بیوگرافی جانی دپ/ زندگی پر فراز و نشیب جک اسپاروی سینما
جانی دپ دوم در تاریخ ۹ ژوئن سال ۱۹۶۳ (۱۹ خرداد سال ۱۳۴۲) در ایالت کنتاکی به دنیا آمد. جان کوچکترین فرزند بتی سو دپ و جان کریستوفر دپ بود. بر خلاف اسم وی، که سلطنتی به نظر میرسد، آغاز زندگی او بسیار تاریک، سخت و دشوار بود.
جان کریستوفر دپ (جانی دپ) دوم در تاریخ ۹ ژوئن سال ۱۹۶۳ (۱۹ خرداد سال ۱۳۴۲) در ایالت کنتاکی به دنیا آمد. جان کوچکترین فرزند بتی سو دپ و جان کریستوفر دپ بود. بر خلاف اسم وی، که سلطنتی به نظر میرسد، آغاز زندگی او بسیار تاریک، سخت و دشوار بود. خانوادهی دپ در سال ۱۹۷۰ به ایالت دیوانگی (فلوریدا) نقل مکان کردند. ۸ سال پس از این نقل مکان و زمانی که دپ تنها ۱۵ سالش بود، مادر و پدر وی از یکدیگر طلاق گرفتند. بتی سو، پس از طلاق، با رابرت پالمر ازدواج کرد. دپ پالمر را از پدر حقیقی خود بیشتر دوست داشت و وی را یکی از نقاط الهام خود خطاب میکند. جانی تنها ۱۲ سالش بود که با عشق اولش آشنا شد؛ موسیقی.
مادر دپ در همین سن برای او یک گیتار خرید. کریستوفر دپ دوم در سن ۱۶ سالگی ترک تحصیل کرد و تصمیم گرفت تا یک راک استار شود. تنها پس از دو هفته ناامیدی، جان تلاش کرد تا ادامهی تحصیل دهد. در این نقطه، مدیر مدرسه او را نصیحت کرد تا به جای ادامهی تحصیل، رویای خود برای موزیسین شدن را دنبال کند. دپ و بند او، The Kids، توانستند به موفقیت نسبی در منطقهی محلی خود در فلوریدا دست پیدا کنند. پس از این موفقیت، آنها تصیم گرفتند نام خود را به Six Gun Method تغییر داده و برای پیدا کردن قرارداد آلبوم موسیقی خود، به لس آنجلس نقل مکان کنند. جانی در این دوران برای تامین هزینههای زندگی شغلهای بسیاری را امتحان کرد. یکی از این شغلهای عجیب، تبلیغات تلفنی محصولات بود. دپ برای بار اول در سن ۲۰ سالگی با خواهر بیسیست و خوانندهی بند خود ازدواج کرد.
آغازی عجیب و ناخواسته برای بازیگری جانی دپ
سال ۱۹۸۳ بود که جان از بند خود جدا شد و اجازه داد تا همسرش او را با نیکولاس کیج آشنا کند. رفاقت این دو بازیگر از همین نقطه شروع شد. نیکولاس کیج بود که به دپ پیشنهاد داد تا بازیگری را دنبال کند! خود جانی پیش از این با مطالعهی زندگینامهی جیمز دین به بازیگری علاقهمند شده بود. کسانی که با ژانر وحشت آشنا هستند، فیلمهای Nightmare on Elm Street را میشناسند. دپ برای اولین بار، به صورت اتفاقی، در قسمت اول این فیلم حضور پیدا کرد. دلیل قبول شدن وی، علاقهمند شدن دختر کارگردان به او بود. به گفتهی خود دپ، او هیچ علاقهای به بازیگر شدن نداشت. همین موضوع عجیبترین جنبهی آغاز کارنامهی کاری جانی بود. تنها دلیل نهفته پشت فعالیتهای بازیگری وی، فراهم کردن درآمد کافی برای تامین هزینههای زندگی بود. اگر فیلم Platoon را نادیده بگیریم، عناوین اول کارنامهی کاری بازیگری دپ افتضاح و غیرقابل تماشا هستند.
