داستان واقعی شخصیت هارالد سیگوردسون در مقایسه با روایت سریال «وایکینگ ها: والهالا»
هارالد سیگوردسون (Harald Sigurdsson) که در تاریخ بیشتر با نام هارالد هاردرادا (Harald Hardrada) شناخته می شود، یکی از اصلی ترین شخصیت های سریال وایکینگ ها: والهالا (Vikings: Valhalla) است که به وضوح رویایی تبدیل شدن به پادشاه نروژ را در سر می پروراند و این موضوع باعث می شود بسیاری از طرفداران این سریال از خود بپرسند که آیا هارالد هاردرادا در واقعیت به هدف خود رسیده است یا نه.
هم سریال اورجینال وایکینگ ها و هم دنباله آن روایت هایی دراماتیک بر اساس افسانههای نوردیک هستند که داستان شجاعان شمال اروپا و وایکینگ ها را به تصویر میکشند. از این رو بسیاری از شخصیت هایی که در این دو سریال به نمایش در می آیند شمالی های مشهوری هستند که علاوه بر داستان های رگنار لاثبروک، رولو و بیرون آیرونساید، در روایت های لیف اریکسن، هارالد سیگوردسون، فریدیس اریکسدوتیر و کنوت بزرگ حضور داشته اند.
هارالد سیگوردسون نیز در افسانه های نوردیک شخصیت بزرگی بوده و گوشه ای بسیار منحصربفرد از تاریخ این منطقه از اروپا را به خود اختصاص داده و بزرگی برخی از مشهورترین قهرمانان وایکینگ عصر خود را نیز به چالش کشیده است. داستان سریال وایکینگ ها: والهالا حدود یکصد سال پس از اتفاقات سریال وایکینگ ها رخ داده و به روایت داستان هارالد هاردرادا می پردازد اما همانند سریال اورجینال، معلوم نیست که چقدر از روایت های این سریال با واقعیات تاریخی هماهنگی دارد. والهالا نیز همان مشعل وایکینگ ها را در دست دارد، سریالی که به خاطر روایت های دراماتیک و گاه دستکاری شده از واقعیات تاریخی شناخته می شد و علاوه بر تغییر تاریخ ها، داستان هایی در آن برای جذابیت بیشتر با هم ترکیب می شود در حالی که بر اساس اسناد تاریخی، نمی توان آن ها را روایت هایی واقعی و مستند دانست.
بدین ترتیب برخی که با تاریخ منطقه شمال اروپا آشنایی نسبی دارند، شاید از خود بپرسند که در زندگی واقعی برای هارالد هاردرادا چه اتفاقی افتاده است و آیا او توانسته بالاخره پادشاه نروژ شود یا خیر. اگر چه سریال والهالا برای مدتی به این سوال پاسخ نمی دهد، اما افسانه ها و داستان های تاریخی اشاراتی به گذشته و آینده هارالد داشته اند.
پیش از دنیای والهالا، هارالد سیگوردسون واقعی چه می کرده است؟
نکته اول اینکه برای درک داستان سریال وایکینگ ها: والهالا نیازی به تماشای سریال اورجینال ندارید زیرا بخش اعظم داستان سریال اسپین آفی، به ویژه داستان های مربوط به هارالد، در سریال اورجینال مورد بحث قرار نگرفته و در خط زمانی آن نبوده است. بخش زیادی از زندگی اولیه هارالد در خارج از شمال اروپا گذشته است، به ویژه در اروپای شرقی و جنوب شرقی، در سرزمین های روسیه و امپراطوری بیزانس. هارالد که از ترس جانش به سرزمین های روس فرار کرده و به نحوی تبعیدی خودخواسته را تجربه می کرد، به سرعت توانست نظر یاروسلاو خردمند را به خود جلب کند، کسی که پیش از این با برادر نانتی او، اولاف، که او نیز مدتی در قلمرو روس ها حضور داشت، دوست بود.
هارولد با رهبری گروهی از نیروهای روس، در نبردهای متعددی برای شاهزاده یاروسلاو جنگید و در نهایت به سمت جنوب و امپراطوری بیزانس رفت. شمالی ها که برای بیزانسی ها با نام وارانگی ها شناخته می شدند، به خاطر شجاعت و توانایی های مبارزه ای خود بسیار مشهور بوده و به همین دلیل بسیاری می خواستند آن ها را در میان نیروهای گارد امپراطوری خود داشته باشند. به همین ترتیب شمالی ها همواره به استخدام افراد ثروتمندی قرار می گرفتند که با امپراطور رابطه دوستی داشتند. در شرایطی که هارالد هاردرادا از لحاظ اعتبار و جنگاوری با رگنار لاثبروک قابل مقایسه بود و بسیاری داستان او را شبیه تجربیات بیورن آیرونساید در خارج از سرزمین های پدریش دانسته اند، هارالد در خدمت بیزانسی ها نیز مانند قبل وفادار بوده و در نبردهای بسیاری برای آن ها شرکت کرد.
بسیاری از منابع تاریخی می گویند که هارالد حتی به اورشلیم و بین النهرین نیز رفته و در جنگ های بیزانسی شرکت کرده است و برخی دیگر نیز از سفر او به سیسیل نیز خبر می دهند. بدین ترتیب هارالد توانست ثروت قابل توجهی از خدمت به بیزانسی ها جمع آوری کند و آن را نزد دوست مورد اعتماد خود شاهزاده یاروسلاو در سرزمین روس قرار داده بود. نه تنها تلاش ها، نبردها و سفرهای هارالد سیگوردسون متعدد و بسیار وسیع بودند بلکه ثروت وی نیز به مرحله ای غیرقابل تصور رسیده بود و این موضوع به او اجازه می داد همانند برادرش، ادعای بدست آوردن تاج و تخت نروژ را داشته باشد.
آیا هارالد سریال والهالا با شاه کنوت متحد می شود؟
داستان سریال Vikings: Valhalla دو شخصیت هارالد سیگوردسون و شاه کنوت را متحد هم نشان می دهد، دستکم در ابتدای داستان، در حالی که هر دو قصد دارند انتقام قتل عام ساکنان شمالی در انگلستان، شاه آترالد ناآماده را بگیرند. اما اینجا نیز والهالا همان رویه ی تغییر تاریخ را در سریال وایکینگ ها دنبال می کند و آب بین خط زمانی تاریخی واقعی و خط زمانی شخصیت ها در سریال را گل آلود می کند. کشتار روز سنت برایس، اتفاقی که نقشه وایکینگ ها برای انتقام و اتحاد کنوت، هارالد و لیف در سریال وایکینگ ها: والهالا را در پی داشت، در واقع انتقامی بود که توسط سوین فورکبرد گرفته شد، شخصیتی که به طور کامل از داستان سریال حذف می شود.
در واقع، این کشتار حتی قبل از تولد هارالد رخ داده و به همین خاطر شخصیت ها و وقایع تاریخی با هم ترکیب شده تا جذابیت بیشتری به داستان داده شود. به طور خلاصه، هارالد و کنوت برای ماموریتی که در فصل اول سریال وایکینگ ها: والهالا به تصویر کشیده می شود با هم متحد نشدند، اما اهمیت تاریخی این دو شخصیت همینجا به پایان نمی رسد. علیرغم آزادی های خلاقانه ای که در خط زمانی تاریخی سریال دیده می شود، سریال Vikings: Valhalla به خاطر پایان قریب الوقوع وایکینگ ها و البته تعدد درگیری های داخلی، پایانی غم انگیز را به داستان می دهد.
داستان واقعی پشت حماسه هارالد این است که به خاطر پشتیبانی از برادر ناتنی اش اولاف در بازپس گیری تاج و تخت نروژ که در آن زمان در دست کنوت بود (و خود قبلاً از اولاف گرفته بود) از زادگاهش فراری شده و به تبعید می رود. با درگیر شدن کنوت در درگیری های متعدد، از جمله با انگلیسی ها، اولاف همراه با برادرش به امید بدست آوردن دوباره تاج و تخت نروژ باز می گردند. اما اولاف در نبرد استیکلستاد کشته شده و هارالد با زخم های فراوان و کشنده به تبعید می رود. می توان به طور خلاصه گفت که داستان واقعی رابطه بین هارالد و کنوت بسیار خصمانه تر از آن چیزی است که در سریال وایکینگ ها: والهالا به تصویر کشیده می شود.
رابطه واقعی هارالد با اولاف و تغییرات سریال والهالا در آن
رابطه برادری ناتنی بین اولاف و هارالد در سریال Valhalla مطابق واقعیات تاریخی است و این دو برادر اهمیت تاریخی مشترکی دارند. سریال والهالا از بسیاری از جهات با سریال اصلی وایکینگ ها متفاوت است اما ظاهراً در پیچیدگی رابطه برادری یکسان هستند، طرحی که در سریال اورجینال نیز بارها دیده شده و این بدان معناست که رابطه واقعی تاریخی بین این دو برادر نیز به درستی در روایت سریال وارد شده است. هارالد در دنیای واقعی نیز دنباله رو برادر بزرگترش بوده و به او احترام می گذاشت و همیشه در جاه طلبی های سیاسی و نظامی برادرش در کنار او بود، همان چیزی که در سریال والهالا نیز می بینیم. تلاش برای بدست آوردن تاج و تخت نروژ نیز یکی از نقاط مشترک این دو برادر است.
اولاف پس از اینکه تاج و تخت نروژ را از دست می دهد، مدتی را در سرزمین روس به تبعید می گذراند. بعد از بازگشت به نروژ، هارالد نیز به درخواست برادرش، نیرویی جمع می کند و به او می پیوندند. هارالد بدون شک به تلاش های برادرش برای رسیدن به پادشاهی نروژ وفادار مانده است و بعدها نیز از حق برادر درگذشته اش برای مشروعیت بخشیدن به تلاش خود برای رسیدن به پادشاهی استفاده می کند. همانطور که در سریال Vikings: Valhalla هم می بینیم، هارالد اهمیتی نمی دهد که صاحب کنونی تاج و تخت نروژ برادرزاده هایش، مگنوس (پسر اولاف)، است و همچنان خود را وارث برحق پادشاهی نروژ می داند.
آیا هارالد سیگوردسون توانست به پادشاهی نروژ برسد؟
بازگشت هارالد به نروژ با اتحاد وی با سوین استریدسون همراه می شود، مردی دانمارکی که خود را منتسب به خاندان سلطنتی معرفی کرده و تاج و تخت مگنوس در دانمارک را حق خود می دانست. علیرغم حملاتی که به سواحل دانمارک انجام دادند، نیروهای متحد هارالد و سوین نتوانستند حمایت زیادی جلب کنند. اما توافقی بین هارالد و مگنوس حاصل شد تا این دو بتوانند به صورت مشترک بر قلمرو نروژ و دانمارک حکمرانی کنند. آرزوهای هارالد برای سلطنت مطلق بر قلمرو موجود خیلی زود برآورده شد وقتی که مگنوس مدت کوتاهی پس از اتحاد با هارالد می میرد و هارالد تنها حاکم نروژ می شود و سوین نیز پادشاهی دانمارک را بدست می آورد.
آرزوهای هارالد محقق شده و در نهایت پادشاهی نروژ را بدست می آورد، علیرغم اینکه به دنبال موفقیت های بزرگتر به سبک وایکینگ ها و رسیدن به جایگاهی شبیه رگنار بود. هارالد در ادامه علیه همسایه اش سوین اعلان جنگ داد تا تاج و تخت دانمارک را نیز بدست آورد، جنگی که علیرغم به نتیجه نرسیدنش، جاه طلبی های هارالد برای موفقیت های بزرگتر را به نمایش می گذارد. در نتیجه جنگ با دانمارک، هارالد شرایط را برای مردم خود دشوار کرد زیرا آن ها را به پرداخت نکردن مالیات ها متهم می کرد و در ادامه ستم فزاینده ای بر آن ها روا داشت. به همین دلیل بود که به هارالد لقب «حاکم سختگیر» (hard ruler) داده شد که انگلیسی سازی شده و به هاردرادا (Hardrada) تغییر یافت. علیرغم شهرت و شکست های نظامی اش، هارالد در نهایت توانست به آرزویش برای رسیدن به تاج و تخت نروژ دست یابد.
در دنیای واقعی چه بر سر هارالد سیگوردسون آمد؟
هارالد تنها به تلاش برای بدست گرفتن تاج و تخت نروژ و دانمارک بسنده نکرده و در ادامه تلاش کرد پادشاهی انگلستان را نیز بدست آورد. این تلاش او بدون شک تصمیمی برای زنده کردن امپراطوری دریای جنوبی کنوت بود. علاقه شمالی ها به انگلستان موضوع شناخته شده ای بود که یکی دیگر از نقاط مشترک سریال وایکینگ ها و وایکینگ ها: والهالا به شمار می آید. هارالد به مسافرت و اکتشاف سرزمین های جدید نیز علاقه داشت و به همین دلیل با کشتی به سرزمین هایی فراتر از سرزمین های شمال اروپا رفت. در سال ۱۰۶۶، بدنبال مرگ ادوارد معترف، پادشاه وقت انگلستان، هارالد سیگوردسون با ارتش خود به انگلستان حمله کرد تا پادشاهی این کشور را بدست آورد.
پس از چند بار حمله به سواحل، نیروهای هارالد در نهایت در ساحل پیاده شده و در نبرد فولفورد انگلیسی ها را شکست دادند. اما از بخت بد هارالد، هارولد گودوینسون پادشاه تازه تاجگذاری کرده انگلستان، توانست در نبرد استمفورد بریج به شکلی غیرمنتظره او را شکست دهد. در ارتباط دیگری با سریال وایکینگ ها، نوادگان رولو و به طور خاص ویلیام اهل نورماندی توانستند در پایان جنگ، تاج و تخت انگلستان را بدست آوردند، پس از آنگه گودوینسون در نبرد هاستینگز کشته شد. هارالد نه تنها نتوانست به پادشاهی انگلستان برسد، بلکه جاه طلبی هایش در این مسیر به مرگ خود او و پایان پادشاهیش در نروژ نیز منجر شد و با مرگ او در انگلستان، پایان دوره وایکینگ ها از راه رسید.
در حالی که با توجه به شخصیت های مختلفی که در سریال Vikings: Valhalla داریم، مشخص نیست سمت و سوی این سریال به کجا خواهد رفت اما به نظر می رسد که زندگی هارالد نیز به نحوی در قالب روایت های کلی داستان به تصویر کشیده شود. حضور سیگوردسون و شخصیت های دیگر در سریال Vikings: Valhalla نه تنها به معنای این است که این سریال پایانی بر سرنوشت شخصیت رولو خواهد بود بلکه سرنوشت نهایی وایکینگ ها را نیز روایت خواهد کرد. اگر چه داستان واقعی هارالد سیگوردسون با رسیدن به پادشاهی نروژ همراه بود اما همزمان می توان آن را سرآغاز پایان دوره وایکینگ ها نیز دانست.
دیدگاه