فیلم هندی واقعی؛ به هم رسیدن دو برادر هندی پس از گذشت ۷۴ سال از جدایی هند و پاکستان
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که لحظه به هم رسیدن دو برادر هندی را نشان می دهد؛ آن ها ۷۴ سال قبل به دنبال تجزیه هند، از یکدیگر جدا شده بودند.
این ویدئوی احساسی، تجدید دیدار این دو برادر را در دالان کارتارپور نشان می دهد، یک گذرگاه مرزی بدون نیاز به ویزا که که پاکستان و هند را به یکدیگر متصل می سازد.
در این ویدئو این دو مرد مسن پس از یک عمر جدایی، یکدیگر را در آغوش می کشند و اشک می ریزند.
در سال ۱۹۴۷ هند و پاکستان به دو کشور مستقل تقسیم شدند. این جدایی، با جا به جایی میلیون ها نفر از مردمی که مذهب متفاوتی داشتند نیز همراه بود.
سیکا خان و مادرش در بخش هند ماندند و برادر بزرگ تر او، صادق خان و پدرش، خود را در بخش پاکستان یافتند.
صادق خان که حالا هشتاد و چند ساله است، برای پیدا کردن برادر گمشده ی خود از یک یوتیوبر پاکستانی به نام نصیر دیلون کمک گرفت که در کانال یوتیوب خود ویدئوهایی درباره ی جدایی هند و پاکستان می سازد.
دیلون به واسطه ی یک درخواست در شبکه های اجتماعی توانست در سال ۲۰۱۹ برادر صادق خان را در هند پیدا کند.
این دو برادر اولین بار در یک تماس تصویری ۷۰ دقیقه ای با یکدیگر صحبت کردند. آن ها از زندگی سخت شان برای یکدیگر گفتند و اینکه هر دو بعد از جدایی هند و پاکستان هم پدر و هم مادر خود را از دست دادند.
سیکا به صادق گفت که وقتی ۴ سال داشت مادرشان به دلیل خودکشی جانش را از دست داد. به گفته صادق، در هرج و مرج پس از تجزیه ی هند، پدرشان از او جدا شد و دیگر هرگز پیدا نشد.
به دلیل پیچیدگی های دریافت ویزا و همهگیری کرونا، دو سال طول کشید تا این دو برادر توانستند از نزدیک با یکدیگر ملاقات کنند.
دیلون در اینباره می گوید: «هیچ کدام شان پاسپورت نداشتند، به خاطر همین اول مشکل پاسپورت شان را حل کردیم. بعدش هیچ کدام نتوانستند ویزا بگیرند. بعد از آن کرونا شروع شد و مرزها بسته شدند. بالاخره وقتی در نوامبر دالان کارتارپور را باز کردند، فرصتی به دست آمد. تصمیم گرفتیم ترتیب ملاقات شان را در آنجا دهیم.»
سیکا خان که حالا هفتاد و چند ساله است، در دهکده ی پوله وال ِ هند زندگی می کند و می گوید امیدوار است دولت پاکستان به او ویزا دهد تا بتواند باز هم برادرش را ببیند.
صادق خان دراینباره می گوید: «این دهکده همیشه حامی من بوده. اینجا زندگی خوبی داشته ام. مردمش را دوست دارم و آن ها هم مرا دوست دارند. اما در عین حال می خواهم با برادرم زندگی کنم. امیدوارم دولت پاکستان به من ویزا دهد. می خواهم هر سال چند ماهی بروم پیشش. می خواهم تا آخر عمرم این کار را کنم.»
دیدگاه