اولین اثری که توانست نام دپ را به عنوان بازیگر نقش اصلی مطرح کند، ۲۱ Jump Street بود. همین سری بود که شبکهی تازهتاسیس فاکس را در مرکز توجه مخاطبین قرار داد. با وجود موفقیت سری، دپ هیچ علاقهای به ایفای این نقش نداشت و بر این باور بود که سازندهها او را در جایگاه یک محصول قرار دادهاند. تنها دلیل پذیرش این نقش توسط جانی، حضور فردریک فورست در لیست بازیگران این سریال بود. در دههی ۹۰، دپ تصمیم گرفت که نقشهای جدیتر و جالبتری را انتخاب کند. اولین فیلمی که جانی را به عنوان نقش اصلی خود انتخاب کرد، Cry-Baby بود. اثر مذکور در ژانر موزیکال کمدی ساخته شد و شکست تجاری بزرگی را برای سازندگان خود به ارمغان آورد. با گذر زمان و به لطف ظاهر جذاب دپ جوان، فیلم Cry-Baby به یک اثر سینمایی محبوب و شناخته شده تبدیل شده است. اثر بعدی زندگی دپ را تغییر داد.
اولین موفقیتهای حقیقی و شکستهای بیشمار دپ
در سال ۱۹۹۰ جانی همکاری خود با کارگردان مشهور و محبوب، تیم برتون، را آغاز کرد. شخصیت ادوارد دستقیچی بدون شک در لیست شناختهشدهترین نقشهای دپ قرار دارد. دایان ویست و ونونا رایدر در این فیلم با جانی همبازی شدند. Edward Scissorhands توانست به موفقیت تجاری و انتقادی باورنکردنی دست پیدا کند. طی پروسهی آماده شدن برای نقش ادوارد، دپ ویدیوهای بیشماری از فیلمهای چارلی چاپلین کبیر تماشا کرد. جانی قصد داشت با مطالعهی این بازیگر، شیوهی درست ایجاد ارتباط با مخاطب بدون استفاده از دیالوگ را یاد بگیرد. زمانی که این فیلم را تماشا میکنید متوجه میشوید که مطالعات دپ نتیجهی فوقالعادهای داشتند. بسیاری از منتقدین اجرای او را بازگشتی باشکوه به قدرت دوران صامت سینما خطاب کردند. در نهایت، همین فیلم بود که اولین نامزدی جایزهی Golden Globe را برای دپ به ارمغان آورد. بخاطر موفقیت فیلم مذکور، نام دپ روی نژادی از بندپایان منقرضشده گذاشته شد.
پس از موفقیت Edward Scissorhands، جانی به مدت ۲ سال در هیچ فیلمی بازی نکرد. البته این بازیگر در سال ۱۹۹۱ و در فیلم Freddy’s Dead: The Final Nightmare حضوری افتخاری داشت. اولین عنوانی که پس از گذشت ۲ سال دپ را در خود داشت Benny and Joon بود. فیلم مذکور تعریف چندانی نداشت. فیلم دوم جانی در این دوره، What’s Eating Gilbert Grape نام داشت. دپ در این اثر با لئوناردو دیکاپریو همبازی شد. با وجود موفقیت غیرقابل انکار این اثر نزد منتقدین، در زمینهی فروش شکست خورد. برتون باری دیگر در سال ۱۹۹۴ با دپ همکاری کرد. اثری که این دو افسانهی سینمای پاپ را کنار هم آورد، Ed Wood نام داشت. تمرکز این داستان روی یکی از بدترین و بیاستعدادترین کارگردانهای تاریخ سینما به نام اد وود بود. ظاهراً به گفتهی خود جانی، ایفای نقش در این فیلم و همکاری با مارتین لاندو “عشق وی برای بازیگری را دوباره زنده کرد”.
شایان ذکر است که دپ برای بازی در نقش اد وود توانست سومین نامزدی Golden Globe خود را به دست آورد. در سال ۱۹۹۵ تنها سه فیلم با بازی جانی دپ منتشر شدند. یکی از این فیلمها، با نام Don Juan DeMarco، افتخار همبازی شدن با مارلون براندو را برای جانی به ارمغان آورد. فیلم مذکور توانست به موفقیت تجاری دست پیدا کند. عنوان دومی که دپ را در خود داشت نتوانست در هیچ زمینهای (نه تجاری و نه انتقادی) موفق عمل کند. Deadman یک فیلم وسترن بود که به صورت سیاه و سفیلد فیلمبرداری شده بود. اثر بعدی نیز اثبات کرد که جانی در انتخاب عناوین افتضاح مهارت بسیار بالایی دارد. فیلم Nick of Time نیز یک افتضاح تکرارنشدنی بود که نتوانست نظر مثبت مخاطبین یا منتقدین را جلب کند. در سال ۱۹۹۷، دپ همکاری و همبازی شدن با آل پاچینوی کبیر را به لیست افتخارات خود اضافه کرد.
بالاخره پس از گذشت ۲ سال، دپ توانست در فیلمی پرافتخار بازی کند. ایفای نقش دپ در فیلم Donnie Brasco توسط بسیاری از سینماگران و منتقدین به عنوان یکی از بهترین بازیهای او شناخته میشود. جانی در سال ۱۹۹۷ به تمام جهان سینما نشان داد که در نویسندگی و کارگردانی هیچ استعدادی ندارد. نتیجهی تلاش دپ در این دو زمینه، عنوانی بود به نام The Brave. جانی شاتهای بیشماری را با تمرکز روی شخصیت و اندام ورزیدهی خود در این فیلم قرار داد. به خاطر نقدهای منفی متعدد، دپ هرگز فیلم The Brave را در آمریکا اکران یا منتشر نکرد. فیلم Fear and Loathing in Las Vegas تنها لیست شکستها و آثار افتضاح جانی را توسعه داد. سال ۱۹۹۹ برای جانی با اثری افتضاح و شکستی دیگر به نام The Astronaut’s Wife شروع شد. این عنوان یکی از ۳ فیلمی بود که قهرمان بدشانس داستان ما در این سال بازی کرد.
موفقیت باورنکردنی و رسیدن به نقطهی اوج
پس از شکستهای متعدد و فراموشنشدنی، جانی توانست تا در فیلم The Ninth Gate رومان پولانسکی در کنار چارلیز ترون ایفای نقش کند. متاسفانه این اثر نیز، خلاف انتظار، تنها به موفقیتی نسبی دست یافت. بعد از این عنوان، تیم برتون باری دیگر از راه رسید تا دپ را از دنیای فیلمهای متوسط و افتضاح نجات دهد. فیلمی که بازگشت درخشان جانی را رقم زد، اقتباسی قدرتمند از کتاب The Legend of Sleepy Hollow با همین نام بود. عملکرد این فیلم تا حد باورنکردنی عالی بود و کریستوفر دپ دوم را با کریستینا ریچی و کریستوفر واکن همبازی کرد. عنوان مذکور هم از لحاظ تجاری و هم انتقادی به موفقیت بزرگی دست پیدا کرد. پس میتوان گفت با گذشت یک دهه که ترکیبی بود از فیلمهای افتضاح و لحظات درخشان، دپ توانست دههی ۹۰ را با یک پیروزی به پایان برساند. این موفقیت کوتاه و گذرا بود و در سال اول ۲۰۰۰ و با فیلم افتضاحی دیگر فراموش شد.
عنوان The Man Who Cried اولین اثری بود که جانی در هزارهی جدید بازی کرد. این فیلم اولین اشتباه او در هزارهی جدید بود. پس از تجربهی شکستی جدید، دپ توانست با بازی در فیلم Before Night Falls باری دیگر طعم موفقیت را بچشد. اما اگر تاکنون توانسته باشیم موضوعی را در مورد کارنامهی کاری جانی تشخیص بدهیم، طوفانهای پس از خوشحالی حاضر در آن است. پس از موفقیت Before Night Falls، نوبت به فیلمی دیگر رسید که با وجود موفقیت تجاری، نتوانست نظر مثبت منتقدین را به خود جلب کند. تماشا و دنبال کردن فعالیتهای دپ شباهت زیادی به قربانی یک جشن آتشبازی شدن دارد. استعداد این بازیگر در آثار خوبش همانند یک خورشید میدرخشد اما متاسفانه این خورشید از پشت ابرهای بیشماری عبور میکند. فیلم Blow نیز دنبالهای بود برای شکستهای دردناک و دنبالهدار این بازیگر بااستعداد. اثر مذکور نه تنها در فروش شکست خورد بلکه نتوانست مهر تایید منتقدین را نیز دریافت کند.
