علیه شبکه خانگی
آیا رئیسجمهور درصدد است تا کیفیت سریالهای شبکه نمایش خانگی مانند برنامه های صدا و سیما شود؟
خانه سینما و سینماگران به تصمیم ابراهیم رئیسی و شورای عالی انقلاب فرهنگی برای واگذاری شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما اعتراض کرد
اینطور که به نظر میرسد، این دولت و رئیساش نگاه دیگر به صنعت سرگرمیسازی دارند یا اینکه قرار است، رویهای که در صدا و سیما پی گرفته میشود، در دیگر دستگاهها و سازمانهای اجرایی هم به اجرا درآید. با این گزاره میتوان دلیل تصویب مصوبه تازه شورای عالی انقلاب فرهنگی را به خوبی دریافت. چراکه این مصوبه که البته پیش از این هم توسط ابراهیم رئیسی در دوره ریاست بر قوه قضائیه به تصویب رسیده بود دوباره در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده است.
بر اساس مصوبه سهشنبه هفته گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی، وظیفه نظارت در حوزه سکوهای صوت و تصویر فراگیر و شبکه نمایش خانگی طبق قانون اساسی و قوانین موضوعه بر عهده سازمان صدا و سیما قرار دارد. حالا هر چقدر هم که وزیر ارشاد در رد نظارت سازمان صدا و سیما بر محصولات نمایش خانگی بگوید و بر تقسیمبندی نظارت بر این محصولات تاکید کند، مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی آنقدر واضح و مبرهن است که اهالی سینما و فعالان شبکه خانگی حرفهای وزیر را باور نخواهند کرد. از سوی دیگر همزمان با صحبتهای وزیر ارشاد، پیمان جبلی، رئیس سازمان صدا و سیما هم بر تصویب نظارت سازمان زیر مجموعهاش بر محصولات شبکه خانگی تاکید کرد و گفت: «در مورد نظارت بر سکوها و شبکه نمایش خانگی همچنین صدور مجوز تولید و انتشار براساس قانون اساسی، وظایف سازمان صداوسیما قانوناً و منطقاً شأن رسانه ملی است.» همین اظهارات کافی است که آب پاکی بر دستان وزیری که نظری غیر از این دارد، ریخته شود و تمام تلاشهایش بر باد رود.
اسماعیلی از بدو ورودش به وزارت ارشاد در پی این بود که نظارت بر محصولات پلتفرمی را به وزارت ارشاد برگرداند اما نظر رئیساش پیش از ریاستجمهوری هم غیر از این بود و در سال ۹۸ در قامت رئیس قوهای دیگر در بخشنامهای اعلام کرد، هرگونه فعالیت در زمینه «صوت و تصویر فراگیر» صرفاً در صورت اخذ مجوز از صدا و سیما مجاز است. حسن روحانی که در آن زمان رئیسجمهور بود طی نامهای در پاسخ به این بخشنامه نوشت: «احتراماً؛ اینگونه امور مرتبط به شورای عالی فضای مجازی است.» اما در همان زمان هم رئیسی مانند همین امروز حرف خود را به کرسی نشاند و بعد هم ساترا شکل گرفت و هیاتهای نظارت آن بر پروانه ساخت و نمایش محصولات خانگی پشت سر هم تشکیل و ساترا روزبهروز عریض و طویلتر شد.
نکته مهم در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که وزیر ارشاد بر آن تاکید دارد، نظارت بر سریالهای شبکه خانگی است که از مهمترین تولیدات پلتفرمها هستند و بیشترین تماشاگر را هم دارند. فعالیت بیشتر اهالی سینما در همین تولیدات است و درآمد اصلی آنها هم از این راه حاصل میشود. حالا مصوبه تازه رئیسجمهور و شورای زیر نظرش را اهالی سینما برنمیتابند و همگی با هم متفقالقول شدند که با این روند امکان فعالیت در شبکه نمایش خانگی هم از آنها گرفته شده است. در پی اعلام این واگذاری و افزایش نگرانیها از گسترش سیاستهای سختگیرانه صدا و سیما به شبکه خانگی جمع زیادی از سینماگران با انتشار یک استوری مشترک نوشتند: «پایان نمایش خانگی. با چراغ سبز رئیس دولت، نمایش خانگی هم دست صدا و سیما افتاد و این یعنی سونامی ممنوعالکاری هنرمندان و پایان سرگرمیهای مردم.» عدهای از هنرمندان با انتشار این نوشته اعتراض خود را به این مصوبه اعلام کردند. هر چند که آنها انگار فراموش کردند که رئیس دولت، چهار سال پیش هم در تصویب چنین مصوبهای پیشدستی کرده بود و از همان زمان هم اصرار داشت، صدا و سیما نقش نظارتی محکم و مهمی در این عرصه داشته باشد. اما در این میان، رئیسجمهور انگار مطلع نیست که این سازمان حتی نمیتواند با تولیدات اندک خود که به اندازه نیمی از تولیدات شبکه نمایش خانگی هم نیست، تماشاگر قهر کرده از تلویزیون را با این رسانه آشتی دهد. رئیس دولت احتمالاً فرصتی برای تماشای برنامههای تلویزیون جز بخشهای خبری ندارد اما کاش راویان صادق و اطرافیان با انصافاش همچون دیگر مقامات بلندپایه صادقانه برایش شرح میدادند که تلویزیون امسال برای نوروز و رمضان تنها یک سریال تولید کرده که آن هم ادامه فصلهای قبل بود و طبق برنامهریزیهای گذشته، تولیدش در شرایط سخت پی گرفته شد. کاش دوستان و اطرافیان رئیسی به او میگفتند که رسانه ملی این روزها کمترین تعداد بیننده را نسبت به سه، چهار سال قبل دارد و تمامی برنامههای پربینندهاش را از آنتن حذف کرده بیآنکه توان جایگزینی برنامه پربینندهای را به جای آنها داشته باشد. حتماً رئیسجمهور به آمارهای واقعی و درست دسترسی بیشتری خواهد داشت و میتواند از مجاری که بر آن احاطه دارد، واقعیت رسانه ملی را بیش از ما درک کند؛ در این صورت شاید در تصویب این مصوبه کمی صبوری میکرد یا اینکه تبصرههای بیشتری به آن میافزود تا مایه اعتراض سینماگران و فعالان شبکه خانگی نشود. البته همه اینها در صورتی است که رئیس دولت موافق سیاستهای حاکم بر رسانه ملی و همسو با مدیران جبهه پایداری این سازمان نباشد وگرنه تصویب این مصوبه، طبیعیترین کار از سوی رئیسی است که بر اقدامات مدیران تلویزیونی صحه میگذارد و موید آنهاست. اهالی سینما پیش از این بارها به مدیران گوشزد کرده بودند که سپردن نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما عوارض بسیاری را برای فعالان این عرصه و این تولیدات به همراه خواهد داشت. اتحادیه تهیهکنندگان، کارگردانان سینما، انجمن صنفی ویاودیها پیش از این بارها و بارها بر این شکل نظارت اعتراض کرده بودند که البته شنیده نشد. حالا خانه سینما هم درباره مصوبات اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیانیه صادر کرده و این مصوبه را مأیوسکننده و مخالف پیشرفت اقتصاد هنر صنعت سینما میداند؛ در این بیانیه آمده است: «خانه سینما انتظار دارد تا مقامات و نهادهای مسئول اصرار بر بنیانهای دیرین و منسوخ را کنار گذاشته و براساس طراحی شیوههای نوین تنظیمگری، متناسب با مقتضیات معاصر و عرف پذیرفته شده جامعه، اقدام کنند.» این تشکل صنفی هم مانند هنرمندانی که به این مصوبه معترض شدند، اخذ چنین تصمیمی را موجب افزایش فشار روانی بر هنرمندان میداند و تاکید کرده که تصویب چنین مصوباتی نه تنها مشکلی از محصولات هنری حل نخواهد کرد بلکه بر بحرانهای حاکم بر این حوزه خواهد افزود که نتیجه آن رویکرد بیشتر تماشاگران داخلی بر تولیدات ماهوارهای است که با افزایش تولید پلتفرمهای این رویکرد به طور معناداری کاهش پیدا کرده بود. در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «افزایش فشار روانی به هنرمندان و تاکید بر صدور مجوزهای متعدد و سانسورهای بیشتر آثار نمایش خانگی و سینمایی، تنها بحرانهای حوزه فرهنگ را پررنگتر میکند و باعث خواهد شد، شبکههای تلویزیونی خارج از ایران تقویت شوند، مهاجرت سینماگران و تولید فیلمهای خارج از قاعده افزایش یابد، فرصتهای اقتصادی سینمای ایران از میان برود، بیکاری و فشار اقتصادی هنرمندان افزایش یافته و در نهایت مخاطبان ناامید و ناراضی شوند.»
در این راستا، این تشکل صنفی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی خواسته در این مصوبه تجدید نظر کرده و تصمیمگیری در چنین مواردی را به اهل فن بسپارد: «خانه سینمای ایران میخواهد تا شورای عالی انقلاب فرهنگی و هر نهاد مرتبط دیگر ضمن تجدید نظر و تصحیح مصوبات مربوطه برای تصمیمگیری در مورد مدیریت بر وضعیت هنر صنعت سینما و نمایش خانگی به دستاندرکاران متخصص حرفهای و هنرمندان رجوع کند.»
هر چند تجربه نشان داده، مدیرانی که دست به تصویب اینگونه مصوبات میزنند، گوششان به چنین اعتراضاتی بدهکار نیست و تصورشان این است که این موضعگیریها بعد از مدت کوتاهی فروکش کرده و آنها میتوانند مصوبات خود را اجرایی کنند اما این مصوبه عوارض و تبعاتی خواهد داشت که تنها به انصراف هنرمندان از حضور در تولیدات این شبکه محدود نخواهد شد و کاهش تولید و کیفیت محصولات شبکه نمایش خانگی و از دست رفتن تماشاگران میلیونی پلتفرمها را در پی خواهد داشت و در نهایت صدا و سیمای دیگری با تماشاگران محدود از این شبکه سر برخواهد آورد.
دیدگاه