راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

ویژگی بارز نعمت الله وسواس، دقت و حساسیت بالایش در ساخت فیلم و شباهت‌های سبک داستان‌گوییش به فیلم‌های آمریکایی است؛ نه از جنس هالیوود نخ نما و تبلیغاتی، که از جنس داستانسرایی‌ها و فانتزی‌های اصیل سینمای آمریکا که خواستگاهشان سینمای کلاسیک و آثار بزرگانی، چون ارنست لوبیچ، بیلی وایدلر و هاوارد هاکس است.

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

حمید نعمت الله را می‌توان یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازانی دانست که بعد از انقلاب اسلامی پا به عرصه فیلمسازی گذاشت و اولین فیلم‌هایش را در اوایل دهه هشتاد ساخت. کارگردانی که البته سبک و سیاق فیلمسازیش با هم‌نسلان خود، کسانی مانند مهدی کرم پور و مازیار میری تمایز‌هایی اساسی دارد و می‌توان او را در جرگه فیلمسازانی مانند اصغر فرهادی و پرویز شهبازی (در همان نسل فیلمسازی) به شمار آورد. ویژگی بارز او وسواس، دقت و حساسیت بالایش در ساخت فیلم و شباهت‌های سبک داستان‌گوییش به فیلم‌های آمریکایی است؛ نه از جنس هالیوود نخ نما و تبلیغاتی، که از جنس داستانسرایی‌ها و فانتزی‌های اصیل سینمای آمریکا که خاستگاهشان سینمای کلاسیک و آثار بزرگانی، چون ارنست لوبیچ، بیلی وایدلر و هاوارد هاکس است.

فیلمسازانی که با استفاده از جادوی داستان و افسون فانتزی فیلم‌هایی جدی و در عین حال سرحال و سرگرم‌کننده ساخته‌اند و بدون اینکه بخواهند به جریان‌های فرامتنی چنگ بزنند و آن‌ها را در فیلم جا کنند، به شکلی ناخودآگاه البته، نمود و بازنمایی همان دغدغه‌های فرامتنی و سویه‌های اجتماعی، سیاسی و تاریخی را، در لوای داستان سرراستشان خلق کرده‌اند.

حمید نعمت الله متاثر از این سینما و البته با دیدگاهی مدرن به مسایل زیستی آدمیزاد، جایی در این میانه ایستاده است. همچنان به داستانگویی و ساختن فانتزی از جنس کلاسیکش وفادار است و در عین‌حال آن را تبدیل به ابزاری برای بیان دغدغه‌های زیستیش که دغدغه‌های جهان انسان مدرن است، می‌کند. داستان‌ها هرچند به ظاهر ساده و معمولی‌اند، اما تماشاگر را عمیقا به فکر فرو می‌برند.

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

ضمن اینکه نعمت‌لله به خوبی پا را فراتر می‌گذارد و نه روشنفکران و عالمان دهر سینما را که تماشاگران عادی و عموم مردم را درگیر سویه‌های اجتماعی و سیاسی موکد خود می‌کند. اینست که او، به خاطر فیلم‌های عامه‌پسندانه‌اش، آنچنان که باید مورد توجه منتقدان و جوامع روشنفکری قرار نگرفته، هرچند که از فیلمسازان نوظهور روشنفکر و روشنفکرنما سینما بسیار جدی‌تر است.دقت و حساسیت نعمت‌الله در کرگردانی و پرداخت فرم فیلم‌ها و هوشش در چینش روایت همان چیزی است که او را ویژه می‌کند و فیلم‌هایش را قابل بحث. در اینجا نگاهی انداخته‌ایم به سه فیلم از نعمت‌الله که بیشترین ستاره را از تماشاگران دریافت کرده‌اند.

- بوتیک

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

«بوتیک» اولین ساخته حمید نعمت الله و البته تحویل‌گرفته شده‌ترین فیلم او در خوانش رسمی از سینمای ایران است. فیلمی محصول سال ۱۳۸۲ که در سال‌های پایانی و اوج سرخوردگی مردم از اصلاحات ساخته شد. در شرایطی که جامعه آماده گذار به صفحه بعدی تاریخ خود است و دو سال بعدترش با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، جامعه و سیاست‌گذاری‌ها پوست می‌اندازد و خصوصا در عرصه فرهنگی به سوی فضایی بسته و دوقطبی پیش می‌رود. «بوتیک» هم درست در تعلیق پیش از این گذار و با همه نگرانی‌ها و ناامیدی‌های اجتماعی متاثر از شرایط ساخته شده است. فیلمی تلخ که داستان آشنایی اتی، دختری سرگردان در شهر، در مدرنیته ایرانی نوظهور، و پسری عاشق پیشه را تعریف می‌کند که سعی دارد به او کمک کند.

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

فیلم داستان سرگردانی این دو جوان است که در نهایت هم با آواره شدن و تجاوز به اتی و آدم کشتن جهان به پایان می‌رسد تا جایی برای نفس کشیدن باقی نگذارد. شاید یکی از دلایل محبوبیت دو چندان «بوتیک» در مقایسه با فیلم‌های پخته‌تر و مهم‌تر نعمت‌الله همین تم سیاه‌نمایی فیلم است که سال‌هاست ستاره شماره یک محافل روشنفکری ست و در گذر زمان، در حمید نعمت‌الله تبدیل به چیزی شبیه به نوعی سرخوشی و تمسخر می‌شود.

۲- بی‌پولی

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

فیلم دوم نعمت‌الله یعنی «بی‌پولی» اولین گام او در تغییر فاز فیلمسازیش است. جایی که آن سیاه نمایی و واقعگرایی رئالیستی و اجتماعی جای خودش را به طنازی و شوخ‌طبعی لوبیچ‌گونه‌ای می‌دهد. «بی‌پولی» که همپا با شرایط روز جامعه درباره گرانی سرسام‌آور و بیکاری است، از طرف دیگر منتقد جدی رفتار‌های غلیظ و تعارفات نابجای ایرانی و چشم روی‌هم چشمی‌های مرسوم هم هست و در بعد انسانی خودش قرار است در بستر این‌ها، داستان یک زوج جوان طبقه متوسطی را تعریف کند که چطور برآیند همه این موضوعات منجر به دوری عاطفی و فروپاشی احساسی رابطه تازه شکل‌گرفته‌شان می‌شود.

در عین اینکه نعمت‌الله، این داستان بازهم تلخ را، حالا با زبانی شیرین و طنزی ظریف روایت می‌کند. «بی‌پولی» پر است از صحنه‌های ملودراماتیکی که تماشاگر نمی‌داند دقیقا باید به آن‌ها بخندد یا برایشان گریه کند. مثلا سکانسی را به یاد بیاورید که لیلا حاتمی دارد به فرزندشان پول انداختن در قلک یا پس‌انداز را یاد می‌دهد و رادان می‌آید قلک را خالی می‌کند و از میان همه کاغذ‌ها یک صدتومانی کهنه پیدا می‌کند و آن‌را در جیبش می‌گذارد.

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

ستاره «بی‌پولی» چه در اجرا و چه در شخصیت‌پردازی حمید نعمت‌الله، کاراکتر لیلا حاتمی است. زنی که در میان مدرنتیته و سنت دست و پا می‌زند. هم می‌خواهد به‌روز و مستقل باشد و هم به سنت ذهنی و فضای مردسالارانه‌ای که در آن رشد کرده وابسته است و در نهایت هم طعمه مردان هوسباز یا بی‌مسئولیت می‌شود. با اضافه کردن یک خنگی و ساده‌لوحی خاص که خاصه شخصیت‌پردازی نعمت‌الله است «کاراکتر زن» این‌چنینی در جهان فیلم‌های او ماندگار می‌شود و فیلم به فیلم قابل ردیابی است. در «آرایش غلیظ» پخته‌تر و زخم‌خورده‌تر می‌شود تا در «رگ خواب» قهرمان سرکش‌ترین تراژدی زنانه در میان فیلم‌های نیمه اول دهه نود شود.


۱- رگ خواب

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

«رگ خواب» را می‌توان تلخ‌ترین فیلم حمید نعمت الله دانست و آن‌را شروع دوره جدیدی از فیلمسازی او که در «شعله‌ور» ادامه پیدا می‌کند. نعمت‌اللهی که حالا در اوج بلوغ فیلمسازی خود، تلخ‌ترین تراژدی‌ها را بیان شیرینش تاثیرگذار و عمیق می‌کند. «رگ خواب» آنقدر تلخ است که در قدم اول می‌تواند پس زننده باشد. بی‌رحمی فیلمساز با زن قهرمان به حدی هست که هر تماشاگری نتواند آن‌را تاب بیاورد. اما شخصیت‌پردازی خاص نعمت‌الله در پرداخت زنان این‌چنینی باعث می‌شود که خصوصا در نیمه اول فیلم تماشاگر غرق در فیلم و فضای سرخوشانه و رومانتیک زوج عاشق‌پیشه شود.

راوی زن‌های بی‌پناه سینمای ایران؛ از گلی تا لیلا

نیمه اول «رگ خواب» یک رومانس تمام عیار است که نعمت‌الله در جایگاه کارگردان آن‌را منحصر به‌فرد و خلاقانه به تصویر می‌کشد و در نیمه فیلم درست وقتیکه تماشاگر به قهرمان زن از همیشه نزدیک‌تر و کیفورتر است، سروکله بی‌مهری‌ها و قال گذاشتن‌ها و بازی خوردن‌ها پیدا می‌شود تا دختر خوشحال ابتدای فیلم آواره شهر شود و سر از گرم‌خانه‌های شهرداری دربیاورد. سویه‌های فمنیستی مشهود در فیلم‌های نعمت‌الله که عموما با نمایش خشونت علیه زنان و ضعف‌هایشان تجلی پیدا می‌کند در تراژدی «رگ خواب» منجر به همراهی بی‌بدیل فیلمساز و تماشاگر با قهرمان زن می‌شود.

 

منبع: سلام سینما
کد مطلب: ۳۵۴۸۷۳
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت