اش مراقبت میکند.
داگویل / Dogville
«داگویل» شهر کوهستانی است که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسانهای ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند. تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه میبرد. بازی نیکول کیدمن در نقش ماریا بسیار باور پذیر است. او به خوبی نقش زنی را ایفا میکند که تجاوز و رفتارهای غیرانسانی را متحمل شده و درد او آنقدر حقیقی است که تا مغز استخوان تان نفوذ میکند.
چشمان کاملا بسته / Eyes Wide Shut
«چشمان کاملا بسته» داستان دکتر هارفورد و همسرش آلیس است که به یک مهمانی شبانه دعوت میشوند، دکتر هارفورد به طور غیر مترقبه متوجه انحرافات میزبان مجلس «ویکتور» میشود. از روز بعد اتفاقات عجیب و بدون توضیحی برای دکتر هارفورد میافتد. زوج کروز و کیدمن با بازیهای قوی خود در نقشهای اصلی فیلم با ظرافت تمام روح و روان یک زوج مدرن موفق را به تصویر میکشد که امیال خود را فرو خوردهاند و از نظر احساسی سرد شدهاند.
فریب خورده / The Beguiled
فیلم داستان یک سرباز زخمی را روایت میکند که در جریان جنگهای داخلی ایالات متحده به دلیل جراحتهایی که دارد وارد یک دبیرستان دخترانه شبانه روزی میشود و در آنجا مخفی میشود. بازیهای فیلم از بخشهای مثبت آن به حساب میآید. کیدمن نقش مدیر مدرسه را ایفا میکند و همانطور که انتظار میرود در نقش یک زن سرد و سرسخت به خوبی ظاهر میشود.
پسر روزنامه فروش / PaperBoy
«پسر روزنامهفروش» به کارگردانی «لی دنیلز» داستان گزارشگری که به زادگاهش، فلوریدا بازمیگردد تا درباره پرونده یک محکوم به مرگ تحقیق کند. اما در این فیلم بد هم نمیشود از بازی نیکول کیدمن و مغناطیسی که دارد گذشت. او نقش زنی را بازی میکند که عاشق یک محکوم به مرگ است. کیدمن کاری میکند که سکانسهای او تبدیل به یک اثر هنری سطح بالا بشوند. منتقد تایم گفته بود که بازی کیدمن در این نقش مثل یک «الهام» میماند.
لانه خرگوش / Rabbit Hole
داستان فیلم «لانه خرگوش» درباره زوجی است که پسر چهار سالهشان را در یک تصادف خیابانی از دست دادهاند و پس از آن زندگیشان به کلی تغییر کرده و هر روز در غم سپری میشود. کیدمن در این فیلم تمام محدودیتهای بازیگری را کنار میزند و در فیلمی حضور مییابد که در ابتدا سرد و ماتم زده و در انتها تاثیرگذار است. فیلم به لطف کیدمن و بازی بینظیرش به درامی ماجراجویانه و لذت بخش تبدیل شده که تجربه متفاوتی را برای مخاطبش رقم خواهد زد.
دروغهای کوچک بزرگ / Big Little lies
سریال «دروغهای کوچک بزرگ» یکی از مهمترین محصولات HBO و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته لیان موریارتی است. داستان سریال حولوحوش زنان و زندگی آنها میچرخد. زنانی از اقشار مختلف و جهانبینی و سرشتی متفاوت که هرکدام بهنوعی از مردان زخم خوردهاند. نیکول کیدمن در هر دو فصل این سریال نقش زنی که با مشکلات عاطفی شدید روبرو است را به زیبایی ایفا کرد. در فصل دوم این در کنار مریل استریپ به نقشآفرینی پرداخت و در نشان دادن فروپاشی شخصیت «سلست» بسیار موفق بود.
فروپاشی / The Undoing
مینی سریال «فروپاشی» یک مجموعه کوتاه آمریکایی در ژانر تریلر روانشناختی است. «فروپاشی» داستان یک زن روانشناس و شوهر پزشکش در نیویورک است که درگیر ماجرای یک جنایت میشوند. بدون شک آنچه که توانسته است داستان جذاب سریال را تماشاییتر کند، بازی کیدمن و گرانت و البته تقابل این دو است.
منبع: برترینها
دیدگاه