ادب و حکمت علوی به روایت کتابشناس ضد علی(ع)
سرنا_ولادت امام علی ع برای جامعه بشری تا روز قیامت، روز مقدسی ست. چون علی ع مربوط به یک قرن یا دو قرن نیست. او متعلق به ابدیت است.
علی (ع) موجودی ابدی و باقی ست. او باقی ست. مابقی الدهر اگر چه اَعیانُهُم مفقوده، ولی آثارهم فی قلوب موجوده. اکثر مردم علی ع را با نهج البلاغه می شناسند و گمان می کنند از ایشان فقط همین یک اثر باقی مانده و آن هم در حد ترجمه ای که به فارسی شده، قابل فهم است. در حالی که این ترجمه ها چیزی از فصاحت و بلاغت این کتاب به مردم نشان نمی دهند. کسی معجزه این کتاب را می تواند درک کند که به زبان عربی وقوف کامل داشته باشد.
علی ع هم به این ترتیب فقط از روی ترجمه فارسی نهج البلاغه شناخته می شود. اما سوال این است : مگر علی ع همه اش، نهج البلاغه است؟ این نهج البلاغه که در دست ماست همه گفتارهای آن حضرت نیست، بلکه مرحوم سیدرضی گزیده ای از گفتارهای آن حضرت را در این کتاب آورده است. لذا نوشته است «باب المختار من کلامه» یعنی آنچه را که من از سخنان علی ع برگزیده ام.
علی ع فضائلی انکار نشدنی دارد که حتی دشمنانش مجبور شده اند به برتری او گواهی دهند چه رسد به دوستان.
یکی از کسانی که عثمانی مذهب است و در تاریخ «جاحظ» نام دارد از بزرگان علم و ادب است و کتاب های بسیاری در ادبیات دارد. کتاب های او در تاریخ ادبیات معروف است. چنین کسی در مقابل علم و معنویت علی ع که قرار می گیرد چنان کوچک و خاضع می شود که به فضایل علی ع اعتراف می کند. جاحظ می گوید: من آرزویک این است که همه کتاب هایی را که نوشته ام بدهم اما نُه جمله از علی ابن ابی طالب ع مال من باشد.
جاحظ می گوید : علی در مناجات سه جمله دارد و در ادب سه جمله و در حکمت سه جمله دارد که من همه کتاب هایم را در مقابل این نُه کلمه می دهم. برای مثال سه جمله ای که در مناجات است عبارتند از : « الهی انت کما احب فاجعلنی کما تحب» ( خدایا تو همانگونه هستی که من دوست دارم. پس مرا همانگونه قرار بده که تو دوست داری)
دومین جمله ای که جاحظ از امیرالمومنین ع نقل می کند این است: «الهی! کفی بی فخرا ان تکون لی ربا» ( هیچ افتخاری بالاتر از این برای من نیست که تو پروردگار من شدی)
و جمله سوم از مناجات ها این است: « الهی! کفی بی عزا ان اکون لک عبدا» ( چه عزت و شرفی بالاتر از مقام عبودیت که من بنده به تمامی معنای تو باشم)
سه جمله دیگر که حاجظ از امام در حکمت نقل می کند این است: جمله اول: « المعروف بقدر المعرفه» امام ع می فرماید اگر به کسی می خواهید خدمت با محبتی نمایید باید به اندازه علم و معرفت و عقلش به او خدمت و محبت کنید.
دومین سخن در حکمت: «المرء مخبوه تحت لسانه»، حضرت می فرماید: انسان وقتی زبان می گشاید، شخصیتش را آشکار و ظاهر می سازد. که سعدی همین بیان را اینگونه به شعر آورده است: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد»
سومین جمله در حکمت این است که حضرت فرمود: «قیمه کل امری ما یحسنه» یعنی: ارزش هر انسانی به اندازه چیزی ست که به درستی و دقت آن را انجام می دهد.
اما سه جمله دیگر در ادب و راه و رسم زندگی است که حاجظ نقل می کند. جمله اول: « افضل علی من شئت تکن امیره» یعنی: اگر می خواهی محبوب و شریف باشی، ببخش و احسان نما و محبت کن تا آقای دیگران باشی.
دومین جمله در ادب: « واحتج الی من شئت تکن اسیره » یعنی: «به هر کسی که احتیاج پیدا کنی، اسیرش می شوی.» و سومین جمله در ادب این است: « استعن عمن شئت تکن نظیره» یعنی: « از هر کسی که غنی و بی نیاز باشی مثل خود او خواهی شد» .
اینها جملاتی ست که مملو درس و نکته سنجی و عمق انسانی ست که حاجظ که در حقیقت دشمن علی ع است از زبان او بیان می کندو علی ع را به واسطه این بیان ها، می ستاید.
امیدواریم خداوند به همه چشم بینا و گوشی شنوا و قلبی روشن عنایت فرماید. یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال.
دیدگاه