نویسنده‌هایی که ژست می‌گیرند

سرنا_داریوش احمدی نویسنده ایرانی‌ با بیان این‌که برخی نویسنده‌ها از مُد به عنوان یک ژست استفاده می‌کنند، می‌گوید: داستان‌نویسِ ما اگر بخواهد مثل کافکا، یا مارکز و یا بورخس بنویسد، محکوم به شکست است.

نویسنده‌هایی که ژست می‌گیرند

این نویسنده درباره تبعیت ادبیات از مد، اظهار کرد: این یک اصل مسلم است که اغلب نویسندگان از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند، اما به طریق و شیوه مألوف خودشان. و آن‌چه امروز به عنوان ادبیات در ژانرهای متفاوت در کشور ما ظهور کرده است، در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در فرانسه که زمانی مهد ادبیات جهان بوده است، امروزه آثار آمریکای جنوبی و اسپانیا حرف اول را می‌زند. البته من از تأثیرپذیری‌اش آگاهی کاملی ندارم. ولی همین که این آثار در آن‌جا ترجمه می‌شود، نشان دهنده آن است که قشر کتاب‌خوان به آن نوع ادبیات بسیار تمایل دارد.

او سپس گفت: اما در ایران، به خاطر جغرافیا و فرهنگ و ذهنیت قشر کتاب‌خوان، جریان‌های مدشده و پویا، هنوز به آن مرحله از شکوفایی و کمال نرسیده است. ناگفته نماند که هر کشوری ادبیات خاص خودش را با توجه به وضعیت فرهنگی اقشار آن اجتماع به وجود می‌آورد. من این جریان‌های ادبی را خیلی کم‌رنگ‌تر از قبل از انقلاب می‌بینم. چون نویسندگان ما هنوز به همان شیوه‌های مالوف پیشینیان، رئالیسم اجتماعی و انتقادی می‌نویسند. هر چند تعداد معدود و موفقی هم وجود دارند که شیوه‌های نو و مدرن را تجربه می‌کنند. اما من فکر می‌کنم که ادبیات امروز ما بیشتر تابع واقعیت‌های جامعه خودمان است.

احمدی درباره آسیب‌های تبعیت از مُد نیز بیان کرد: معتقدم که هر نویسنده باید داستان خودش را بنویسد. داستان‌نویسِ ما اگر بخواهد مثل کافکا، یا مارکز و یا بورخس بنویسد، محکوم به شکست است. چون آن‌ها این راه را پیموده‌اند و به طریقی تکنیک‌ها و ترفندهای‌شان شناخته‌شده هستند و کسانی‌که سعی می‌کنند مثل آن‌ها بنویسند، کارهاشان بدلی از آب درمی‌آید، چون انگار که جهان داستانی‌شان را از آن‌ها قرض کرده باشند. خوشبختانه در ایران، این تابع مد بودن خیلی کم اتفاق افتاده است و آن‌چه وجود داشته، بیشتر همان سنت بوده که از پیشینیان به ما رسیده است.

نویسنده «خانه کوچک ما» و «به مَگَزی خوش آمدید» خاطرنشان کرد: تابع مد بودن، ما را ملزم می‌کند که همان‌طور هم بیندیشیم. و حتی برخی از دوستان نویسنده از آن به عنوان یک ژستِ نوشتن استفاده می‌کنند؛ ژستی که حتی در ذهن مخاطب نمی‌ماند و خیلی زود فراموش می‌شود. این یک امر بدیهی است که نویسنده ایرانی نمی‌تواند مثل یک نویسنده آمریکای جنوبی بنویسد و یا اندیشه کند. چون باورها و دستگاه‌های فرهنگی‌شان با هم متفاوت است. و همین جریان در مورد نویسندگان آمریکای جنوبی هم نسبت به ما وجود دارد. هرچند بسیاری از داستان‌نویس‌های ما سعی می‌کنند جهان داستانی خودشان را به شیوه‌ها و ژانرهای نو بنویسند و تجربه کنند.

او افزود: ما در دوران بعد از جنگ، شاهد آثار بسیاری بوده‌ایم که حتی نمی‌توان به آن‌ها نزدیک شد یا با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. به نظر من یک اثر ادبی باید بتواند خواننده را به وجد بیاورد. باید امر شگرفی در آن اثر ادبی باشد؛ حالا به هر شیوه‌ای که می‌خواهد روایت شود. ادبیات تابع زمان و مکان و فرهنگ است. این نویسنده است که باید به بهترین وجه و شکل ممکن از آن بهره ببرد.

منبع: ایسنا

کد مطلب: ۱۶۶۸۵۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت