کامبیز درمبخش به خاک سپرده شد / هنرمندی که تا لحظه مرگ، جوان باقی ماند
احمد عربانی، کاریکاتوریست پیشکسوت و یکی از دوستان قدیمی کامبیز درمبخش در مراسم تشییع جنازه او گفت این طفل شیرازی تا آخرین لحظه حیات، نوجوانی ۱۸ ساله ماند. عاشقی بود خستگیناپذیر که جوهر خودنویساش هیچگاه تمام نمیشد.
مراسم بدرقه پیکر کامبیز درمبخش، هنرمند پیشکسوت حوزه کاریکاتور به خانه ابدی، صبح امروز، سهشنبه ۱۸ آبان از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
مجری این مراسم هادی حیدری، کارتونیست بود. او ضمن ابراز ناراحتی از این که کرونا یکی دیگر از هنرمندان کشورمان را از ما گرفت، ادامه داد: «استاد کامبیز درمبخش، مرد ایدههای رنگی و یکی از مهمترین قلههای هنر معاصر ایران در ۷۹ سالگی درگذشت و جهانِ تصویر را ماتمزده کرد.»
او در ادامه از مجید رجبیمعمار، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران برای سخنرانی دعوت کرد. رجبیمعمار ضمن با اشاره به این نکته که درمبخش هنرمندی بزرگ بود، گفت: «ایشان انسان خوشرو و خوشخلقی بود و همواره آمادگی دستگیری از هنرمندان جوان را داشت. بسیار ظریف و نازکاندیش بود و از دستدادنش غم بزرگی برای خانواده هنری است. از خدای بزرگ میخواهم از دست رفتن هنرمندان جبران شود و دوباره نشاط به خانواده هنری بازگردد.»
حیدری، مجری این برنامه در ادامه از احمد عربانی، کاریکاتوریست پیشکسوت و یکی از دوستان قدیمی کامبیز درمبخش برای سخنرانی دعوت کرد.
عربانی گفت: «این طفل شیرازی که تا آخرین لحظه حیاتش نوجوانی ۱۸ ساله ماند، عاشقی بود خستگیناپذیر و جوهر قلم خودنویس او هیچگاه تمام نمیشد. گاهی دور و گاهی نزدیک با لبخندی پرسشگر به شکار ایدهها میرفت. شاید بهتر است بگویم که ایدهها به دنبال او بودند؛ درست مانند حافظ. گاهی از اندام ناسازگار روزگار مینالید اما هرگز ترشرویی نمیکرد. او با فخرفروشی رابطه خوبی نداشت و به هنرهای تجسمی آبروی ویژهای داد. او بود که هنر کاریکاتور را به ایران شناساند و با جوایزی که دریافت کرد، باعث شد تا دروازه موزههای مهم جهان به روی آثارش گشوده شوند و نام ایران در میان بزرگان هنر کاریکاتور ثبت شود. او در سال ۱۳۸۲ مانند پرندهای که به آشیانهاش برگشته، به کار در مجله «گلآقا» پرداخت و به زودی بال و پرش گستردهتر شد. نزدیک بود دشمنانی دوستنما استاد را به ورطه خطرناکی بیندازند اما کیومرث صابری دوباره استاد را نجات داد. درمبخش ممنوعیت را برنمیتافت و کارهایش را به جز عرضه در نمایشهای مختلف در قالب کتابهای دیدنی به دست چاپ سپرد و آثارش را جاودانه ساخت به طوری که همه، حتی کودکان از آنان استفاده کردند.»
سیدمسعود شجاعی طباطبایی، کاریکاتوریست و گرافیست نیز که در این مراسم حضور داشت، پیام تسلیتی را از سوی دو هنرمند خارجی قرائت کرد.
هیکابی دمیرچی و بولیگان دو هنرمندی بودند که فایل صوتی تسلیت آنان در مراسم پخش و سپس ترجمه آن توسط طباطبایی قرائت شد.
متن تسلیت دمیرچی به شرح زیر بود:
«از همین جا، ترکیه، به همه دوستان و همکاران کاریکاتوریستم و مردم ایران سلام میکنم. کامبیز درمبخش یکی از بزرگترین کاریکاتوریستهای قرن حاضر بود، ایران، تورهان سلجوق خود را از دست داد. خوب میدانم این اتفاق یعنی چه. میدانم سایر کاریکاتوریستهای ایرانی راه کامبیز را ادامه میدهند و ما را به آینده امیدوار خواهند کرد. ملاقات با کامبیز یکی از افتخارات زندگیام محسوب میشود. او مهربان و انساندوست بود. هرگز تو را فراموش نخواهیم کرد. به جامعه کارتونیستها و کاریکاتوریستهای ایران و جهان تسلیت میگویم.»
متن تسلیت بولیگان نیز به شرح زیر بود:
«سال ۲۰۱۱ بود که کامبیز را در استانبول ملاقات کردم. هر دو برای عضویت در هیات داوران یک مسابقه مطرح دعوت شده بودیم. این اولین باری بود که او را ملاقات میکردم. با آثار ظریف، طرحهای زیبا و هوش و ظرافت در شوخیهایش آشنا بودم. خیلی خوشحال شدم از اینکه بالاخره کسی را دیدم که مثل کارهایش دوستداشتنی بود، چون همیشه اینطور نیست. مردی متواضع، مهربان و خوشخلق را دیدم که پر بود از مهر و شوخ طبعی. فارغ از تفاوت زبان به سرعت با هم جور و دوست شدیم. چند روزی با هم بودیم و پس از آن از طریق محیط مجازی با هم در ارتباط بودیم. سال ۲۰۱۴ در پاریس اتفاق جالبی افتاد که برای اولین بار است آن را بازگو میکنم. برای جشنواره کن به پاریس رفته بودیم، مستندی که من و ۱۲ کارتونیست دیگر در آن شرکت داشتند قرار بود اکران شود. یک روز قبل از مراسم در پاریس بودیم، با همسرم برای پیادهروی از هتل بیرون رفتیم. باران شدیدی گرفت، به یک کافه پناه بردیم. یادم میآید که صندلیهای کافه به شکل نیمکت بود و بیش از دو نفر میتوانستند آنجا بنشینند. من و همسرم روی یکی از نیمکتها نشستیم که یک زوج دیگر هم آمدند و کنار ما نشستند. به مردی که روبهرویم نشسته بود نگاه کردم. کاملا شبیه درمبخش بود. مطمئن نبودم خودش باشد. ناگهان او به من نگاه کرد و پرسید: بولیگان؟! دست تقدیر بود که با هم آشنا شدیم و از دلیل آمدنمان به پاریس گفتیم و حرفهای دیگر. چه تصادفی بود! کامبیز گفت که فردا نمایشگاهی از آثارش در آنجا برگزار خواهد شد و از من برای بازدید دعوت کرد. فردای آن شب بارانی، به طور همزمان افتتاحیه نمایشگاه کامبیز و اکران فیلم من برای اولین بار اتفاق میافتاد. با دوستان صحبت کردم و گفتم قرار ملاقات مهمی دارم و نمیتوانم برای اکران فیلم بمانم. آن شب کامبیز با شادمانی تمام از ما استقبال کرد، چه شب لذتبخشی بود، از آن اتفاقاتی که زندگی به یکباره رو میکند. بدرود دوست عزیزم، کامبیز!»
هادی حیدری در ادامه از ابراهیم حقیقی، طراح گرافیک، عکاس و از دوستان مرحوم درمبخش برای سخنرانی بر روی صحنه دعوت کرد.
ابراهیم حقیقی، طراح گرافیک، عکاس و مدیر هنری نیز در این مراسم گفت: «درمبخش همکاران خود را به دکترهایی تشبیه میکرد که آسیبهای جامعه را شناسایی میکنند. من درمبخش را با رادیولوژیستها مقایسه میکنم که درمانی انجام میدهند و میتوانند به صورت جزئی، دردها را نشان دهند. در آثار درمبخش باید نگاه کرد و دردها را دید و پرسید چرا آنها مداوا نمیشوند. درمبخش همچنان تا آخرین روزهای زندگیاش از خلاقیت سرشار بود و هر زمانی که قلم و کاغذی در جمع یا خلوت به دستش میرسید برونریزی میکرد. امضای خود را چنان یافته بود که اگر خطی روی کاغذی میکشید میتوانستیم آن را به کامبیز نسبت دهیم.»
نیکنام حسینیپور(مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت)، هادی مظفری (مدیرکل هنرهای تجسمی)، محمود شالویی (سرپرست معاونت هنری)، سیدمسعود شجاعی طباطبایی (مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری) و محمدحسین نیرومند (مشاور وزیر در امور هنری و سینمایی) از جمله مدیران حاضران در این مراسم بودند.
دیدگاه