شما انتخاب کنید: مهران یا مهناز؟
سرنا_ انتقاد از مهران مدیری پس از انتشار عکسهایی که ظاهرا او را در پاریس نشان میدهد، بالا گرفته. جماعت ناراضی میگویند او با پولی که در ایران درمیآورد در اروپا خوش میگذراند.
جماعت ناراضی میگویند درآمد او از برنامه دورهمی و دستمزدهایی که برای فیلمها و سریالهایش کسب میکند فوقالعاده بالاست. طبیعی نیست؛ که او به عنوان هنرمند لابد مالیات هم نمیدهد. یعنی کمترین سهمی در اداره مملکت با این همه فشار و بحران ندارد. اما به خودش حق میدهد که پایین و بالای کشور را -جز بخشهای غیرمجاز- مورد تاخت و تاز قرار دهد و به طنز بکشد.
شانس مدیری این است که آخرین گفتههای خبرسازش متلک به روحانی و دولت بوده. برای همین حالا غیر از مدافعان روتین و همیشگی، رسانههای آن طرفی هم همسو شدهاند تا از مدیری حمایت کنند و به مردم یادآوری کنند که سرشان به کار خودشان باشد! یادآوری کنند که مهران مدیری هرچه درمیآورد با عرق جبین و کد یمین است و حق دارد که هر جای دنیا که دلش خواست خوش بگذراند! به منتقدان متعرض میشوند که او درآمدش را از بخش خصوصی کسب کرده و هرچه درآورده بابت زحمتی بوده که کشیده و عنایتی که مردم به او داشتهاند؛ که تماشایش کردهاند و پربیننده و محبوب بوده؛ که اگر به او حمله میشود به خاطر بدخواهان و سوگیریهای سیاسی و به خاطر این است که گفتهها و طنز او برای دولت و اینطرفیها گران تمام شده.
دو- درباره مهناز افشار تقریبا قضیه برعکس است. این روزها رسانههای رسمی و دلواپس، بیوقفه در حال رصد احوالات خانم افشار هستند تا ریز به ریز آن را قضاوت کنند و هنرمند مهاجر را بابتاش به صلابه بکشند. این که او کجا میرود و چه میکند و چه میپوشد، همه مورد توجه است و باعث حمله به افشار و حتی اطرافیانش میشود. اینجا دیگر دخالت نکردن در زندگی خصوصی و این که مهناز افشار از کجا آورده و حق زندگی و تصمیمگیری دارد یا نه، معنای متفاوتی پیدا میکند.
فارغ از این که او راهش را جدا کرده و به مسیری رفته که در نگاه رسمی حاکم بر کشور نه فقط ناپسند که مجرمانه است. در اینجا احتمالا بخشی از افکار عمومی هستند که حق را به مهناز افشار میدهند و معتقدند که او مخیر بوده برای زندگیش راه تازهای انتخاب کند و در ایران بماند یا نه. این بخش از افکار عمومی هستند که احتمالا او را بابت پوشش در حال استحالهاش شماتت نمیکنند، برایش دل میسوزانند و چه بسا به تماشای شو در دست تهیه و مصاحبه پیش رویش بنشینند و لذت ببرند و تمجیدش کنند.
سه- این که در این مقایسه مدیری راه صواب را رفته و میرود یا مهناز افشار، جز با ایستادن در یک طرف دعوا ممکن نیست. این دو برخلاف بسیاری از چهرههای هنری در کشور، سنگهایشان را واکندهاند و مشخص کردهاند که کجای داستان ایستادهاند؛ بنابراین پی بردن به این که چرا مدیری ستایش میشود و زیر چتر حمایتی قرار میگیرد و چقدر دنیایش با مهناز افشار متفاوت است، سخت نیست. شاید در این معرکه یک نکته قابل اشاره باشد. این که قضاوت کردن درباره هیچکدام از آنها و رفتار و موضعگیریهایشان، حتی درباره زندگی خصوصیشان را نمیتوان منع کرد.
مدیری و افشار به عنوان دو سلبریتی مورد توجه جامعه، خواهی نخواهی مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و راه فراری ندارند. آنها هم مثل هر سلبریتی دیگری، از وقتی که قدم در مسیر شهرت گذاشتهاند، حتی اگر دلشان نخواهد، پای این حقیقت را امضا کردهاند که زندگی خصوصی و افکار و اعمالشان شبیه عموم جامعه نباشد. به خصوص که هر دو هم ایدههایشان را با صدای بلند میگویند و هر که را بخواهند زیر تیغ میبرند. این که ما موافق این محکمه عمومی باشیم یا نه، این که در کنکاشها شرکت کنیم و جزیی از هیات ژوری باشیم یا نه، به خودمان و وجدان خودمان مربوط است. اما این که چنین عرصهای هست را نمیشود کتمان کرد. نمیشود از مردم گله داشت.
شاید کسانی که حامی مدیری هستند و امروز به خاطر تصاویر لو رفته او رنجیده خاطرند و دیگران را انذار میدهند که نبینید و کاری نداشته باشید، اگر به رفتارشان در قبال مهناز افشار و افشارهای نوعی نگاه کنند، شرمنده شوند. همانطور که طرف مقابل، نمیتوانند استانداردهای دوگانهای برای مواجه شدن با پدیدهها در پیش بگیرند. شاید این توجه شدید و احکام سنگین درباره خصوصیترین امور زندگی سلبریتیها بهنظر بیرحمانه باشد. اما آنها همین را هم پذیرفتهاند. وقتی خواستند از تمام امتیازات شهرت و سلبریتیگی بهرهمند شوند.
دیدگاه