مستندی درباره یک قاتل زنجیرهایِ خونسرد و بالفطره
سرنا_نگاهی به مستند تحسین شده اولین قاتل سریالی زن در ایران که در نمایش خانگی منتشر شده است.
مصطفی قاسمیان در روزنامه خراسان نوشت: «مهین» در نگاه نخست، واجد سوژهای بسیار جذاب و حساسیتزاست؛ یک زن جوان که مادر دو فرزند کوچک است و تحت تأثیر برخی شرایط و مسائل زندگی، به جنایتهای هولناکی دست میزند. این جنایتها که ۱۳ سال پیش در شهر قزوین اتفاق افتاده، دستمایه ساخت فیلم مستندی شده است که جزئیاتی تکاندهنده و جذاب از قتلهای مهین قدیری را به نمایش میگذارد. نکته جالب آن که این فیلم، محصولی از خانه مستند انقلاب اسلامی وابسته به سازمان هنری-رسانهای اوج است و ورود اوج به چنین سوژه ملتهبی، در نوع خود چشمگیر است؛ خصوصاً آن که این زن در عین حالی که مادر است، مرتکب جرم میشود و از قضا انگیزه جنایات او ارتباط مستقیمی با همین حس مادرانگی وی دارد! در نگاه نخست، به نظر میرسد مستند «مهین»، با مفهوم «مادری» ناسازگار است، اما با نگاه به فیلم، مشخص میشود که اینگونه نیست و این فیلم با نگاه دقیق فیلم ساز و سرنخهایی که مصاحبهشوندگان از جمله روان شناس و مأموران پیگیری قتلها به دست میدهند، این تفکیک را به درستی قائل میشود.
بخش اعظم فیلم مستند «مهین» خصوصاً در نیمه نخست، بازسازی شده و در آن استفاده خاصی از تصاویر آرشیوی و عکس نشده است؛ امری که سختی کار را دوچندان میکند؛ سازندگان هیچ بهرهای از بریده جراید که در این گونه فیلمهای مستند، رایج است، نبردهاند و با استفاده از یک بازیگر تئاتر به عنوان بازیگر نقش «مهین قدیری» و تعدادی بازیگر دیگر، صحنه جنایتها را بازسازی کردهاند. به همین دلیل بیتردید واجد جذابیت بیشتری برای مخاطب است. اگرچه در بازسازیها، بیدقتیهایی به چشم میخورد که برای روایت سال ۱۳۸۷ چندان توجیهپذیر نیست؛ مانند نمایش هدست بیسیم و خودروی تیبا که در سال ۸۷ هنوز به تولید انبوه نرسیده بود.
محمدحسین حیدری کارگردان مستند «مهین» کاملاً به سوژه وفادار بوده و ذرهای از روایت شاهپیرنگ غافل نمانده است. با این حال به نظر میرسد از نظر پرداخت، با وجودی که فیلم بدون پردهپوشی موارد ملتهب ساخته شده، اما سوژه، همچنان جذابترین چیزی است که به تصویر کشیده شده و به نوعی، سوژه از پرداخت آن جلوتر است. حیدری تلاش کرده تا روند تحقیقات را با بخشی از جزئیات قابل نمایش، به تصویر بکشد و در این کار، تا حدی موفق بوده، اما پنج قتل در فاصله کمتر از شش ماه توسط یک زن، هنوز جزئیات بیشتری دارد که سازندگان به هر دلیل از نمایش آن دست کشیدهاند.
با وجود آنچه گفته شد، فیلم مستند «مهین» برای مخاطب عام بسیار جذاب است؛ به مثابه یک فیلم داستانی جنایی/کارآگاهی هیجانانگیز که مخاطب با گروه پلیس و بازپرس همراه میشود و به دنیای تاریک ذهنی قاتل پا میگذارد. مهمترین نقطه قوت مستند «مهین» به جز سوژه، روند تدریجی و سینوسی روایت، در تبدیل قاتل به قربانی و دوباره قاتل است که از نظر حسی، درام بسیار خوبی برای مخاطب میسازد و بیننده را میخکوب میکند. انگیزه عجیب یک مادر برای وقوع ۵+۱ قتل و همچنین تصویر زنی که با یک جنازه روی صندلی عقب خودرویش، ساعتها در خیابان پرسه میزند، از نکات تکاندهنده «مهین» است. یافتن سوژههای قتل و روایت پرضرباهنگ لحظات منتهی به دستگیری قاتل، دیدنی از آب درآمده است.
مستند سینمایی «مهین» اگرچه در دقایق اولیه نیاز به حوصله دارد و در نیمه دوم نیز ضرباهنگ تندی ندارد، اما به دلیل همان جذابیت و دیگرگونی سوژه و قتلها که گفته شد، برای مخاطب عام گیرا و خوشایند است. نقطه عطف دوم مستند که یک فراز حسی دیگر برای مخاطب ایجاد میکند، نیمههای بازجوییهاست که قاتل به تدریج با بازجوها نیز انس میگیرد و روایت خود از قتلها را راحتتر بیان میکند؛ ماجرا تا جایی پیش میرود که عبارت قابل تأمل «طلافروشی سیار» را برای یکی از طعمههایش به کار میبرد. مستند «مهین» اگرچه به آسیبشناسی شعاری نمیپردازد، اما بدون ریشهیابی نیز تمام نمیشود و مسائل و مشکلاتی را که کمک میکند شخصیت «مهین قدیری» به یک هیولا تبدیل شود، بدون تأکید بیان میکند؛ تا جایی که از فیلم بیرون نمیزند و اثر را به یک محصول نصیحتگر تلویزیونی تبدیل نمیکند.
یحیی نطنزی در توئیتر خود نوشت: «مهین» مستند بیایرادی نیست. اما ویژگیهایی داره که باعث میشه فیلم توی ذهن آدم بمونه. مهمترینش اینکه خلاف تصورات معمول از زن چادری معتقد، یک موجود بیگناه نمیسازه و اتفاقا نشون میده که با هر ظاهری میتونی آدمکش باشی و از یه جایی به بعد هم خیلی خونسرد از کارهات لذت ببری.
حسین نوروزی در توئیتر خود دربارهی این مستند نوشت: مستند "مهین" دربارهی قاتلی سریالی در قزوین.دوسوم مستند یکساعتونیمه، بازسازی شده و باقی، براساس فیلمهای موجود در پلیس آگاهی است. قوت کار هم در همون تکهفیلمهای واقعی است.زنی با شوهری معتاد و ۲فرزند، که یکیشون معلوله. آدمی معمولی،که کمکم همونقدر معمولی، قاتل سریالی میشه .همونطورکه نریشن مستند اشاره میکنه،قتلبهقتل خونسردتر شده. حین تعریف جزییات برای پلیس تو تشریح اولین قتل از قتلهای سریالیش و سر صحنهش بهشدت گریه میکنه،بعدش دیگه فقط داره تعریف میکنه؛انگارکه اون قتل سختترین تجربهش بوده. تو روایت قتل دوم،شوخی هم میکنن باپلیس و میخندن! نکتهی مثبت مستند، بازگشتش از نیمهی دوم فیلم به یه قتل دیگه و متفاوته: اولین قتل؛ اعترافاتی که روند مستند و نگاه ما رو به قاتل تغییر میده، دانستههامون رو مدتی به مسیر دیگری میبره. رابطهش با دو فرزندش در مستند دیده نمیشه، درحالیکه بههرحال بخشی از دلایلش برای شروع سرقتها و قتلها، تامین نیازهای بچههاش مخصوصن فرزند معلولش بوده. و فرزند معلول براش خیلی مهمه، حتی شروع اعترافش برابر دادستان گذاشتن شرط محافظت از اون بچه است. توی تصاویر پلیس از بازسازیهای واقعی صحنهی قتلها، رنوی قاتل سفیده اما توی بخشهای بازسازیشدهی کارگردان، رنو زردرنگه. به همین منوال، بازسازیهای کارگردان از فیلمهای محدود پلیس خیلی عقبتر و سطحیتره؛ بازیگر بخشهای بازسازی هم اصلا حس خود قاتل رو به مای بیننده منتقل نمیکنه.
منبع: برترین ها
دیدگاه