همایون اسعدیان:
دانشجویان قم از معاشرت با سعید روستایی لذت خواهند برد/ قاچاق فیلم لجبازی با مسئولان است/ تاکی میخواهید ممنوع الکار کنید؟
این فیلمساز میگوید: در یک منطقهای زندگی میکنم که حجاب کاملا متفاوت است، با خودم میگویم اگر بخواهم در این منطقه بخشی از داستان را روایت کنم به این خانمها که از کوچه و خیابان رد میشوند چه بگویم؟
همایون اسعدیان میگوید: یکی از مهمترین مسائل مبتلا به سینماگران در این روزها این است که نمیدانند چه باید کنند؟ جامعه بهشدت دچار تحول است طوریکه فضای امروز با دیروز تفاوت زیادی دارد، شهریور امسال با سال گذشته اصلا قابل قیاس نیست. به نظرم جامعه امروز نسبت به سال گذشته ده قدم جلوتر آمده و اساسا نگاهها کاملا تغییر کرده است.
جامعه ایران به هیچ عنوان مثل پارسال نیست
فیلمهایی که در سینمای آقای عیاری ساخته میشود یا فیلمهای خانم بنیاعتماد نمونهای از این فیلمهاست که سیاسی نیستند اما مضامین اجتماعی دارند. حالا این دسته از فیلمسازان در شرایط فعلی جامعه چگونه میتوانند فیلم بسازند؟ چه ترسیمی از جامعه امروز میتوانند داشته باشند؟ اصلا از این روزهای جامعه ایران قرار است چه تصویری برای آینده بماند؟ جامعه ایران به هیچ عنوان مثل پارسال نیست. فیلمسازان نمیتوانند روی مسائل مهم چشم ببندند و به موضوعات نگاه نکنند. توقع هم از آنها بسیار جدی است. این کار را برای سینماگران بهشدت سخت کرده است.
مسئولان از ما می خواهند همهچیز در فیلمها گل و بلبل نشان داده شود
مسئولان از ما می خواهند همهچیز در فیلمها گل و بلبل نشان داده شود. آخر مگر میشود؟ همانطور که در صحبتهای آقای وزیر هم میخوانید و شعر بسیار جذابی هم در رابطه با آن گفته شده که میگوید: «همهچیز آرومه ما چقدر خوشبختیم…» آقای وزیر همهچیز را آرام میداند و آرام میبیند. ولی ما خودمان که میدانیم هیچچیز آرام نیست.
چه امیدی به مردم بدهیم؟
ما در حال حاضر در فضای آرام زیست نمیکنیم و نگرانیهای مختلفی داریم. امروز نگران افزایش قیمت بنزین هستیم، فردا نگران قیمت اجاره خانه، روز بعد نگرانیم آیا ما را از دانشگاه اخراج میکنند؟ روز بعد نگرانیم نکند کافهمان پلمب شود؟ با یک جور خود التهابی اجتماعی مواجه هستیم و فضای استرس را تنفس میکنیم. بعد شما نگاه کنید در این شرایط که همه نگران هستیم از ما سینماگران توقع میرود که در فیلمهایمان امید به مردم بدهیم؟ آخر چه امیدی؟ این بیشتر به شوخی شبیه نیست؟ اما به شما بگویم به عنوان فیلمساز و هنرمند باور دارم که باید به مردم امید بدهیم و نباید آنها را ناامید کنیم اما برای خودم متر و معیاری دارم. به این معنی که در فیلمی که میخواهم بسازم از خودم میپرسم کجا را باید نشان دهم که مردم را امیدوار کنم؟ به چه چیزی تکیه کنم تا مردم از حرفهایم ناامید نشوند و آنها را به جلو سوق دهم؟ ولی در جامعه امروز این متر و معیار برای من نیست. یکجور التهابی در زیر پوست شهر هست که به همه ما سرایت میکند. گذشت آن روزگاری که با قصه معمولی مردم را سرگرم میکردیم، باور کنید جامعه امروز فرق کرده است. وقتی با دوستان با هم صحبت میکنیم این پرسش را مطرح میکنیم که قرار است در فیلمهایمان چه چیزی را نشان دهیم.
روزهای پرتنش در سینما داریم
در یک منطقهای زندگی میکنم که حجاب در این منطقه کاملا متفاوت است، با خودم میگویم اگر بخواهم در این منطقه بخشی از داستان را روایت کنم به این خانمها که از کوچه و خیابان رد میشوند چه بگویم؟ به آنها بگویم از این کوچه رد نشوید؟ بنابراین به شما بگویم که کار در سینما خیلی برای ما سخت شده و بسیار روزهای پرتنش را سپری میکنیم.
سونامی جوانان در راه است
چند ماه قبل از شهریور پارسال در تالار وحدت در جمعی با وزیر ارشاد صحبت میکردیم، به آقای وزیر در آن جمع گفتم که آقای وزیر به مای فیلمساز نگاه نکنید که پیر شدیم و سن و سالی از ما گذشته است محافظهکار شدیم و در مقابل مقررات شما کوتاه میآییم و واکنشی نداریم، در آن جمع به آقای وزیر گفتم د رآیندهای نزدیک سونامی جوانان در راه است وقتی اتفاقات شهریور افتاد در اینستاگرام برای وزیر استوری کردم که «نگفتم به شما سونامی جوانان در راه است؟» نسل جدید و جوان خودش را پایبند نمیداند، به زور نمیتوان با این نسل حرف زد. مثل سی سال گذشته نیست که به فیلمساز بگویند این را بساز، آن را نساز. در نتیجه شرایطی که ما درش هستیم با قوانینی که به ما میدهند و پافشاری که میکنند اصلا همخوانی ندارد.
مسئولان نمیخواهند با تغییرات همگام شوند و پافشاری بر قوانین گذشته دارند
تا کی ممنوعالکار، آخر تا کی ممنوعالفعالیت، ممنوعالخروج
یک زمانی در ارشاد مسوولیت داشتم. در آن مقطع دکتر احسانی مسوول نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد بود. اینجا میخواهم از تفکر این آدم برای شما صحبت کنم. آن زمان که ما با فیلمهای فاقد مجوز مواجه میشدیم آقای احسانی به من گفت برو با این جوانها صحبت کن تا با آنها کنار بیاییم. تا آنها فیلمهای شأن درون سیستم خودمان و با ما بسازند. شایسته نیست که آنها را از خودمان بتارانیم. آقای احسانی معتقد بود ما به این نگاههای جوان احتیاج داریم. این روزها به تفکر آقای احسانی نیاز داریم آخر تا کی ممنوعالکار، آخر تا کی ممنوعالفعالیت. ممنوعالخروج. زمانه عوض شده. مسوولان این نکته را باید بپذیرند. نمیدانم چرا مسوولان ما متوجه تغییرات نیستند و در ضمن آرزو دارند که همهچیز به دو دهه قبل برگردد.
با ساختههای اینستاگرامی چه میکنید؟
در دوره کرونا پلتفرمها ظهور کردند و یکجور ناجی بیکاری اهالی سینما بودند در سال ۳۴ سریال ساخته میشد و این خود ارتزاق اهالی سینما را تامین میکرد و در ضمن رقابتی بین صدا وسیما و این پلتفرمها به وجود آمده بود اما از آنجایی که صدا وسیما توان رقابت با پلتفرمها را ندارد، نمیخواهد پلتفرمها ارتقا پیدا کنند، به آنها هم فشار میآورد که پلتفرمها را هم سطح خودش کند. آخر چرا؟ شما اصلا جلوی ساخت سریال را هم بگیرید با ساختههای اینستاگرامی چه میکنید؟ الان باب شده در زمان ۳ دقیقه سریال میسازند و در اینستاگرام منتشر میکنند خیلی هم مخاطب دارند. اوضاع به گونهای پیش میرود که من فکر میکنم دنکیشوتوار با آسیاب بادی میجنگیم؟ آقایان بعضی وقتها طوری رفتار میکنند که انگار همه مشکلات کشور در این چند پلتفرم خلاصه شده است. انگار خودشان سهمی در مسائل عدیده کشور ندارند. من به شما بگویم که در انتها همهچیز حل میشود اما در حال حاضر نمیخواهند یا نمیتوانند تغییرات را قبول کنند.
آقا جان اگر شما به بازیگری اجازه فعالیت ندهید از هوش مصنوعی استفاده میکنند و از بازی او بهره میگیرند این را هم قبول ندارید؟ حرف من این است در مقابل زمانه باید تسلیم بود.
قاچاق فیلم ها یک جور لجبازی با مسئولان است
دانشجویان قم از معاشرت با سعید روستایی لذت می برند
باور کنید که هیچ کسی، هیچ سازمانی، هیچ نهادی به اندازه این احکامی که قوه قضاییه برای هنرمندان صادر میکند، نمیتوانست حیثیت جمهوری اسلامی را در جهان مخدوش کند. تعجب میکنم این احکام بیشتر از آنکه علیه اهالی سینما باشد علیه خود قوه قضاییه است. به نظرم آقایان به این فکر کردند که چطور میتوانند سطح قوه قضاییه ایران را در جهان پایین بیاورند پس بهترین راهش این احکام است. من میدانم در داخل قوه قضاییه افرادی هستند که به این احکام راضی نیستند. به نظرم احکام قوه قضاییه زمانی رسمیت مییابد که توسط جامعه مقبول باشد. وقتی جامعه پذیرای این احکام نیست. خیلی تعجبآور است که بخواهیم با این احکام قوه قضاییه را سخیف کنیم. برای سعید روستایی نوشتند که او را به قم بفرستید. سوال من از آقایان این است که شما فکر میکنید دانشجویان قم از معاشرت با سعید روستایی بدشان میآید؟ آنها کیف میکنند. شما فکر میکنید برای سعید روستایی بد میشود؟ آنجا آنقدر دورش جمع میشوند و از او سینما و فیلم میآموزند. برای دانشجویان قم این بهترین حکم است.
اصلا من بعصی وقتها فکر میکنم بین قضات در قوه قضاییه رقابت است که هر روز کداممان حکم شیرینتری بدهیم و این به نظرم خیلی بد است.
دیدگاه