مانویَت؛ آیینی ایرانی که داشت اروپا را تصرف می کرد/ چگونه اندیشه ایرانی بر مسیحیت و کریسمس تاثیر گذاشت؟
استفاده از درخت کاج در کریسمس تحت تاثیر مهرپرستی یا میترائیسم به مسیحیت اضافه شده است. درخت و سبزی نماد زندگی در این آیین بوده و در جشن تولد خورشید نیز استفاده می شده است.
پرهام مسعودی- به گزارش سرناخبر، امروز سالروز حکم پاپ لئون علیه مانویان است. در 10 دسامبر سال 445 میلادی پاپ لئون در شورای سران کلیساها در رم، آیین مانویت را ضاله دانسته و دستور مبارزه با این مذهب را صادر کرد. این حکم باعث شد مانویَت که تا پیش از این گسترش زیادی در اروپا داشت، آرام آرام از بین رفته و صرفا از طریق نحله های مسیحی مختلف به حیات خود ادامه دهد.
به این بهانه قصد داریم مروری بر این آیین ایرانی و تاثیر آن بر اروپا، مسیحیت و تفکر غربی داشته باشیم:
مانویَت؛ آیینی ایرانی که به قلب اروپا رسید
آیین مانویت یکی از شاخه های آیین میترائیسم است که بر ثنویت خداشناسانه مبتنی است. این آیین گنوسیستی مبداء خیر و شر جهان را از هم تمایز داده و معتقد است دو مبداء برای این جهان قابل شناسایی است.
آیین مانویت به همراه برخی آیین های میترائیستی دیگر از طریق ارتباط ایران و روم به غرب وارد شد. لژیون های رومی گرایش زیادی به مذاهب ایرانی میترائیستی داشتند. علت این امر حضور این سربازان در مرزهای ایران باستان و به خصوص سوریه و عراق بود. لژیون ها از طریق پیروان آیین مانوی که به سرحدات گریخته بودند، با این آیین آشنا شده و به آن گرایش یافتند.
آیین مانوی که از طریق مانی در قرون نخستین میلادی در ایران به وجود آمد مدعی است دو جهان تاریکی و روشنایی وجود دارد و جنگ میان این دو جهان به نابودی ماده و رهایی روح منجر می شود. جهان مادی در دین مانوی نماد پلیدی است و انسان که موجودی دوگانه است می تواند به جهان نور و روشنایی برای پیروزی نهایی بر تاریکی کمک کند.
این آیین در ایران دوران ساسانیان مخصوصاً در دوره شاپور یکم و پس از آن پادشاهی هرمز گسترش فراوانی داشت. با این حال، در دوره بهرام یکم، موبدان زرتشتی این آیین را گمراه کننده دانسته و با تحریک شاه او را به صدور فرمان اعدام مانی واداشتند. مانی در دانشگاه جندیشاپور به دار آویخته شد و پیروانش نیز مورد آزار قرار گرفتند. به دنبال این حادثه، مانویان از ایران به سوی چین و روم مهاجرت کرده و این آیین را در دو سوی عالم انتشار دادند.
مانویَت و مسیحیت
در قرون نخستین میلادی که آرام آرام امپراتوری روم در حال تغییر شکل فرهنگی و اجتماعی بود، 4 مذهب اصلی در این امپراتوری وجود داشت. سربازان پیرو میترائیسم بودند. اشراف پیرو دین سنتی رم بودند، نخبگان و طبقه وزراء پیرو دین خاصی نبوده و از فلسفه رواقی پیروی می کردند و فقراء و طبقات پایین جامعه نیز مسیحی بودند.
در میان این مذاهب، رقابت شدیدی میان مسیحیت و میترائیسم وجود داشت. مانویت در قرن 4 به جریان اصلی میترائیسم بدل شد و توانست اروپا را بگیرد. مانوی ها در کنار سایر شاخه های میترائیسم توانسته بودند تاثیر زیادی بر مسیحیت داشته باشند. عمده تاثیر این مذهب بر مسیحیت از طریق متفکران و فیلسوفان شرق گرایی بود که در برخی شهرهای بزرگ آن روزگار به خصوص اسکندریه و انطاکیه «مدرسه» داشته و تعالیم مکتب مانوی را آموزش و ترویج می دادند. کشیشان مسیحی برای تدوین افکار خود از مانوی ها و میترائیست ها تاثیر گرفته و حتی گروهی از مسیحیان قرون نخستین میلادی رسما مانوی بودند.
با این حال، با گسترش آیین مسیحیت به تدریج آیین ایرانی مانوی از جامعه روم رخت بر بست. در قرون اولیه میلادی، رقابت شدیدی میان میترائیسم و مسیحیت برقرار بود اما به یک علت مسیحیت توانست بر میترائیسم چیره شود. آیین های میترائیستی به شدت مردانه بودند. این آیین ها که به آیین فتوت امروزی نیز شباهت داشته و حتی معابدشان شبیه گودهای زورخانه بود، بر مرام و منش پهلوانی تاکید زیادی داشتند.
به همین علت، سربازان رومی و لژیون ها به این آیین گرایش یافتند. همین امر باعث دوری عوام و به خصوص خانواده های غیر ُرمی از این کیش و آیین شد و قدرت مسیحیان را افزایش داد.
در قرن 3 الی 5 میلادی که آباء کلیسا ظهور کرده و شروع به تدوین آیین ها و اصول کلی مسیحیت کردند، میان مسیحیان و مانویان و میترائیست ها اختلاف پیش آمد. آگوستینوس که یکی از پدران کلام مسیحی به شمار می آید در کتاب «اعترافات» خود ماجرای اختلافات و درگیری های خود با مانویان و بحث ها و جدلهایشان را شرح می دهد. آنطور که اگوستینوس می گوید مانوی ها در رم و شهرهای مهم امپراتوری روم بسیار زیاد بوده و مدارس متعددی داشتند.
بعد از همه گیری مسیحیت و ایجاد نظام پاپی، کلیسا مانویت را مصداق شرک دانسته و آن را آیین مروج دو خدایی دانست. به همین دلیل، پاپ لئون دستور بستن مدارس مانوی و محاکمه پیروان آن را داد. با این حال، نباید گمان کرد که این مساله به همین راحتی حل شد. آیین مانویت و میترائیسم که از همان ابتدا در قلب مسیحیت نفوذ کرده بودند، به طور غیر مستقیم به حیات خود ادامه می دادند. مانویت از طریق فرقه های گنوسی مسیحی در اسکندریه، رم، آتن، قسطنطنیه و به خصوص فلسطین حضور داشت و به همین علت، توانسته بود با مسیحیت در پیوند باشد. با این حال، بعد از صدور حکم پاپ لئون و در طول دویست سال آرام آرام این فرقه ها از بین رفته یا حضورشان کم رنگ شد. در قرن 12 الی 13 آخرین فرقه جدی میترائیستی در فرانسه شکل گرفت. «کاتارها» آخرین دوگانه انگارهای مسیحی بودند که یک قرن به فعالیت پرداخته و سرانجام به دستور پاپ و از سوی کلیسای کاتولیک نابود شدند.
با این حال، میترائیسم و مانویت تاثیر خود را بر مسیحیت گذاشتند. این تاثیر در ابعاد مختلف خود را نشان می دهد. طبق گفته برخی مورخان، تولد عیسی مسیح در 25 دسامبر نبوده، بلکه به علت مطابقت با آیین تولد خورشید از میترا به این تاریخ تغییر کرده است. در واقع، آیین کریسمس تحت تاثیر جشن تولد خورشید است که بنا به اعتقاد میترائیست ها در طولانی ترین شب سال به دنیا آمده است.
طبق گفته برخی، استفاده از درخت کاج نیز تحت تاثیر مهرپرستی یا میترائیسم به مسیحیت اضافه شده است. درخت و سبزی نماد زندگی در این آیین بوده و در جشن تولد خورشید نیز استفاده می شده چرا که تداعی گر آغاز حیات جهان بوده است. مسیحیان رومی این نماد را گرفته و با تغییراتی به شکل امروزی درآوردند.
دیدگاه