تمام مجریان جریانساز پس از انقلاب
یک تصویر کلیشهای از یک مجری استاندارد تلویزیون این است که با یک کتوشلوار اتوکشیده در قاب تلویزیون بیاید و با کنار هم گذاشتن بحر طویلی از جملات هماهنگ و شعرهای از بر شده، با مخاطبان تلویزیون خوشوبش کند.
اما اگر سابقه مجریان معروف را نگاه کنید، متوجه میشوید که آنها آنقدر هم خودشان را به زحمت نمیاندازند یا بهتر بگوییم آنها یاد گرفتند جور دیگری اجرا کنند تا دل مخاطبان را با خود ببرند. آنقدر که برخی، برنامه را بهخاطر اجرای مجری انتخاب میکنند.
مجریانی که برای خود و اجرایشان قائل به یکسری قواعد و چارچوبهایی هستند. البته در تمام سالهای تلویزیون از این جنس مجریان برنامه کم نداشتیم و میتوانستیم در گزارش پیشرو از اسامیای، چون محمد صالحعلا، علی ضیا، جواد یحیوی، نجمالدین شریعتی، محمد سلوکی یا محمد درستکار نام ببریم، اما در گزارش امروز سراغ کدهای فنی از اجرای مجریانی رفتیم که توانستند با بهکارگیری فنونی از اجرا و بازیگری، فرمهای جدیدی از اجرا را بهصورت الگو ارائه دهند.
حاضرجواب مودب
«آقای خنده ایران» شهرتش بود. خودش میگفت عاشق طنز است و بدون طنز نمیتواند زندگی کند. حتی در معرفی خود هم این طنز را بهکار میبرد و میگفت: «پدرم کاشی بود، اما مادرم سرامیکی!» طنز کلام او باعث شد در اجرا هم بسیار موفق باشد. اطلاعات عمومی بالایی داشت و همین اطلاعات بالا باعث میشد در زمان اجرا بداههگویی قوی داشته باشد. اما به استثنای تواناییهای فردی نباید از این موضوع غافل شد که نوذری درک دقیقی از ایفای نقش و بازیگری داشت. بازیگری که میتوانست در فرمهای مختلف جای خود را پیدا کند.
بهروز رضوی، دوبلور درمورد منوچهر نوذری گفته است: «نوذری در زمان خود هم نظیر نداشت، چه برسد بعد از خودش. اگر کسی حاضرجوابی میکند به هوای اینکه ادای نوذری را درآورد، در اشتباه است. او میدانست چطور رفتار کند و مودب بود. پیش از این، قدیمترها، مجریان باید با یکی از ۵ معاون سیما گفتگو میکردند تا در ابتدا ادبشان مورد بررسی قرار بگیرد؛ چون بیادب را نمیتوان ادب کرد و شرط اول همین ادب بود. نگاه نجیب و سالم مجری و چهره بیغلوغش او هم بسیار اهمیت داشت. مجری نباید جلبتوجه میکرد، چون توجه مخاطب را از موضوع اصلی برنامه میگرفت. همه اینها روزگاری بود که منوچهر نوذری اجرا میکرد و حالا کمترین ارزش را پیدا کرده است.
نوذری همان «دردونه حسنکبابی» بود و لحن او مناسب هر برنامه تغییر میکرد. گاهی نیز حاضرجوابیهایش مورد انتقاد جوانانی بود که در مسابقات شرکت میکردند، اما این عادت خوشمزه گاهی شنوندهای را که با شرکتکننده همزادپنداری کرده بود، ناراحت میکرد. حضور ذهن، از ویژگیهای دیگر او در اجرا بود. نوذری بیش از همه در اجرای برنامه تمرکز داشت. او با تمرکزش گلیم اجرا را از آب بیرون میکشید.»
رشید کاکاوند، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه، معتقد است که اجرای منوچهر نوذری وجوه مختلفی دارد و در حوزه صدا بسیار معتبر بوده و در اینباره گفته است: «همانطور که هنرمند باید در هنرش فردیت را حفظ کند و نوع نگاه، احساسات و اندیشه منحصر به خودش را داشته باشد، مجری هم با اینکه منتقلکننده دیدگاه رسانه است باید ویژگیهای فردی خود را حفظ کند؛ یعنی اگر منوچهر نوذری رفت و دیگری خواست برنامه را اجرا کند، برنامه تغییر کند. نه اینکه دیگری اجرای نوذری را تکرار کند؛ مثل خیلی از برنامهها که با تغییر مجری هیچ تغییری در برنامه اتفاق نمیافتد.
این فردیت موردنظر، در برنامههای بسته خبری هم میتواند نمایان شود؛ مثل حنجره، لحن، ادا و نگاه چشمی که هریک میتوانند اجرایی را منحصربهفرد کنند. درعینحال مجریان باید بدانند هرچقدر هم فردیت داشته باشند، منتقلکننده پیامی هستند که رسانه در اختیار آنها قرار داده است. این را باید بهخاطر داشته باشیم که رسانه ما خصوصی نیست و با سیستم حکومتی- دولتی اداره میشود. از اینرو پیام با موازینی منتقل خواهد شد.»
خونسرد طناز
باید اولین خصوصیت اجرای او را آرامش و خونسردی عنوان کرد. این ویژگی هم فقط به واسطه سالهای حضورش در برنامههای تلویزیونی و رادیویی نیست بلکه او با شناخت دقیق از سبک اجرای روان جلوی دوربین بهدرستی توانسته قواعد اجرا را پیاده کند. داریوش کاردان سالهاست در عرصه هنری فعالیت میکند. بازیگری را هم در سابقه خود دارد. قبل از اینکه به جبهه برود از طریق نوشتن با رادیو و تلویزیون همکاری داشت. بعد از جنگ و در سال ۶۸ برنامه طنز رادیویی «عصرانه» و بعدها «استاد خرناس» را برای پنجشنبه بعدازظهرها آماده میکرد و از همان برنامه مدلهای جدید تیپسازی برای برنامههای طنز رادیویی شکل گرفت.
شناخت او از تیپهای مختلف شخصیتی و رفتاری، به اجرای او و شیوه مصاحبه با افراد مختلف کمک میکند. یکی دیگر از ویژگیهای اجرای او را باید دانش شعری و امثال و حکم اقوام ایرانی دانست که با آن کلام طنزش درآمیخته میشود و مخاطب را با خود همراه میکند. با وجود اینکه میتوانست با تبحرش در شناخت لهجههای مختلف، فضای اجرا متنوعی را ایجاد کند، اما با شناخت و درک دقیق نسبت به اندازه و فرم طنازی در اجرا، متوقفشده در این تبحر نمیماند. کاردان درباره اجرا و گویندگی نظرات جالبی دارد و در اینباره گفته است: «گویندگی و اجرا فقط به آرایش ظاهری نیست که فلان مجری به تیپ و قیافه خود بیش از محتوا اهمیت میدهد. بخواهیم یا نخواهیم مخاطبان امروز بیش از گذشته به همه مسائل آگاهند که چه کسی راست میگوید و کاربلد است و چه کسی اینکاره نیست و ادای اجرا را درمیآورد، اینها چیزی نیست که پنهان بماند.
کسی که بدون لوازم و ابزار وارد یک عرصهای بشود شاید یک مقطعی سروصدا به پا کند، اما به یکباره محو و پنهان میشود.» او یکی از ویژگیهای اجرا را اطلاعات عمومی بالا میداند و میگوید: «مجریان ما مطالعهنکرده روی آنتن میروند، چون عرصه را ساده گرفتهاند. ساده تصور کردن بیننده و مخاطب و خود را بزرگدیدن این بلا را سر ما آورده است. وقتی چند نفر برای ما دست میزنند و همواره ما را تحسین میکنند، این توهم ایجاد میشود شرایط بر وفق مراد است. حتی به خودشان اجازه میدهند هرچیزی را زیر سوال ببرند.»
مجری قصه گو
۵ سال پیش وقتی در «صبح آمد» جلو دوربین آرام و قرار نداشت، در گفتوگویی از او پرسیده بودند: «برای اجرایتان به شیوه خاصی فکر کردهاید؟ شیوهای که بهگونهای امضای احسان علیخانی پایش باشد.» و احسان علیخانی جواب داده بود: «بله، سعی کردم دنیای پشت دوربینم با جلوی دوربین یکی باشد... سعی کردم مردمی باشم و بهنوعی حرف آنها را بزنم. از ادبیات خاصی هم برای این کار استفاده نمیکنم.»
علیخانی، در دورهای اجرا را شروع کرد که مجریها صریحتر از قبل بودند. حرفهای خودشان را میزدند، دوربینها خود را با آنها هماهنگ میکردند و همین هم به اجرای او کمک کرد که به قول خودش، خودش باشد. یکی از مهارتهای علیخانی در اجرا را باید این دانست که میداند چگونه بحث را شروع کند، چگونه ادامه دهد و درحالیکه در نقطه اوج است، بحث را به پایان ببرد.
او مختصات یک مجری موفق را دارد؛ ظاهرش خوب است و خوب بلد است حرف بزند. اینها شرط ابتدایی است، ولی فراموش نمیکنیم که خیلی از مجریان تلویزیون چنین خصوصیاتی ندارند. برگ برنده دیگر علیخانی تسلط بر حوزه اجراست؛ میداند چطور سوژه را به سرمنزل برساند.
موفقیتش در اجرای برنامه ماهعسل، تکرارنشدنی است و بعد از او خیلیها آمدند تا مانند او اجرا کنند و برنامهای همچون ماهعسل بسازند، اما نشد. اهمیت کار علیخانی در اجرای برنامه «ماهعسل» وقتی بیشتر به چشم میآید که بدانیم با جنس افرادی طرف میشد که عمدتا برای نخستینبار روبهروی یک مجری مینشستند و برای اولینبار قرار بود قصهشان را برای آدمهای زیادی تعریف کنند. علیخانی بهخوبی زمینه را برای یک روایت آتشین فراهم میکند.
احسان علیخانی روحیه کاوشگری مجری نسبت به مشکلات جامعه را یکی از رمزهای موفقیت یک مجری تلویزیونی میداند و تاکید میکند: «مجری باید از مشکلات جامعه آگاه باشد و در میان مردم زندگی کند، اما درعینحال نباید تا به چیزی یقین پیدا نکرده است براساس شنیدهها قضاوت کند، بلکه داشتن روحیه کاوشگری و تحقیقات عمیق ازجمله نیازهای یک مجری است.» یکی از ویژگیهای علیخانی این است که تکلیف خود را با محبوبیتش معلوم کرده و قواعد اجرایش گرفتار یک غرور کذایی نمیشود. میداند که افتادن در چنین سیاهچالهای باعث ایجاد فاصله بین او و مخاطبش میشود.
اوایل شهرت او در «ماهعسل»، وقتی از او پرسیده بودند کلا فکر میکنی چه چیزی به دنیای مجریها اضافه کردهای؟ گفته بود: «هیچی! من اصلا دنبال این اداها نیستم که بگویم این اتفاق را من آوردهام. اصلا! یا اینکه بگویم من یک گوینده و مجری نوآورم و این امضای من است پای کار. نه. من یک جوانم شبیه همه جوانهای دیگری که در این کشور زندگی میکنند. سعی کردهام با آنها ارتباط برقرار کنم... من مثل جوانهای دیگر، پرانرژی و باهیجان هستم. این را عدهای دوست دارند و عدهای دیگر اصلا خوششان نمیآید.»
اجرا با سورپرایز
فرزاد حسنی ازجمله افراد موثری بود که باعث جاهطلبی در فضای اجرای تلویزیونی شد. خودش درمورد اینکه چگونه به فضای اجرا آمده است، گفت: «برای بازیگری آمدم. هنوز هم قصدم همین است و خود را بازیگر میدانم و کار بازیگری را دوست دارم و ادامه میدهم. اجرا یک مرحله بود که احساس میکردم تغییری میتواند در من ایجاد کند. دلیل اصلی قبول من برای اجرا، بهویژه در رادیو، حدود ده سال پیش، استاد منوچهر نوذری بود.
یعنی احساس میکردم در برخورد خودمانی و مبتنیبر مولفههای آشنای ایشان در گفتار و رفتار و واژههای خاصی که ایشان دارند و از خود مردم هم گرفتهاند– یعنی یکچیزی از خودت بگیرند و طوری به تو پس دهند که خودت عاشق داشتهات بشوی- اینها باعث شد که من کار اجرا را انجام دهم. وگرنه هیچ اجرایی تا حالا اشتهای مرا تحریک نکرده است.» همانطور که فرزاد حسنی هم گفت بهشدت متوجه و مجذوب اجرای منوچهر نوذری بوده است. اما او ویژگیهایی را برای اولینبار در اجرای تلویزیونی وارد کرد که در برهوت صداوسیما، هر موج جدیدی چه خوب و چه بد، سریع خود را نشان میداد و مخاطب خود را پیدا میکرد. در سالهای اواخر دهه ۷۰، حسنی برای اولینبار با سروشکلی خاص، صورتی اصلاحکرده، شلوار جین تنگ، مدل موی خاص و... در برنامههای زنده حضور پیدا کرد. فرزاد حسنی آگاهانه یا ناآگاهانه، ویژگیهای شخصیاش را وارد اجرای تلویزیونی کرد و هویت مستقلی برای خود درست کرد.
بینندگان دیگر با مجری یک برنامه به نام کولهپشتی سروکار نداشتند، با فرزاد حسنی سروکار داشتند که مجری کولهپشتی هم بود. همین تکیه بر ویژگی شخصی، هم طرفداران برنامهاش را اضافه کرد و هم مخالفانی که تعریفهای حسنی از خود و ارجاعات متعدد به خودش و اعتمادبهنفس خاصش جلوی دوربین را بیش از حد میدانستند. فرزاد حسنی اجرای گرمی دارد و با هوشمندی و توانایی ذاتی که دارد بهسرعت کلمات را کنار هم میگذارد و جملاتش را برای یک گفتوگوی صریح استخدام میکند. همین ویژگی او باعث میشود مخاطب همیشه منتظر یک سورپرایز اجرایی از او باشد. سورپرایزی که عاری از ملاحظات معمول است و در بیشتر مواقع برای خودش و ادامه حضور و اجرایش هم گران تمام شده است.
یک اجرای دقیق و خودآگاه
رضا رشیدپور برای اولینبار اجرایش را بهعنوان مجری دوم شروع کرد و شاید مخاطبان تلویزیون فکر نمیکردند روزی این جوان خوشخنده برنامه صبحبخیر ایران، به یکی از مجریان موفق تلویزیون تبدیل شود. او علاقهمندی زیادی به هاردتاک دارد. در سری برنامههای شیشهایاش پای خیلیها را به تلویزیون باز و با آنها دوئل کرد. در دوران دوری از تلویزیون، برنامه «دید در شب» را برای پخش از اینترنت ساخت و نوعی دیگر از هاردتاک را تجربه کرد.
خیلی آرام و باحوصله کارش را در اجرا پیش میبرد و در میانه گفتوگوهایش یکباره میهمان خود را در یک موقعیت چالشی میبیند، چالشی که نه راه پیش دارد و نه راه پس. رشیدپور بر فنون اجرا تسلط دارد حتی اگر گاهی در گفتگوهای داغ کم آورده، اجازه نداده یک چهره ۱۰۰ درصد شکستخورده لقب بگیرد.
شاید بگویید جای قرار گرفتن مقابل دوربین، دقتنظر بر فرم و رنگ لباس، زبان بدن و حتی اندازه و نوع لبخند زدن ازجمله نکات اصلی و ابتدایی یک اجرای تلویزیونی است. اما رشیدپور با رعایت تمام این قواعد یک گام جلوتر و دقیقتر عمل میکند؛ آنقدر دقیق که گویی یک جریان خودآگاهی تمام رفتار او را مقابل دوربین هدایت میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای رشیدپور برای اجرا را باید انتخاب میهمانان دانست، او میهمانان را جوری انتخاب میکند که بتواند از آنها سوالهای خاصش را بپرسد، سوالاتی که همیشه هم جنجالبرانگیز میشود. او همیشه سعی میکند در اجرایش به معضلات جامعه اشاره کند و گذری و نگاهی به موضوعات اجتماعی داشته باشد و همین ویژگی اجرا باعث شد برنامه حالا خورشید که او اجرایش را بهعهده داشت بهعنوان یکی از برنامههای پربیننده در تلویزیون تبدیل شود. رشیدپور مانند دیگر مجریانی که درموردشان صحبت کردیم، اطلاعات عمومی بالایی دارد و به گفته خودش سعی میکند همیشه کتاب بخواند و در جریان همه اخبار باشد تا بتواند اجرای مناسبی داشته باشد.
کنجکاو با وقار
آرامشش برای اجرا مثالزدنی است؛ آرامشی که ناخودآگاه به مخاطبش هم منتقل میکند. دیدن یک اجرای شستهرفته و هدفمند از محمدرضا شهیدیفرد توقع زیادی نیست. او چه زمانی که برنامه صبحگاهی اجرا میکرد و چه زمانی که مجری «چهلچراغ» شد، حواسش بود برنامه از ریتم نیفتد. او میداند کجا باید سوال کند و چه وقت سکوت. حتی گاهی مکث و آهش هم حاوی یک معناست.
او در ورود به مسائل و طراحی سوالات، کنجکاوانه و دقیق عمل میکند و همین باعث میشود یک گفتوگوی پویا و سیالی با میهمانان برنامهاش داشته باشد. او چند سال پیش درباره این تکنیک اجرا حرفهای جالبی زده بود. گفته بود: «در اجرا باید بلد باشی یک ایده را چطور اجرا کنی. موضوع بستگی به بلد بودن دارد و بستگی به مهارت. فرض کنید میهمان دعوت کردهاید و همه عوامل پذیرایی مهیاست. باید بلد باشید چطور و چگونه میهمانداری کنید. چه زمانی چه غذایی را در کدام ظرف و در کدام فضا سرو کنید، خیلی مهم است. من بهعنوان یک مجری باور دارم که وقتی یک فرد اجرای یک برنامه مهم یا یک گفتوگوی حساس را برعهده میگیرد باید بسیاری از کارها و رفتارهایش را سنجیده و با تفکر بیشتر انجام دهد و در مقابل خودش از انجام بسیاری از کارها پرهیز کند.
در کشوری مثل ایران که اصول سیاسی و اقتصادی دو اصل مهم تلقی میشود هر اتفاق مثبت و منفی افراد شاخص و شناختهشده در هر حوزهای بهشدت به چشم میآید.» شهیدیفرد کار برنامهسازی هم انجام میدهد و شاید همین به او کمک کرده است تا خود اندازه و قواره اجرا را کارگردانی کند. از معدود مجریان با دانش تلویزیون است و برای اثبات خود به لفاظی صرف رو نمیآورد و از داشتههایش برای قوام یک موضوع استفاده میکند. جمع این دو ویژگی و همچنین اشراف او به قواعد اجرا، از محمدرضا شهیدیفرد یک مجری تراز ساخته است.
دیدگاه