وام ازدواج باعث افزایش ازدواج نمیشود، چون با افزایش طلاق مواجهیم
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی و جامعه شناس:وام ازدواج باعث افزایش ازدواج نمیشود، چون با افزایش طلاق مواجهیم
![وام ازدواج باعث افزایش ازدواج نمیشود، چون با افزایش طلاق مواجهیم](https://static1.sornakhabar.com/thumbnail/S6wyMelzhTG1/mz8R84vQP5eGuXnb0MUNE36YFWNEFoirIftG8tqNWlwZXPMx6JNVFQn9U0u_ZNZ-oXCmPwt_CUDlYt0M5Oe1pMRe9PSwC0Im/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC.jpg)
سید جواد میری گفت: ازدواج به مثابه یک نهاد اجتماعی و فرمی از کنش گری اجتماعی است که تبعات، عوامل و مؤلفههای گوناگونی را در بر میگیرد. جدا از تغییرات و تحولات اجتماعی نمیتوانیم ازدواج را تحت بررسی قرار دهیم و به اصطلاح ازدواج را از ساختار کلی «هستی اجتماعی» جدا کنیم و بعد برای ازدواج، مؤلفههای اجباری و تصنعی را ترسیم کنیم و بگوییم باید نرخ ازدواج یا زاد و ولد بالا رود.
وی افزود: این نوع مقولات، «باید» ندارد. درست است که جمعیتشناسها، تعدادی شاخصه تعریف میکنند و میگویند جمعیت کل کشور در ۳ دهه آینده، به سمت کهنسالی میرود یا نه. یا برای مثال میگویند باید برخی مداخلات انجام شود که این تغییرات، ساختار جمعیتی را تحت تاثیر قرار ندهد، اما نکتهای که از منظر جامعه شناسی مورد توجه قرار دارد این است که مؤلفههایی که باعث کاهش ازدواج و فرزندآوری شدهاند، به شکل ارگانیک به هم پیوستهاند.
وی معتقد است در بحث ازدواج، معمولاً سیاستگذاران، به مفهوم ارگانیک تاثیر اجتماعی، اعتقاد بنیادین ندارند و وقتی صحبت از مقتضیات میکنند، این مقوله را ذیل انگارههای شباهتی در نظر میگیرند و برای مثال میگویند، مقتضیات زمان و مکان را باید مورد اعمال نظر قرار دهیم.»
وی افزود: «به همین دلیل هم بسیاری از سیاست گذاریهای کلان، نسبت به مسائل خانواده، ازدواج و ارتباط بین جنسیتها، توالد و زاد و ولد، در ایران به صورت دقیق قابل بازبینی نیست؛ بنابراین در این زمینهها سیاست گذاریهایی میشود که این سیاست گذاریها منجر به تحولات معناداری نمیشود. اساسا در ساخت سیاست گذاریهای اجتماعی ما، مفهوم «عالمیت جدید» غایب است.
به گفته این جامعه شناس درواقع درباره این مفهوم نوعی کورچشمی وجود دارد. ما هنوز درک نکردهایم که جامعه ایران به صورت یک مجموعه ارگانیک، در یک سطح کلانتر قرار دارد. عالمیت جدید، تحولات ساختاری، بافتاری و بنیادینی در فهم ما از زندگی، رابطه، مرگ، ازدواج و کلیت هستی اجتماعی ایجاد کرده که اگر ما این مفهوم را در سیاستهای کلان کشور قرار ندهیم، هر آن چه تصویب میکنیم، هر آن چه به شکل لایحه و مصوبه در مجلس، مجمع تشخیص و ... ارائه میدهیم و در دستگاه سیاست گذاریهای کشور ترسیم میکنیم، نمیتواند رابطهای معنادار با جامعه داشته باشد. اساسا فهم ما از خانواده و مسئله ازدواج، در ساحتی خارج از «عالمیت جدید» صورتبندی میشود. مادامی که اینطور بیندیشیم و اینطور فکر کنیم، نمیتوانیم سیاست گذاری درستی داشته باشیم.»
این جامعه شناس گفت: «این که برای مثال برخی مسئولان میگویند وام ازدواج را بالا بردهایم و به واسطه افزایش این وام نرخ ازدواج بهتر میشود اشتباه است. چون دقت ندارند که به همین نسبت، طلاق هم در حال افزایش است.
میری تصریح کرد: اساساً فهم ما از ازدواج و طلاق و زندگی مشترک، در قید برخی انگارهها است که ارتباط معناداری با ساحت فکری، روانشناختی و هستی شناختی افراد ندارد. ممکن است این افراد به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به این مسائل نیندیشند، اما در ارتباط عملی خود با تحولات جامعه به صورت حکمت عملی درمیابند که تغییراتی در جامعه رخ داده است.
وی افزود: اما راهکارها و روشها تغییر نکرده و در نتیجه دچار چالش میشوند و، چون مجهز به راهکارهایی برای مواجهه با این تحولات نیستند به مشکل برمیخورند. این راهکارها باید در جامعه، مدرسه و محیط آموزشی به افراد آموخته میشد که نشده است و در نتیجه کوچکترین تنش فرهنگی یا عدم آمادگی فرهنگی به طلاق منتهی میشود.»
دیدگاه