فصل اول: تهران زیر چرخهای کامیون ارسطو
فصل اول «پایتخت» در سال ۱۳۹۰ زمانی روی آنتن شبکه یک رفت که سیروس مقدم برای سومین سال متوالی آنتن نوروزی را در دست گرفته بود و بسیاری فکر میکردند این سریال پایان سهگانه طنز و کمدی مقدم پس از «پیامک از دیار باقی» و «چاردیواری» است. از همان زمانی که خانواده نقی معمولی در «پایتخت» وسایلشان را بار کامیون کردند و به تهران آمدند، قصه به دل مخاطب نشست و کسی خود را با خانواده نقی و بابا پنجعلی و البته ارسطو غریبه ندانست.
محسن تنابنده درباره نگارش این اثر میگوید: پایتخت یک ایده بود از تورج اصلانی، که قرار بود ابتدا در سینما تولید شود، این ایده را برای من تعریف کرد من آن را به یک طرح تبدیل کرده به سیروس مقدم پیشنهاد دادم و او هم از فضای قصه استقبال کرد و به شبکه یک سیما ارائه داد. پایتخت بعد از ۱۵ قسمت فصل اول سریالی متفاوت با دیگر آثار مقدم شد، چرا که بدون پیچیدگی دوربینش را روی زندگی آدمهایی تنظیم کرد که خنده و گریهشان واقعی بود و اتفاقات دوروبرشان در نسبت با زندگی پیچیده نبود.

شاکله اصلی خانواده نقی یعنی هما، بابا پنجعلی و دوقلوهای سارا و نیکا در کنار ارسطو و گلرخ (سمیرا حسنپور) همچنان باقی ماند و این فصل با هدف ایرانگردی با کامیون و محور قرار دادن کامیون ارسطو برای حمل گنبد و گلدسته به قشم، شکل گرفت تا جنبههای توریستی کشور پررنگتر شود.
قصه «پایتخت ۲» در قیاس با فصل اول ساختار متفاوتی پیدا و آن را به یک کار جادهای تبدیل کرد که در میانههای راه آدمهای گوناگون فرعی، قصههای جذابی را ساختند. خرده داستانهایی مانند خروس لاریای که قهرمان مسابقات کشوری خروسها بود و بهعنوان شام سر سفره نقی و خانوادهاش قرار گرفت، جریان خوابها و افکار ارسطو با تمرکز بر جوجه پس از تصادف سنگین وی و... موقعیتهایی است که به مدد تصویربرداری امیرمعقولی، تدوین دقیق، موقعیتهای داستانی بکر، دیالوگهای حسابشده و کارگردانی قابلتوجه مقدم این فصل را به پر بینندهترین اثر نوروزی ۱۳۹۲ تبدیل کرد.

فصل سوم: غرور ملی از کُشتی تا یوز ایرانی
سازندگان «پایتخت» بعد از دو فصل موفق، فصل سوم را نوروز ۱۳۹۳ در ۱۵ قسمت روانه آنتن کردند. فصل سوم که چهار سال با فصل اول آن فاصله داشت، هنوز برای مردم جذاب بود و درصدر پربینندهترین سریال نوروزی قرار گرفت. این فصل به مسائل محیطزیستی، جنگلبانی بهبود فریبا، مسابقه پیشکسوتان که نقی در آن شکست خورد و ازدواج ارسطو با زن چینی پرداخت. زندهیاد خشایار الوند و حسن وارسته از این فصل به بعد بهعنوان فیلمنامهنویس در کنار گروه تولید فیلمنامه بودند.
در پایتخت ۳، نکاتی ازجمله انسجام خانواده و احترام به بزرگتر (حضور بابا پنجعلی علیرغم بیماری فراموشی و توهم)، وحدت فامیلی و احساس مسئولیت در حل مشکلات یکدیگر، عشق به خانواده و همسر، آشناسازی مخاطب با محیطزیست و مطرح کردن یوزپلنگ ایرانی و درنهایت غرور ملی، موردتوجه قرار گرفت. ضمن اینکه آریا عظیمینژاد، موسیقی از یاد رفته مازندران را در این فصل زنده کرد.
فصل چهارم: غریبی سخت منو دلگیر داره ...
رمضان ۱۳۹۴ پایتخت ۴ در ۲۶ قسمت با تکیه بر زندگی هما سعادت، همسر نقی و نماینده شدن او در شورای شهر شکل گرفت. این در حالی بود که همسر چینی ارسطو (چوچانگ یا راحله) در سانحه هوایی جان خودش را از دست میدهد و زمینه افسردگی ارسطو فراهم میشود. ساخت بدون مجوز خانه فهیمه، خواهر نقی (نسرین نصرتی) بخش مهمی از داستان این فصل را به خود اختصاص میدهد. نقی به همراه اقوام و خویشان و کمک اوس موسی دست به کار میشوند و خانه فهیمه را بهطور پنهانی با آوردن مصالح از راه و بیراه میسازند، اما در آخر با زیر سؤال رفتن هما، خانه توسط شهرداری تخریب میشود.
اصل ثابت و کلیشه شده این فصل هم خرابکاریهای نقی بود که خود را عقل کل هم میدانست. در این فصل آریا عظیمینژاد با تکیه بر موسیقی محلی علیآباد کتول تیتراژ پایانی «جومه نارنجی» را با اجرای احمد حسینی پدید آورد که اکنون به تیتراژ ماندگار و شناسنامه این سریال تبدیل شدهاست.
فصل پنجم پایتخت در نوروز ۱۳۹۷ در ۱۸ قسمت روی آنتن رفت. داستان سریال با تصادف و چپ شدن ماشین شاسیبلند ارسطو شروع میشود که برای نشان دادن به خانواده و به بهانه خرید شیرینی خودرو اتفاق میافتد و هرکدام از اعضای خانواده بر اثر این تصادف آسیب خاصی میبیند. قصه اصلی با سفر خانواده معمولی به ترکیه شکل میگیرد. سقوط بالن گردشگری، خانواده معمولی را وارد ماجرایی عجیب و دور از انتظار میکند. آنها درست در وسط محدوده داعش فرود میآیند. این داستان در زمانی روی آنتن میرود که جامعه درگیر بحث جنایات داعش است و فصل پنجم پایتخت که به سفارش سازمان هنری اوج تولید شده ادای دینی به این موضوع است.

پایتخت ۶، در نبود خشایار الوند با نویسندگی آرش عباسی در ۱۵ قسمت در نوروز ۱۳۹۹ به روی آنتن رفت. هرچند تولید قسمتهای پایانی آن به دلیل شیوع ویروس کرونا نیمهتمام باقی ماند. پس از مساعد شدن شرایط، دو قسمت پایانی اسفندماه از شبکه یک پخش شد. قصه این فصل با مرگ باباپنجعلی و اهدای اعضای بدنش آغاز میشود و بهواسطه این اهدا نقی راننده شخصی نماینده مجلس شورای اسلامیشده و حسابی هم جوگیر میشود.
بهبود هم که در فصل ۵ در آفریقا فوت شده بود در این فصل به سریال برمیگردد و کاسه و کوزه خانواده را حسابی به هم میریزد. هما نیز به دنبال علاقهاش میرود و گوینده اخبار میشود که این خود ماجراهای کمدی را رقم میزند. با فوت بهبود از میانههای این فصل ماجرای دلدادگی رحمت و فهیمه و ازدواج آنان مطرح میشود. اما حضور بهتاش در این فصل که وارد فوتبال حرفهای شده و وضع مالی نسبتاً خوبی دارد ماجراهایی را رقم میزند.
فصل هفتم پایتخت، پس از چهار سال وقفه نوروز ۱۴۰۴ در ۲۷ قسمت راهی آنتن شده است. داستان این فصل با حساسیت نقی روی خواستگارهای دوقلوهایش سارا و نیکا آغاز میشود و قرار است پای نقی و خانوادهاش به تاجیکستان باز شود و البته اوسموسی که استاد بنای مشهدی میزبان خانواده معمولی شده و یک سر قصه به مشهد هم میرسد.
پایتخت ۷ در شرایطی روی آنتن نوروزی رفته که تلویزیون با سریال موفق «ذهن زیبا» تقارن رمضان و نوروز را سپری کرده است. فصل هفتم با تغییراتی نظیر حضور سالار پسر بچهای که به فرزندخواندگی پذیرفته شده، تغییر بهروز فرزند فهیمه و خواهرزاده نقی، ازدواج ارسطو و تغییرات ظاهری بازیگران داستانش را همچون گذشته بر بستر انسجام خانواده ایرانی ترسیم میکند.
دیدگاه