مروری بر باورها، عقاید و نظراتی درباره روز سیزده بدر و عدد ۱۳ در فرهنگ ایرانی

همه آن چیزهایی که باید درباره سیزده بدر بدانید

هیچ سنت و آیینی نیست که ریشه‌ای فرهنگی و عقیدتی در میان مردم نداشته باشد. سنت های کشور ما که از کهن ترین زیستگاه های بشر محسوب می شود، برگرفته از تاریخ و نگرش عمیقی است که در میان مردم در پی سالها ریشه دوانده. در این مطلب به مناسب سیزدهم فروردین به باورهای درباره عدد سیزده می‌پردازیم.

همه آن چیزهایی که باید درباره سیزده بدر بدانید

جشن سیزده‌بدر پایان بخش جشن‌ نوروز ایرانی است. ‌ در گاهشماری کهن ایرانی هر روز ماه نام ویژگانی خود را داشت و روز نخست هر ماه اورمزدروز و روز سیزدهم تیرروز نام داشت که اختصاص به ایزد تیر داشت. واژه تیر در زبان اوستایی تیشتَریَه است و تیشتر هم ایزد موکل باران است. ایزدی که در اقلیم خشک و کم بارش ایران و کشاورزی متکی بر زراعت دیم نزد نماد رحمت و لطف الهی می بود. در اوستا ایزد تیر مقامی بلند و داستانی شیرین و دلکش دارد و یک یَشت یا فصل مخصوص به اوست و جشن تیرروز از تیرماه یا جشن تیرگان یا آب ریزان هم به نام اوست.

بر پایه اساطیر زرتشتی ایزد تیر نماد مبارزه و پیروزی بر اپوش دیو خشکسالی است و گویا ستایش وی قبل از ظهور زرتشت در ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مرسوم بوده است. اگر این گمان درست باشد نزد ایرانیان روز سیزده بدر جشن ستایش ایزد تیر بوده که طی آن این ایزد را ستایش کرده و خواستار بارش باران می شده اند. در ایران قدیم و پس از برگزاری ۱۲ جشن نوروزی در روز ۱۳ فروردین که مخصوص ایزد باران یا تیر بوده، مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها رفته و به شادی و پایکوبی پرداخته و آرزوی بارش باران می‌نمودند. هنوز هموطنان زرتشتی در بامداد روز تِشتَر ایزد سفره نوروزی را برمی‌چینند و خوردنی‌ها و سبزه سفره هفت سین را برداشته و به سوی صحرا و کنار آب‌ روان می‌روند و سبزه را به آب روان می‌سپارند و هم زمان آرزو می‌کنند که سالی پر از برکت و خرمی داشته باشند. در اساطیر ایرانی ایزد باران در هیبت و صورت اسبی سپید با دیو اپوش می ستیزد و اگر پیروز شود باران می‌بارد و چشمه‌ها می‌جوشد و رودها روان می‌گردد.

بدر کردن نحسی

نزد مردم مشهور است که واژه سیزده‌بدر به‌ معنای به در کردن نحسیِ سیزده است. امّا اگر با دقت به صورت بندی واژه‌ها نگاه کنیم برداشت دیگری از آن می‌توان داشت. چرا که واژه در می تواند اختصار درّه و دشت باشد و در قدیم هم بدین معنا به کار می رفته است. به‌ عنوان مثال علامه دهخدا واژه در و دشت را مخفّف دره و دشت دانسته است.
در منابع پیش از دوره قاجار اشارتی به سیزده بدر نشده، اما  مهرداد بهار در کتاب از اسطوره تا تاریخ و به نقل از سفرنامه ژان شاردن فرانسوی  اشارتی کوتاه به جشن و پایکوبی مردمان عصر صفوی در این روز کرده است.
عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من چگونگی برگزاری سیزده بدر در دوره قاجار را با جزئیات شرح داده‌ و دکتر ادوارد یاکوب پولاک پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در کتاب خاطرات خود نویسد: سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد و مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانه‌ها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند و به همین دلیل همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند.

سنت های سیزده بدر

سیزده بدر با آیین‌هایی همراه است که در درازای تاریخ چهره  سنّت به خود گرفته‌ است. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: گره زدن سبزه.  سبزه به آب سپردن.  خوردن کاهو و سکنجبین.  پخت خوراک‌هایی مانند کوفته و آش رشته.  پرتاب سیزده سنگ ریزه به ویژه مناطق کرد و لرنشین.
چنین به نظر که فلسفه سبزه گره زدن مرتبط با اسطوره آفرینش ایرانی و حکایت پیدایش کیومرث/ حضرت آدم در ادیان ابراهیمی به مثابه نخستین بشر و نخستین شاه باشد. چنان که در اوستا هم چند مرتبه از کیومرث یاد شده و او را نخستین بشر و نخستین پادشاه نامیده‌ است. گفتارهای حمزه اصفهانی در سنی ملوک الارض و الانبیا و ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه هم بر پایه همین آگاهی هاست که لابد از اوستا و دیگر منابع پهلوی عصر ساسانی اخذ شده است.
بر پایه اساطیر ایرانی مشی و مشیانه که فرزندان مذکر و مونث و دوقلوی کیومرث بودند در روز سیزدهم فروردین با هم ازدواج کرده و نسل بشر حاصل ازدواج آنهاست و چون در آن زمان سنّت عقد و نکاح شناخته نبود آن دو با گره زدن دو شاخه درختچه مُورد ازدواج خود را پایه نهادند و چون ایرانیان باستان از این داستان به‌ خوبی آگاهی داشتند دختران و پسران دم بخت برای بستن پیمان زناشویی نیت کرده و سبزه گره می‌زدند.

ابن شادی اسدآبادی در سده ۵ ماهگانی و در کتاب ارزشمند مُجمل التواریخ والقصص نویسد:
اوّل مردی که به زمین ظاهر شد، پارسیان آن را گل شاه نامیدند، زیرا که پادشاهی او الا بر گل نبود. پس پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند به وجود آوردند و چون مُردند، جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند. به موجب کتیبه ها و الواح بر جای مانده از دو تمدّن باستانی سومر و بابل که همسایگان فرهنگی ایران بودند آیین سال نو در سومر با نام زگموگ و در بابل با نام آکیتو دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده است. از این رو گمان می رود سنّت سیزده بدر دارای سابقه ای دستکم چهار هزار ساله است.

نحوست سیزده

در باره نحوست روز سیزدهم فروردین و عدد سیزده گفتنی و دانستنی است که در فرهنگ قدیم ایرانی هیچ یک از روزهای سال نحس و بدیمن یا شوم دانسته نشده و هر یک از روزهای هفته و ماه ها نام هایی زیبا و مرتبط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته اند. کما این که روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری قدیم ایرانی تیرروز نامیده می شده و از آن ایزد تیشتر/تیر ایزد باران آور بوده و ایرانیان از روی خجستگی این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال انتخاب کرده بودند. هم چنین در هیچ یک از منابع کهن ایرانی از این روز به بدی و نحوست یاد نشده و بلکه در بیشتر نوشتارها از روز سیزدهم فروردین به عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند. برای نمونه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه جدولی از برای سعد یا نحس بودن روزها به دست داده و روز سیزدهم نوروز را به عنوان روزی سعد و نیک و فرخنده معرفی کرده است.
بر پایه دانش ریاضیات ایرانی تنها نحوستی که از برای عدد سیزده می توان یافت آن است که این عدد از قدیم به علّت بخش ناپذیری عددی بدقِلق دانسته شده است.

برخی نحوست عدد سیزده را مرتبط با آشوب ازلی می دانند. آشوب ازلی که یونانیان قدیم آن را خائوس می نامیدند اشاره به نوعی آشوب و برهم خوردگی و بی نظمی کیهانی و تقویمی دارد که هر دوازده هزار سال یک بار رخ می دهد.

در تقویم پیشازرتشتی هم هر روز از دوازده روز نخست فروردین ماه به یکی از از ماه‌های سال تعلق داشته و روز سیزدهم فروردین نماد پنجه دزدیده یا خمسه مسترقه می بوده است. تقویم قدیم ایرانی دوازده ماه سی روزه داشته و در نتیجه هر سال پنج روز در پایان هر سال بلاتکلیف می‌مانده که به آن پنجه دزدیده می‌گفتند و شاید که این پنج روز نماد آشفتگی و آشوب ازلی پیش از آفرینش بوده باشد.

سیزده و اسطوره ها

در بیشتر اسطوره‌های آفرینش و پیش از آغاز هستی همه چیز غرق آشوب و آشفتگی بوده و قبل از آن‌که هیچ آفریده‌ای موجود باشد تنها یک قدرت مطلق می بوده که این آشوب را از میان برداشته و نظمی بنیاد گذاشته که آفرینش نام دارد.

برخی اسطوره شناسان با استناد به معتقدات زروانی و مغانی رایج  در پیش از ظهور زرتشت گمان دارند که عدد سیزده نشانه ادوار دوازده هزاره عمر هستی است و احتمال داده اند که سیزده بدر بر جای مانده ای از آن معتقدات باستانی باشد.

توضیح آن که در اساطیر ایرانی عمر هستی سی و شش هزار سال و مشتمل بر سه دور دوازده هزار ساله دانسته شده که دور یکم دور قدرت و حکمرانی اهورمزدا است که سرشار از خرّمی و نیک بختی شادکامی مردمان است.

با آغاز دور دوازده هزار ساله دوم اهریمن بدسرشت بر هستی تسلّط یافته و آن را غرق آشوب و بی نظمی و خونریزی و فساد می سازد و ایرانیان رنج فراوان می برند. با این حال دوره استیلای اهریمن هم فرجامی دارد و در آغاز دور دوازده هزار ساله سوم و گویا در سیزدهمین روز یا هفته یا ماه از دور سوم و به فرمان اهورمزدا سوشیانت منجی ظهور کرده و نیروی اهریمنی را از میان برداشته و جهان را غرق خرّمی و آرامش ساخته و در پایان آن دوره آمیخته به کامیابی آدمیان را به عالم مینو یا جایگاه ابدی بازمی ‌گرداند و از رنج زیستن بر کره خاکی رهایی می بخشد.

 از این رو و به گمان آنان عدد سیزده تمثیلی از شروع دور دوازده هزارساله سوم می بود که آغاز رهایش بشر از سلطه اهریمن و جهان مادی و روز بازگشت ارواح به مینو و روز بزرگ رامش کیهانی بوده است.

 بر اساس این باور فردای ظهور سوشیانت نخست روز از دور دوازده هزاره سوم و آغازگر زمانی مبرّا از همه ناپاکی‌ها می بود و هم بدین سبب نزد ایرانیان باستان عدد سیزده به عنوان نماد شروع و زایش دوباره طبیعت و انسان احترام بسیار داشت و روز سیزده فروردین هم نماد و نشانه‌ای بود از آغاز نوزایی طبیعت که یادآور آن رستاخیز ابدی و ازلی و آن ظهور نجات بخش است.

جالب آن که باور به ادوار هستی به عصر پسااسلامی ایران هم راه یافت امّا از دور دوازده هزار ساله به ادوار هزارساله یا به عربی الفی تقلیل پیدا کرد و گمان بر این بود که در آغاز هر هزاره یک مُجدِد یا پیرایشگر سنن کهن و فرسوده ظهور خواهد کرد. چنان که در شعری منسوب به باباطاهر همدانی که شاید از برساخته های نقطویان و حروفیان عصر صفوی است بدین مطلب اشاره شده است:
من آن الفم که در الف آمدستم
الف قدم که در الف آمدستم

اسطوره شناسان و سیزده

شادروان مهرداد بهار پژوهشگر اساطیر و آیین های ایران باستان در کتاب از اسطوره تا تاریخ نویسد: توجیه اساطیری سال دوازده ماهه براساس عمر دوازده هزار ساله هستی بهترین توجیهی به نظر می رسد که در چارچوب اعتقادات کهن می گنجد و جشن های دوازده روزه آغاز سال نیز با این سال دوازده ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آن چه را در این دوازده روز پیش می آمد، سرنوشت سال خود می انگاشت. از پیش از نوروز انواع دانه ها را می کاشتند و هر دانه ای که در طی این دوازده روز بهتر رشد می کرد، آن دانه را برای کاشت آن سال به کار می بردند و گمان داشتند اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد، همه سال به اندوه خواهد گذشت. به این ترتیب و همان گونه که پس از دوازده هزار سال جهان به پایان می آمد و آشفتگی نخستین باز می گشت، دوازده روز جشن نوروز نیز یک روز آشفتگی در پی داشت و آن روز، روز سیزده نوروز بود. نحسی سیزدهم عید، نشان فرو ریختن واپسین جهان و نظام آن بود

پژوهشگر و ایرانشناس نام آشنا شادروان بهرام فره وشی نویسد : ناخجستگی سیزدهم فروردین برای مردم ایران باستان ناشی از حوادث بزرگ کیهانی و وقایع سهمگین و ناگوار همراه با زمین لرزه و ویرانی بوده است که در دوران اساطیری و تاریخی و در روز سیزدهم سال نو در جهان رخ داده بود و این باور را در اندیشه مردم به وجود آورده بود که در هر چند هزار سال یک بار و در همین هنگام سال بلایی آسمانی فرا خواهد رسید. به همین دلیل مردم به طور سنّتی و به هنگام روز سیزدهم فروردین منتظر زمین لرزه‌ای سهمگین بودند. به همین دلیل هم خان و مان خود را رها کرده و زیر سقف و بام نمی‌ماندند تا اگر زمین لرزه‌ای فرا رسید از آسیب در امان باشند.

برخی پژوهشگران بر این گمانند که مفهوم ناخجستگی روز سیزده فروردین در نخستین سال رصد زرتشتی پدید آمد که روز سیزده فروردین با روز سیزدهم ماه قمری همان سال قرین شد و آفتاب و ماه در مقابل یکدیگر قرار گرفته و مقارنه سماوی رخ داد و منجمان این روز خاص استثنایی را نحس دانسته و گفتند که مردم از خانه‌ها خارج شوند.  

-  برخی دیگر از پژوهشگران باور به نحوست عدد سیزده را باوری بر آمده و برجای مانده از فرهنگ خدایگانی یونانیان باستان می ‌دانند و گویند به عقیده یونانیان قدیم انجمنی مرکب از خدایان دوازده‌ گانه منعقد بود که نفر سیزدهمی وارد شد و یکی از آن ها را ‌کشت و مجلس را بر هم ‌زد و از آن زمان عدد سیزده منحوس و بدشگون شد.

 در دوره انتقال فرهنگ یونانی به روم و بعدتر به اروپایی مسیحی این باور نزد اروپاییان رواج یافت و هم اینک جوامع مسیحی که بنیان تمدّن خود را یونان باستان می رسانند عدد سیزده را نحس می دانند

منبع: همشهری آنلاین
کد مطلب: ۳۶۶۸۱۱
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت