گفت‌وگو با حدیث میرامینی به بهانه حضور در شب‌های مافیا- زودیاک

خیلی‌ها همکاری با تلویزیون را «بد» می‌دانند

حدیث میرامینی که فعالیت بازیگری‌اش را با بازی در سریال‌های تلویزیون آغاز کرد، معتقد است تلویزیون از روزهای اوج خودش فاصله گرفته و حالا در این شرایط، عرصه برای بازیگرانی که پیش از این فعالیت داشته‌اند در تلویزیون سخت شده است. نمایش خانگی و فعالیت پلتفرم‌ها، محلی است که بازیگران پرطرفدار می‌توانند در آن حضور پیدا کنند و شاید می‌توان حلقه گمشده این روزهای بی‌فروغی تلویزیون را در دنیای جدید رسانه و پلتفرم‌های پخش دانست؛ جایی که احترام به مخاطب و تولید محصولات باکیفیت، عرصه را برای رقیب سنتی تنگ‌تر کرده است.

خیلی‌ها همکاری با تلویزیون را «بد» می‌دانند

با حدیث میرامینی به بهانه حضور در مسابقه شب‌های مافیا گفت‌وگو کردیم که در بخش‌هایی از این گپ‌وگفت، سری به گذشته و تلویزیون نیز زدیم.

چقدر از زمان‌تان را به تماشای فیلم و سریال اختصاص می‌دهید؟

زمان زیادی. هر فیلم و سریالی را که از پلتفرم‌های نمایش خانگی پخش می‌شود، می‌بینم.

حضورتان در برنامه زودیاک از علاقه به بازی مافیا بوده یا دلیل دیگری دارد؟

من قبل از زودیاک در دو سری دیگر بازی مافیا حضور داشتم. در آن دو بازی، من برای اولین بار در زندگی‌ام مافیا بازی کردم. وقتی جلوی دوربین نشستم، به این فکر می‌کردم که دارم با گروهی از دوستانم بازی می‌کنم و مهم نیست که من در این بازی حرفه‌ای نیستم؛ اما در زودیاک از آنجایی که فهمیدم مافیا، تعداد زیادی طرفدار متعصب‌ دارد، به احترام گل روی آنها رفتم و بازی را یاد گرفتم. زودیاک، سناریوی خیلی جذاب و بی‌نقصی دارد و یک گرداننده خیلی خوب و تیم دوست‌داشتنی. من به واسطه اینکه خیلی زود وارد این عرصه شدم، خیلی از بچه‌ها را از سال‌ها قبل می‌شناسم و بازی در کنارشان برایم لذت‌بخش است.

شما در مقطعی جزء چهره‌های تکرارشونده و مؤثر در سریال‌های تلویزیون بودید و به‌تازگی در نمایش خانگی مشغول به کار هستید. کار در این دو فضا چه تفاوت‌هایی دارد؟

آن زمانی که من در تلویزیون کار می‌کردم، اصلا رسانه دیگری وجود نداشت. همه تولیدات تصویری در تلویزیون و سینما اتفاق می‌افتاد که همکاران من و من در هر دو فعالیت می‌کردیم. در واقع مثل زنجیره‌ای بود که تفاوت و شکاف زیادی بین این دو وجود نداشت. کیفیت محصولات تلویزیون آن زمان هم با کیفیت الان قابل مقایسه نبود و نیست. درحال‌حاضر فضای تلویزیون ما به سمتی رفته که اکثر همکاران ما، همکاری با آن را بد می‌دانند. من هنوز هم فیلم‌نامه‌های تلویزیون را می‌خوانم و با اینکه افت کیفیت داشته ولی امید دارم که شاید بتوانیم دست به دست هم بدهیم و این وضعیت تلویزیون را اصلاح کنیم؛ اما شرایط به گونه‌ای رقم خورده که انگار این تغییر غیرممکن شده است. متأسفانه برخی افراد غیرمنعطف که اهل گفتمان هم نیستند، مدیریت بخش‌هایی از رسانه ملی را بر عهده دارند که نمی‌شود امیدی به تعامل داشت. وضعیت طوری است که اگر بخواهی در تلویزیون کار کنی، با زور و اجبار و فیلم‌نامه‌های تکراری مواجهی و بارها دیده‌ایم که زن‌محوربودن فیلم‌نامه‌ها کمتر شده است. منِ بازیگر خانم، بین خودم و یک آقایی که همکار من است و کارمان را با هم شروع کرده‌ایم، هیچ تفاوتی نمی‌بینم. من هم دلم می‌خواهد نقشی کار کنم که پیش‌برنده و تأثیرگذار باشد؛ اما متأسفانه فیلم‌نامه‌های الان تلویزیون این‌طور نیست. از طرف دیگر، فاصله تلویزیون با واقعیت جامعه خیلی زیاد شده است. این تفاوت‌ها از یک جا به بعد آن‌قدر باورناپذیر می‌شود که بازیگر را از حرفه‌اش دور می‌کند. منِ بازیگر وقتی می‌خواهم نقشی را کار کنم، یک مابازای خارجی برایش پیدا می‌کنم و به یک خروجی درست برای زیست آن نقش می‌رسم؛ درحالی‌که من ناچار می‌شوم که این خروجی را در تلویزیون از فیلتری به نام فیلتر ممیزی رد کنم و تبدیلش کنم به چیزی که واقعیت ندارد؛ یعنی ما رئالیسم را می‌بریم به سمت سوررئالیسم. من همیشه این نقد را داشته‌ام که هیچ‌کس در زندگی واقعی‌اش این‌طور رفتار نمی‌کند. من خیلی سال است که در تلویزیون کم‌رنگ شده‌ام و علتش هم این بوده که احساس می‌کردم وقتی سر کاری می‌روم، علاوه بر اینکه دیگر چیزی به من اضافه نمی‌شود، یک چیزی هم از هنر و توانایی‌ام کم می‌شود. از یک طرف این چالش‌ها برای تعداد زیادی از بازیگران وجود دارد و از طرف دیگر هم لیبل تلویزیونی‌بودن ما را اذیت می‌کند؛ یعنی وضیعت طوری شده که انگار کار بد و اشتباهی کرده‌ای که یک زمانی با تلویزیون همکاری داشتی. منِ بازیگر وقتی به خاطر برخی فیلترها و گروه‌ها نمی‌توانم وارد پلتفرم‌ها و سینما بشوم و پیشنهاد تلویزیونی هم دارم، از طرفی هم زندگی دارم و غم نان هم وجود دارد، اگر با تلویزیون کار کنم و بعد در جمع همکارانم بگویم که سر فلان کار برای تلویزیون هستم، به گونه بدی با تعجب من را بازخواست می‌کنند که چرا تلویزیون؟! یعنی ما از هر طرف با یک‌سری مشکلات مواجهیم.

به نظرتان حضور بازیگران در رئالیتی‌شو و گیم‌شوها به دلیل کم‌بودن پیشنهادهای بازی در فیلم و سریال است؟

گیم‌شو، رئالیتی‌شو و تاک‌شو برنامه‌هایی است برای سرگرم‌کردن مردم و در همه جای دنیا وجود دارد. من در کشور دیگری تجربه کار هنری نداشته‌ام، ولی فکر می‌کنم فقط در ایران این مدل برخوردها وجود دارد که بقیه را زیر ذره‌بین دنبال کنیم که ببینیم فلان بازیگر سر کدام کار رفته یا با چه کسانی کار می‌کند یا نه. بالاخره ما هم زندگی داریم. از طرفی هم فضایی است که دوستش داریم و ممکن است بعد از سال‌ها با همکارانی که تجربه کار مشترک داشته‌ایم، دوباره همدیگر را ببینیم و کنار هم قرار بگیریم؛ آن‌هم در این اوضاع و احوالی که معلوم نیست من فردا صبح زنده باشم یا نه. کار ما ایجاد تفریح و سرگرمی برای مردم و مخاطب است و این سرگرمی می‌تواند در اشکال مختلف باشد. هرچند حضور در این شوها، هیچ‌وقت از عطش بازیگری من کم نمی‌کند، ولی در نوع خودش تجربه جالبی است.

پس با گاردی که برخی از بازیگران برای حضور در این شوها دارند، مخالف هستید؟

من کلا با گاردداشتن مخالفم. روی صحبتم با همان همکارانی است که به ما انتقاد می‌کنند که چرا در این برنامه‌ها شرکت می‌کنید، شما به‌عنوان هنرمند خوش‌شانسی که خدا خواسته و قاطی یک اکیپ خوب شده‌اید و جایگاه مستحکم و خوبی دارید و از این کار به کار بعدی در حال رشد و پیشرفت هستید، حق ندارید به بقیه انتقاد کنید. شما چه می‌دانید که در زندگی بقیه چه خبر است. و اینکه مگر ما داریم کاری می‌کنیم که به هنرمان آسیب بزنیم؟ عامل اصلی پیشرفت هر جامعه‌ای اتحاد است و اتحاد از درک‌کردن شکل می‌گیرد. وقتی ما شرایط همکاران‌مان را می‌بینیم که هرکسی به دلیلی کم‌کار یا حذف شده، به جای اینکه انرژی مثبت به هم بدهیم و همدیگر را درک و کمک کنیم، نباید نقدی به بقیه داشته باشیم. اصلا مگر شما نمی‌گویید که فلانی خیلی بازیگر خوبی است و حیف است که در شوها شرکت کند، خب به جای اینکه قضاوت و نقدش کنی، سر کارهایی که دستت باز است، معرفی‌اش کن.

مردم واکنشی به کم‌کارشدن شما دارند؟

بله، مردم همیشه به ما لطف داشته‌اند و بابت نقش‌هایی که دوست‌شان دارند، ما را تشویق می‌کنند یا حس‌شان را درباره کم‌کارشدن ‌ما بروز می‌دهند. خدا را شکر من جزء کسانی بودم که سال‌های قبل، کارهای تأثیرگذار و نقش‌های خوبی را تجربه کرده‌ام. نقش «روشنک» در دلنوازان و نقشی که در سریال در جست‌وجوی آرامش بازی کردم، شاه‌نقش بود و به واسطه آنها دیده شدم. من خودم هم دلتنگ تجربه دوباره آن نقش‌ها هستم. آن سال‌ها، تلویزیون حالش خوب بود. ما دغدغه این را نداشتیم که پول‌مان را می‌دهند یا نه. به واقعیت جامعه نزدیک‌تر بودیم و تلویزیون نه‌تنها جایگاهی نبود که وقتی به آن ورود کنی از طرف همین مردم محکوم شوی، بلکه جایی بود که تو را محبوب می‌کرد. الان من پسرم را می‌برم مهدکودک، خانم‌های مهد به من می‌گویند نروی تلویزیون کار کنی‌، تلویزیون این دروغ را گفته، آن کار را انجام داده و... . این در نهایت برای همه ما اتفاق بد و نامطلوبی است که رسانه ملی‌مان را در این وضعیت ببینیم.

 

منبع: شرق
کد مطلب: ۳۷۵۰۲۷
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت