مروریبر کارنامه سینماگران زنِ ایران؛
صدا، دوربین، حرکت؛ با لحن و صدای زنان!
سینمای ایران طی چهار دهه گذشته شاهد حضور درخشان فیلمسازان زن در دورههای مختلف بوده است و اگر بخواهیم برآیندی کلی از عملکرد زنان در عرصه کارگردانی سینما داشته باشیم، حتما میتوان نمره قبولی برای آن در نظر گرفت.
جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» یکی از رویدادهای موضوعی است که به تازگی به تقویم رویدادهای موضوعی سینمای ایران افزوده شده؛ رویدادی که هدفگذاری اصلی آن تمرکز بر تشکیل اتحادیه مشترکی از فیلمسازانی است که مقام زن و جایگاه خانواده، موضوع محوری آثارشان است.
درباره «تصویر زنان» در سینمای ایران طی دهههای مختلف گزارشها و مقالات متعددی نوشته شده است و در این گزارش قصد داریم نگاهی کوتاه به «جایگاه زنان» در فضای سینمای ایران و فرآیند فیلمسازی در آن داشته باشیم. در میان صنوف مختلف سینمایی که زنان در آنها حضوری تأثیرگذار داشتهاند، «زنان کارگردان» را میتوان در زمره موفقترینها قرار داد.
نگاه اول؛ چرا فیلمساز زن مهم است؟
در یک نگاه کلان و اصولی، طبیعتا وقتی صحبت از فن کارگردانی و هنر فیلمسازی میشود، جنسیت را نمیتوان در آن دخیل دانست و درست این است که در رویکرد حرفهای تفاوتی میان فیلمسازان زن و مرد قائل نباشیم. کمااینکه در حوزههای دیگر هنری هم وقتی پای ارزیابی شاخصهای هنری به میان میآید، تفکیک از منظر جنسیت خالق آن اثر خطاست.
از این منظر بازخوانی کارنامه سینماگران زن، بیشتر جنبه ژورنالیستی دارد و اینگونه نیست که زن بودن فینفسه ارزش افزودهای برای این فیلمسازان قلمداد شود.
در عین حال آنچه بهصورت ویژهتر در کارنامه هنرمندان زن و در اینجا کارگردانان زن میتواند مورد توجه قرار گیرد، سهم و تأثیر «نگاه زنانه» در آثارشان است.
نگاه دوم؛ کدام فیلمسازان زن پیشتازند؟
یکی از ویژگیهای سینمای ایران که در قیاس با دیگر کشورهای دارای صنعت سینما میتواند بهصورت ویژه موردتوجه قرار بگیرد، آمار بالای فیلمسازان زن در آن است. اگر بخواهیم نسبتی میان تعداد کارگردانان زن در قیاس با تعداد کارگردانان مرد در سینمای کشورهای مختلف بهویژه کشورهای صاحبنامی چون آمریکا و هند تعریف کنیم، سینمای ایران با فاصلهای معنادار میتواند مدعی پیشتازی در این میدان باشد.
شهلا ریاحی بازیگر فقید سینمای ایران تنها یک تجربه کارگردانی در کارنامه حرفهای خود داشت که همان سبب شد تا عنوان اولین کارگردان زن تاریخ سینمای ایران را به نام خود ثبت کند.
در سالهای پیش از انقلاب زنان فیلمساز حضور چندان ویژهای در میدان تولید نداشتند اما در دهه ۶۰ بهعنوان دهه احیای سینمای ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب این مرضیه برومند بود که در حوزه ساخت فیلمهای کودک و نوجوان، در کنار کارهای تلویزیون، در سینما هم حضوری موثر را رقم زد. در همین دهه پوران درخشنده و رخشان بنیاعتماد هم با فیلمهای شاخص خود در حوزه سینمای اجتماعی پرچمدار ورود زنان به عرصه کارگردانی بودند.
تهمینه میلانی هم از کارگردانانی بود که در همان اواخر دهه ۶۰ وارد میدان شد و جنس خاصی از فیلمسازی زنانه را به نام خود در سینمای ایران ثبت کرد. نقشی که فریال بهزاد دیگر زن کارگردان ایرانی در حوزه سینمای کودک از آن خود کرد.
جریان ورود فیلمسازان زن به میدان تولید در سینمای ایران در دهههای بعد شتاب بیشتری گرفت و در یک نگاه کلی میتوان به چهرههای شاخصی چون انسیه شاهحسینی، منیژه حکمت، پریسا بختآور، نیکی کریمی، تینا پاکروان، آیدا پناهنده، آزیتا موگویی، مونا زندی، مرجان اشرفیزاده و... اشاره کرد که هر یک با آثاری قابل توجه، حداقل برای یک بار بر کرسی کارگردانی تکیه زدند.
در این میان چهرههایی همچون نرگس آبیار و یا منیر قیدی هم بودهاند که توانستند با آثار خود همتراز با سینماگران مرد، در حوزه تولید فیلمهایی بیگپروداکشن قدرتنمایی کنند و اتفاقا نمره قبولی هم بگیرند.
واقعیت این است که سینمای ایران طی چهار دهه گذشته شاهد حضور درخشان فیلمسازان زن در دورههای مختلف بوده است و اگر بخواهیم برآیندی کلی از عملکرد زنان در عرصه کارگردانی سینما داشته باشیم، حتما میتوان نمره قبولی برای آن در نظر گرفت.
با این همه اما نکته مهم این است که اگر بخواهیم فهرستی از فیلمهایی با نگاه زنانه داشته باشیم که بخشی از «دنیای زنان» در آن بازنمایی شده باشد، کمتر میتوان سراغ از آثار فیلمسازان زن گرفت و اتفاقا برخی از شاخصترین این آثار را کارگردانان مرد به سرانجام رساندهاند.
به تعبیر دیگر میتوان گفت شاید حضور زنان فیلمساز در عرصه تولید سینمای ایران حضوری قابلتوجه بوده است اما این حضور متضمن بازنمایی بیواسطه جهان زنانه و نگاه زنانه در سینمای ایران نبوده است.
حتی کارگردانی چون رخشان بنیاعتماد و یا نرگس آبیار که در کارنامه خود تجربههای مهمی چون «گیلانه» و یا «شیار ۱۴۳» را با محوریت زنانی قدرتمند به تصویر درآوردهاند، در اکثر فیلمهای خود دست روی سوژهها و فضاهای داستانیای گذاشتهاند که الزاما متأثر از دنیای زنان و دغدغههای زنانه نبوده است.
این البته به معنای انتقاد از عملکرد سینماگران زن و یا نقص در کارنامه آنها نیست بلکه میتوان آن را در قالب یک حسرت مطرح کرد؛ حسرتی که برگزاری رویدادهایی از جنس جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» میتواند فرصتی برای توجه ویژهتر و یا شاید حتی جبران آن در آینده باشد.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.
دیدگاه