«داریوش»، کپیِ شکست خورده «پوست شیر»!
«داریوش» هادی حجازیفر، اثری که پتانسیلهای بالایی برای تبدیل شدن به یک سریال استاندارد و خوب داشت، اما ضعفهای آن اجازه این اتفاق را به سریال نداد.
در سالی که گذشت شبکه نمایش خانگی سریالهای ریز و درشت فراوانی داشت، آثاری که هرکدام با دو جین بازیگر سینمایی تولید شدند و برخی از آنها توانستند بازخوردهای خوبی بگیرند و برخی دیگر با وجود تیم بزرگ بازیگران و تبلیغات زیاد در شبکههای اجتماعی باز هم نتوانستند به یک سریال خاطرهانگیز و محبوب تبدیل شوند.
از طرف دیگر یکی از بارزترین ویژگیهای آثار به نمایش درآمده در پلتفرمهای داخلی زیادهروی عجیب و غریب در به تصویر کشیدن خشونت بود. سریالهای قطب شمال، جنگل آسفالت، زخم کاری، افعی تهران، داریوش، گردنزنی، بازنده، همگی آثاری هستند که امسال در سه پلتفرم به نمایش درآمدند و وجه اشتراک همه آنها وجود سکانسهای عریان از صحنههای خشونت آمیز بود. البته این مسیر همچنان هم ادامه دارد و در سریالهای جان سخت، ازازیل و فصل آخر زخم کاری که در حال پخش هستند نیز همچنان خشونت حرف اول را میزند.
اما در میان آثاری که نام بردیم، یک سریال هر دو ویژگی منفی که در پاراگرافهای قبل به آنها اشاره شد را در دل خود داشت، سریال «داریوش» به کارگردانی و نویسندگی هادی حجازیفر و تهیهکنندگی نوید محمودی. در این سریال درام بازیگران شناخته شده زیادی حضور داشتند، سحر دولتشاهی، مهرداد صدیقیان، عباس جمشیدیفر، ژیلا شاهی، محسن قصابیان، رامین راستاد، نسرین مقانلو و البته خود هادی حجازیفر در نقش داریوش. تا پیش از پخش این سریال بسیاری بر این باور بودند که «داریوش» قرار است به عنوان بهترین سریال سال پخش شود، اما از همان قسمتهای ابتدایی باگهای این سریال به چشم آمد و در نتیجه خروجی اثر از آن چه در انتظارش بودیم بسیار پایینتر بود.
یکی از بزرگترین ضعفهای سریال داریوش، منطق روایی و ضعف در شخصیتپردازی آن بود. اگرچه در این سریال شخصیتهایی حضور داشتند که گذشته و حالشان به درستی برای مخاطب روایت شد و بازیهای قابل قبولی هم داشتند (مثل محسن قصابیان که در نقش بهرام به عنوان شخصیت منفی قصه در این سریال خوش درخشید) اما بیشتر شخصیتها، به طور کامل و دقیق در قصه تعریف نشده بودند.
به عنوان مثال شخصیت داریوش (با بازی هادی حجازیفر) یکی از گنگترین کاراکترهای این سریال است، فردی که مهمترین ویژگی او ترسو بودنش است، ویژگی آزاردهندهای که از قسمت اول تا قسمت پایانی سازنده سعی دارد این ویژگی را در چشم مخاطبش فرو کند!
در بسیاری از فیلمها و سریالهای مطرح و استاندارد داخلی و خارجی، وقتی یک شخصیت اصلی به عنوان کاراکتری ترسو به تصویر کشیده میشود، طبق روند منطقی قصه این قهرمانِ ترسو باید در بخشی از قصه (معمولاً در انتها و زمانی که یک زخم بزرگ از ترسیدنهایش میبیند) دست به یک عمل قهرمانانه بزند، اما در این سریال این روند استاندارد شخصیتپردازی و قصهگویی رعایت نمیشود.
داریوش که در طول سریال بارها و بارها ترسو بودنش را فریاد زده، نقشهای برای مقابله با دشمن شماره یک خود میکشد، پله پله بخشهای مختلف نقشه را عملی میکند اما در انتها به طرز خندهداری، قافیه را میبازد تا نشان دهد او کاریکاتوری از شمایل یک قهرمان است، نه قهرمانِ واقعی داستان. در حقیقت چیزی که ما در قسمت پایانی «داریوش» شاهدش بودیم، این بود که شخصیت «سیفی» (با بازی وحید حجازیفر) قهرمان داستان است و مخاطب تمام این ۱۳ قسمت سرِکار بود!
از طرف دیگر بازیها در این سریال چنگی به دل نمیزند. بار دیگر مروری بر نام چهرههایی که در داریوش مقابل دوربین هادی حجازیفر ایستادند بیاندازید، اکثر این بازیگران کارهای قابل قبولی در کارنامه هنریشان دارند، اما بسیاری از آنها در داریوش نتوانستند بازی خوبی از خود به نمایش بگذارند. اولین کسی که این مسئله در رابطه با او خیلی به چشم آمد، خودِ هادی حجازیفر بود. او در این سریال همهکاره است، نویسنده، کارگردان، بازیگر نقش اول و حتی نام سریال را هم از نام شخصیت او برداشتند، اما با این وجود بازیاش به اندازه کارهایی مثل «ماجرای نیمروز»، «ایستاده در قبار»، «آتابای» یا سریال «پوست شیر» جلب توجه نکرد. سحر دولتشاهی و مهرداد صدیقیان هم از آن دست بازیگرانی بودند که قطعاً خودشان هم داریوش را در زمره بهترین بازیهایشان قرار نمیدهند. انتخاب ژیلا شاهی برای نقش دخترِ داریوش هم انتخاب عجیبی بود، اگرچه این بازیگر بازی قابل قبولی داشت، ولی اختلاف سنی کمِ این دو بازیگر (۹ سال) و عدم استفاده از گریم مناسب برای مسنتر کردن داریوش یا جوانتر کردن لیلا (ژیلا شاهی) هم باعث شده بود حضور او در این نقش چندان منطقی به نظر نرسد.
در میان سریالهای پخش شده در شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر، «پوست شیر»از آن دست آثار قابل اعتنایی است که به انتخاب گروه زیادی از مخاطبان بهترین سریال پلتفرمی است و شاید همین مسئله است که باعث شده سازندگان «داریوش» تلاش زیادی داشته باشند که سریالشان را شبیه به «پوست شیر» بسازند. این دو سریال اشتراکات زیادی دارند، نوید محمودی به عنوان تهیهکننده مشترک، هادی حجازیفر، ژیلا شاهی، مهرداد صدیقیان و رامین راستاد به عنوان بازیگران مشترک هر دو سریال هستند. در زمینه فضاسازی (به ویژه استفاده پررنگ از مناطق جنوب شهر و حضور تاثیرگذار خلافکارها در سریال) هم سازندگان داریوش تلاش کردند تماشاگر را به یاد «پوست شیر» بیاندازند، اما هیچکدام از این موارد باعث نشده سریال هادی حجازیفردر رتبهبندی آثار محبوب شبکه نمایش خانگی، حتی به «پوست شیر» نزدیک هم بشود.
تمام این موارد در کنار هم باعث شد «داریوش» هادی حجازیفر به یک اثر نمایشی ضعیف تبدیل شود، اثری که پتانسیلهای بالایی برای تبدیل شدن به یک سریال استاندارد و خوب داشت، اما ضعفهای آن اجازه این اتفاق را به سریال نداد. به احتمال زیاد «داریوش» یکی از سریالهای شبکه نمایش خانگی تبدیل میشود که تا چند سال دیگر کسی چیزی از آن را در خاطر نخواهد داشت، چون به زودی چندین و چند نمونه دیگر شبیه به آن، با تیم بازیگران مطرح، قصههای امروزی و صحنههای خشن پخش میشود و این سریال را از حافظه مخاطبان حذف میکند.
دیدگاه