فیلم بعدی که جانی را در لیست بازیگران خود قرار داد، From Hell نام داشت. این فیلم اقتباسی بود از کمیکی با همین نام. دپ در این اثر نقش شخصیتی به نام فردریک آبرلاین را به عهده داشت. کسانی که بازی Assassin’s Creed Syndicate و DLC مربوط به Jack the Ripper را تجربه کردهاند، با این نام آشنا هستند. آبرلاین کارآگاهی بود که مسئولیت بررسی پروندهی جک را به عهده داشت. فیلم مذکور در لحظهی انتشار نتوانست به موفقیت تجاری یا انتقادی دست پیدا کند. اما با گذر زمان به اثری تبدیل شد که طرفداران خاص خود را داشته و شهرت نسبتاً بالایی دارد. بالاخره در سال ۲۰۰۳ همه چیز برای جانی تغییر کرد. بعد از دو دهه درگیری با موفقیت یا شکستهای افتضاح، بالاخره نوبت به آن رسیده بود که دپ طعم سلطنت در هالیوود را بچشد. هر کسی که کوچکترین آشنایی با جان کریستوفر دپ دوم داشته باشد، میداند که چه عنوانی زندگی این بازیگر را دگرگون کرد.
دپ با فیلم ماجراجویی Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl و نقش کاپیتان جک اسپارو توانست نام خود را در تاریخ سینما حکاکی کند. این فیلم در سال ۲۰۰۳ توانست بیش از نیم میلیارد دلار فروش داشته باشد. شاید جنبهای از این فیلم وجود داشته که طرفداران ایرانی از آن بیخبر باشند. نقطهی الهام این اثر یک ترن هوایی در دیزنی لند است. کاپیتان دزد دریایی جک اسپارو نامزدی جوایز بیشماری را برای دپ به ارمغان آورد. دپ برای بازی در نقش این دزد دریایی دوستداشتنی، نامزد دریافت جوایز Academy Award, Golden Globe و BAFTA شد. البته جانی توانست جایزهی Screen Actor’s Guild Award برای بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را از آن خود کند. به گفتهی شخص دپ، این کاراکتر بخش بزرگی از اوست. نقاط الهام ایفای نقش این کاراکتر به عجیبی خود آن هستند.
جانی شخصیت دوستداشتنی و ماندگار جک اسپارو را با ترکیب Pepe Le Pew (راسوی کارتونهای وارنر بروز) و کیث ریچاردز از گروه موسیقی افسانهای The Rolling Stones خلق کرد. دپ تاکنون با حضورهای بیشمار خود در قامت جک اسپارو برای سازمان Make A Wish و دیزنی لند، اثبات کرده که عاشق این کاراکتر است. متاسفانه دپ نمیتوانست از موفقیت بینظیر Pirates of Caribbean: The Curse of the Black Pearl لذت ببرد چرا که در افتضاحی دیگر به نام Once Upon a Time in Mexico بازی کرد. با وجود شکست انتقادی عنوان مذکور، بسیاری از منتقدین ایفای نقش دپ را تحسین کردند. جانی در این فیلم نقش یک مامور فاسد CIA را بازی کرده بود. با نگاه کردن به اثر بعدی و نقد بسیار مثبت راجر ایبرت از آن، جان توانست از سایهی فیلم افتضاح قبلی خود خارج شود. Secret Window نام این اثر و داستانی کوتاه، نوشته شده توسط استیون کینگ کبیر، نقطهی الهام آن بود.
الگوی همیشگی، موفقیتهای پی در پی و پایانی ناامیدکننده
دیگر مطمئن هستم که میدانید پس از یک اثر نسبتاً موفق نوبت به چه اتفاقی میرسد. اگر حدستان این است که فیلم بعدی او افتضاح بود، حق با شماست. The Libertine دپ را در قامت یک شاعر قرن هفدهمی قرار داد. متاسفانه این فیلم نیز مانند نیمی از آثاری که نام جانی دپ را در لیست بازیگران خود دارد، از لحاظ تجاری شکست خورد و نارضایتی منتقدین را نیز به همراه داشت. اینطور که به نظر میرسد الگوی به خصوصی را میتوان در طول فعالیت بازیگری دپ مشاهده کرد. پس از اثری شکستخورده، عنوانی عالی منتشر خواهد شد. Finding Neverland فیلم بعدی جان دپ دوم بود و موفقیتی باورنکردنی را برای او به ارمغان آورد. این بازیگر توانست برای ایفای نقش نویسندهی اسکاتلندی، جی. ام. باری، نامزد دریافت جوایز باارزشی شود. جایزهی Academy Awards یکی از این جوایز بود. البته نامزدی Golden Globe, BAFTA و SAG نیز در این لیست قرار میگیرند.
در سال ۲۰۰۵، دپ توانست الگوی شکست و موفقیت خود را بشکند. تیم برتون باری دیگر با بازیگر محبوب خود در فیلم بعدی این کارگردان، Charlie and the Chocolate Factory، همکاری کرد. این عنوان اقتباسی بود از کتابی با همین نام. این اثر توانست نظر مثبت منتقدین را به خود جلب کند. جانی برای این نقش توانست باری دیگر نامزد دریافت Golden Globe شود. تیم برتون پس از این فیلم اجازه نداد تا جانی به اثر افتضاح دیگری بازگردد. در همین نقطه از سال ۲۰۰۵ بود که برتون انیمیشن Corpse Bride را ساخت و منتشر کرد. هر کسی که طرفدار تیم برتون باشد، از کیفیت فوقالعادهی این اثر باخبر است. پس از دو موفقیت ماندگار همراه با برتون، نوبت به آن رسیده بود که دپ به محبوبترین نقش خود بازگردد. جانی در فیلمهای Pirates of the Caribbean: Dead Man’s Chest و At World’s End باری دیگر نقش جک اسپارو را ایفا کرد.
براساس نظرسنجی که از طرفداران و بینندگان سری فیلمهای Pirates of the Caribbean شده، جانی دپ و ایفای نقش کاپیتان اسپاروی او دلیل اصلی تماشای این عناوین بود. با نگاه کردن به سابقهی کاری تیم برتون، یکی از فیلمهای وی که مجبوبیت بسیار بالایی دارد Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street است. این اثر ترکیب عجیبی بود از سبک موزیکال و وحشت که دپ را در جایگاه نقش اصلی قرار داد. تماشای این فیلم لذتبخش و هیجانانگیز است. نیمهی دوم دههی ۲۰۰۰ موفقیتهای بسیار بیشتری را برای دپ به همراه داشت. Public Enemies اثر دیگریست که به موفقیت تجاری تحسینبرانگیزی دست پیدا کرد. راجر ایبرت باری دیگر ایفای نقش این بازیگر در فیلم مذکور را مورد تایید قرار داد.
دپ تصمیم گرفت تا دههی ۲۰۰۰ خود را با فیلمی به شدت معمولی تمام کند. The Imaginarium of Doctor Parnassus به معنای واقعی یک اثر معمولی است. این عنوان به موفقیت تجاری چندانی دست پیدا نکرد و منتقدین نیز آن را عادی و ساده خطاب کردند. حتی حضور اشخاصی چون جود لاو، کالین فارل و دپ نیز نتوانست این فیلم را از سایهی معمولی بودن نجات دهد.
موفقیتهای تجاری بیشمار و شکستی غیرمنتظره
جانی دههی ۲۰۱۰ را با تیم برتون و فیلم Alice in Wonderland آغاز کرد. با وجود اینکه منتقدین این فیلم را مورد نقد شدید قرار دادند، توانست به فروش ۱ میلیارد دلار دست پیدا کند. اینگونه بود که عنوان مذکور به دومین اثر پرفروش سال ۲۰۱۰ تبدیل شد. فیلم دوم جانی در این سال The Tourist بود که همانند اثر پیشین، توانست با فروش نسبتاً موفق خود به نقد منفی منتقدین غلبه کند. انیمیشن Rango شاهکاریست که تمامی سینماگران با آن آشنا هستند. این اثر توانست با داستان وسترنی فوقالعاده، ایفای نقش بینظیر دپ و پروسهی تولید جدید و تحسینبرانگیز خود به موفقیت تجاری و انتقادی خارقالعادهای دست پیدا کند. On Stranger Tides اثری بود که با کمک جانی توانست به جایگاه سومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۱ تبدیل شود. پس از موفقیتهای مذکور، دپ با بازی در فیلم The Rum Diary بالاخره به جهان آشنای فیلمهای افتضاح بازگشت.
جانی توانست با بازی در فیلم Hugo کارگردان بزرگ سینما، مارتین اسکورسیزی، توجه و تحسین منتقدین را به خود جلب کند. در سال ۲۰۱۲، تیم برتون (که تا پیش از این دپ را بارها نجات داده بود) با فیلم Dark Shadows لکهی ننگی باورنکردنی به کارنامهی کاری جانی اضافه کرد. شکستهای دپ با عنوان The Lone Ranger ادامه یافتند. Transcendence و Tusk نیز تنها لیست فجایعی که نام جانی را در خود داشتند توسعه دادند. فیلم Black Mass اثری تحسینبرانگیز بود که دپ را در قامت رئیس مافیا و جنایت بوستون قرار داد. جانی با همین اثر به تمامی طرفداران خود یادآوری کرد که مهارت بازیگری خود را از دست نداده است. آخرین اثری که دپ پیش از درگیریهای قضایی خود بازی کرد Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald بود. بخاطر اتهامات درگیریهای فیزیکی زناشویی، استودیوی سازندهی این اثر مورد نقد و حملهی طرفداران قرار گرفت. بدبختیهای حقیقی این بازیگر از این نقطه شروع شدند.
اتهامات بیپایه، درگیریهای قضایی، پیروزی نهایی و آیندهی جانی دپ
پس از ادعاهای امبر هرد دربارهی درگیریهای فیزیکی با جانی، سایهای عظیم زندگی دپ را فرا گرفت. از اخراج شدن از پروژههای بیشمار و کنارهگیری به عنوان سفیر برندهای متعدد تا درگیریهای قضایی فراوان، سالهای اولیهی دههی ۲۰۲۰ اعماق جدیدی از شکست را برای این بازیگر به ارمغان آوردند. با گذشت بیش از ۲ سال از سختیهای جدید و غیرمنتظره، دپ بالاخره توانست با جلسهی دادگاهی رسمی خود علیه امبر هرد پیروز شود. این دادگاه تقریباً ۳ ماه طول کشید و اشخاص مشهور متعددی را درگیر خود کرد. در بازهی زمانی میان ۱۱ آوریل تا ۱ ژوئن ۲۰۲۲ (۲۲ فروردین تا ۱۱ خرداد ۱۴۰۱) به نظر میرسید که هیچکس نمیتوانست از اخبار مربوط به این کیس دادگاهی فرار کند. پس از گذشت ۲ سال، دپ بالاخره توانست با بازی در فیلم Jeane Du Barry به صنعت سینما بازگردد. جالبترین نکتهی مربوط به این فیلم، فرانسوی صحبت کردن دپ در تمام طول فیلم است.
بسیاری از منتقدین این فیلم را بازگشت باشکوه او خطاب کردند. این در حالیست که خود دپ با این موضوع مخالفت کرده است. برای کسانی که به جایگاه ضعیف و توهینآمیز ایرانیان در هالیوود باور دارند، باید بگویم که پروژهی بعدی دپ با همکاری آل پاچینو و بری نویدی ساخته خواهد شد. فیلم دیگری که نام دپ را در لیست بازیگران خود دارد The Carnival at the End of Days خواهد بود. جانی در اثر مذکور نقش شیطان و جف بریجز نقش خدا را ایفا خواهند کرد. آدام درایور و جیسون ماموآ نیز در این فیلم حضور خواهند داشت. فیلمبرداری The Carnival at the End of Days در ماه ژانویهی سال ۲۰۲۵ آغاز میشود. حالا که دپ بالاخره درگیر برنامهریزی برای بازگشت کامل به صنعت سینماست، امیدوارم که دیگر هرگز الگوی سابقش را تجربه نکند و بتواند استعداد بازیگری خود را بهتر از همیشه برای سینماگران و طرفداران او به نمایش بگذارد.
دیدگاه