نقد فیلم Sound of Metal – نوازندهای که باید از سکوت لذت ببرد
سرنا_شاید چند بار در نقد و بررسی آثار سینمایی سال 2020 در این باب صحبت کردهایم که امسال چقدر برای همه ما خشن و گاهاً سخت بوده است. باید توجه داشت این فقط ویروس کرونا نیست که باعث مرگ و میر و نابودی مردم میشود، بلکه یک تغییر شدید در زندگی روزمره ما است که آسیب روحی جدی به همه ما انسانها وارد میکند.
حالا با چنین تفسیری باید گفت: فیلم Sound of Metal درامی درباره از دست دادن و اندوه است؛ در واقع این فیلم توضیح میدهد که وقتی زندگی ما بهطور غیرقابل کنترلی دچار تغییر میشود، ما چه کاری با خودمان میکنیم.
این فیلم روایت روبن (با بازی ریز احمد) را دنبال میکند که یک درامر سبک پانک-متال دورهگرد محسوب میشود، او در طی یک شب پر از هیجان که آدرنالین زیادی را در بدن خودش ایجاد میکند، کم کم متوجه میشود که دارد شنوایی خود را از دست میدهد. زمانیکه یک متخصص به او میگوید که وضعیت او بهسرعت بدتر خواهد شد، او تصور میکند که حرفه موسیقی و همچنین زندگی او دیگر به پایان رسیده است.
فیلم Sound of Metal یک مطالعه شخصیت است که از یک سیر داستانی آشنا پیروی میکند. شاید خلاصه داستان مربوط به نوازندهای باشد که ناشنوا میشود، اما این همان چیزی نیست که فیلم در مورد آن است. بلکه از دست دادن شنوایی حادثه تحریک کننده ماجرا است، نه مشکل شخصیت اصلی. در واقع تلاش برای رسیدن به گذشته هدف مهم است و این چارچوب اصلی یک درام سنگین روانی و اجتماعی را شکل میدهد. این فیلم با بیان داستانی درباره ناشنوایی که به هیچ وجه شرایط ناشنوایی را در نظر نمیگیرد، به طرز ماهرانهای از مضامین بهداشت روان و اعتیاد برای پرداخت شخصیت استفاده میکند.
اصطلاح «خوراک اسکار» یکی از مفاهیم کاملاً مُبتدیانه وشاید عامیانه است که توسط منتقدان فیلم و به طور فزایندهای از بینندگان آثار سینمایی دیده و شنیده میشود. حالا فیلم Sound of Metal مصداق بارز همین اصطلاح «خوراک اسکار» است. اگر خیلی ساده بخواهیم پیرامون فیلم نظری را به زبان بیاوریم، باید گفت: از لحظات ظریف آغازین فیلم با تمام فریادها و هیجانات سبک متالش، تا لحظات سکون و زیبایی ویرانگر برخورد با آسیبهای تغییر دهنده زندگی، تا فریم نهایی چشمان بیننده به قابهای محزون «Sound of Metal» قفل میشود. در واقع سفر شخصیت روبن در این فیلم راهی است که بینندگان میتوانند ناشنوا بودن را درک کنند. رشد شخصیت اصلی در طول فیلم درباره این است که باید یاد بگیرد زندگیاش هنوز سالم است، حتی اگر متفاوت باشد.
این یک فیلم معمولی در مورد یک مرد معلول نیست که بر ناشنوایی خود غلبه میکند، بلکه این یک اثر گاهاً کلیشهای هوس انگیز و دردناک است. صدای متال درباره مرد ناشنوایی است که باید بداند چگونه میخواهد با زندگی کند و سختش کنار بیاید. و هر مرحله از این سفر، زیبا و وحشتناک و البته بسیار واقعی به نظر میرسد. فیلم به کارگردانی و هدایت شخص دریس ماردر با ضرورت و البته مهربانی خیلی زیاد، نشان میدهد که یک سری از اتفاقات گذشته چقدر میتواند فریبنده باشد و ما را در خودش غرق کند.
قوی ترین عنصر فیلم Sound of Metal این است که سفر شخصیت روبن نه تنها از طریق تصاویر بلکه از طریق صدا و سکوت آن به زیبایی هر چه تمام به بیننده منتقل میشود. برای مثال تعادل در بازآفرینی آنچه که کاهش شنوایی به نظر میرسد، و همچنین نحوه تفسیر مغز از صداهای جهان هنگام پیوند، و در نهایت نگاه به جهان از این منظره تولد جدید، نفسگیر و زنده به نظر میرسد. به طور عمیق فیلمساز این فیلم را همانطور كه شخص ناشنوا آن را میبیند ارائه میدهد. اینجاست که باید گفت فیلم تعریف سکوت نیست، بلکه توصیف صدا است.
ماردر از نماهای زیادی استفاده میکند که به فیلم احساس شبه مستند میدهد. برای مثال دریس ماردر به عنوان فیلمساز به جای اینکه مستقیماً به مخاطب بگوید، «از دست دادن شنوایی شما اینگونه خواهد بود»، با عقب جلو کردن در زندگی گذشته و حال شخصیت اصلی، انتقال زندگی قدیمی روبن به حال و عدم تمایل او به پذیرش زندگی جدیدش با کاهش شنوایی را به نمایش میگذارد.
ماردر همچنین بسیار مراقب است که تأکید کند افراد ناشنوا دارای معلولیت نیستند. سادهتر بگویم فیلمساز این افراد را فقط با کم شنوایی تعریف نمیکند و به سادگی آنها را به عنوان افرادی با تمام نقاط قوت و ضعف نشان میدهد.
اگر فکر میکنید فیلم فقط یک رسانه تصویری است، دکمه قطع صدا را بزنید و میفهمید که صدا چگونه درک شما از یک اثر را تغییر میدهد. با شنیدن صداهای ناهموار از اتاق زیر شیروانی در The Exorcist، یا غلتیدن تخته سنگ در Raiders of the Lost Ark، صدا به ما، ماجرای داستان را القا میکند یا حال و هوای صحنه را برای ما برمی انگیزد. بنابراین سكوت، هر چند مختصر، به گونهای ناراحتكننده است كه میتواند نمایانگر گمراهی فرد در عواقب آن باشد.
صدا نه تنها میتواند به تصاویر یک فیلم انرژی دهد بلکه به خودی خود ابزاری برای قصه گویی است. حالا همین سکوت و صدا به بهترین شکل فیلم Sound of Metal را برای بیننده تعریف میکنند. همانطور که گفته شد ضعف شنوایی به شخصیت روبن انگیزه میدهد تا زبان اشاره را بیاموزد، و بیاموزد که چگونه شیاطین درونی خود را نابود کند و خود را از بین نبرد. طراحی صدا جنبهای است که اغلب در ساخت فیلم توسط بیننده نادیده گرفته میشود. در اینجا، صدا گزارهای وابسطه به مضمون است، و این نکته بسیار موثر است.
بیشتر اوقات، به تصویر کشیدن معلولیت چیزی نیست جز ویترین پر زرق و برق برای جلب رای دهندگان اسکار. اما فیلم Sound of Metal از طریق یک داستان معتبر و یک طراحی صوتی فراگیر که تجربه کم حاشیه شنوایی را به مرکز میآورد ، از همه اینها جلوگیری میکند. حتی هنگامی که فیلم از داستانهای کلیشهای اعتیاد و معلولیت استفاده میکند، هرگز از لبه چاله به درون ملودرامهای هالیوودی تکراری بی پیام نمیافتد.
با تمام این گفتهها، عملکرد احمد یکی از احساسی ترین عناصری است که ما در فیلم با آن مواجه میشویم. بازی احمد بدون شک یکی از بهترینهای سال است. ترس او، درد او و در نهایت، پذیرش ضعف او مانند درخششی گرم از فیلم ساطع میشود.
نوسانات زیادی در وجود کارکتر او جمع شده است. شخصیت روبن با بازی احمد خشن و بی رحم نیست، اما زودرنج است و احمد اجازه میدهد تا عصبانیتش در فیلم انسانی به نظر برسد. همچنین احمد میفهمد که ما لزوماً نیازی به دوست داشتن روبن نداریم، و مطمئناً نیازی نیست که او را قربانی شرایط بدانیم. درعوض، ما درگیر کشمکش درونی او هستیم که آرزوی زندگیای را دارد که در تلاش است زندگی را همانطور که هست بپذیرد.
در پایان باید گفت: به نظر میرسد Sound of Metal از یک مکان معمولی شروع میشود که در آن شخصی که به توانایی جسمی متکی است این توانایی را از دست میدهد، اما عمق و تفاوت فیلم بسیار فراتر از آغاز آن است. از طریق استفاده درخشان از صدا، داستانی که از نظر عاطفی جهانی است، کارگردانی روان ماردر و عملکرد باشکوه احمد، Sound of Metal موفق به پرسیدن سوالات بسیار بزرگتر و عمیق تری از «چگونه با شرایط سازگار شویم؟» میشود.
اما مهمتر از همه، این فیلم شما را وادار میکند تا با درک بهتری از یک جامعه و فرهنگی که شاید قبلاً نمیشناختید، دست و پنجه نرم کنید. فیلم «Sound of Metal» بدون شک به عنوان یک ملودرام اثری خوب است. همچنین پایان آن را میتوان به بهترین وجه امیدوارکننده و رضایت بخش توصیف کرد؛ دقیقاً مانند کل فیلم.
منبع: ویجیاتو
دیدگاه