برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

مهران هم علاوه بر کاربلدی در ایفای نقش‌های طنز، خیلی خوب می‌تواند کار‌های جدی را هم بازی کند.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

روز گذشته وقتی می‌خواستم کارم را آغاز کنم متوجه شدم که مهران غفوریان هنرمند عزیز و دوست داشتنی عرصه طنز (و البته به تازگی جدی سینما و تلویزیون) شامگاه دوشنبه دچار سکته قلبی شده و سحرگاه سه شنبه (دیروز) تحت عمل جراحی قرار گرفته و در بیمارستان قلب جماران بستری است و چند ساعت بعد هم منوچهر هادی و احسان ظلی پور از موفقیت آمیز بودن عمل جراحی این هنرمند کاربلد سینما و تلویزیون ایران خبر دادند و اعلام کردند که غفوریان در حال گذراندن دوران استراحت پس از عمل است.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

راستش را بخواهید شاید این یکی از معدود دفعاتی بود که تا خبر را خواندم هول و ولایی عجیب در وجودم ریشه دواند و غم را به کنج خانه دلم هدایت کرد. نمی‌دانم چرا، ولی این سرنوشت هم بالاخره نصیب ما شده که از تمام شغل‌های دنیا بیاییم و بشویم روزنامه نگار و خبر منتشر کنیم که فلانی این اتفاق برایش افتاد، فلان جا آتش گرفت، در فلان شهر زلزله آمد و فلان کوه ریزش کرد. درباره تمام این اخبار هم مجبوریم گزارش‌ها یا نقد‌ها و تحلیل‌هایی را به رشته تحریر درآوریم و آن‌ها را منتشر کنیم. اما بعد از اینهمه سال فعالیت و قلمفرسایی در حوزه خبر و خبر‌رسانی می‌خواهم یک اعتراف بزرگ کنم، اینکه نوشتن درباره شخصی مانند مهران غفوریان کار بسیار مشکل و پیچیده‌ای ست و توانایی بالایی می‌خواهد، من اعتراف می‌کنم که هنوز در حوزه روزنامه نگاری آنقدر بزرگ نشده‌ام که بتوانم درباره مهران غفوریان مطلب بنویسم، اینکه چگونه کمدینی ست و بالاتر از آن چگونه بازیگری ست.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

همه ما شاهد هستیم که در طول چند سال اخیر خیلی از کمدین‌ها از بازی کردن در آثار طنز تلویزیونی به سمت ایفای نقش در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی و یا شبکه نمایش خانگی رفته‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به سعید آقاخانی، رضا عطاران، مجید صالحی، مهران مدیری و... اشاره کرد که الحق و الانصاف هر کدام از این‌ها توانسته‌اند در نقشی که به آن‌ها واگذار شده بسیار موفق عمل کنند.

مثلا سعید آقاخانی آنقدر نقش‌های جدی را خوب بازی می‌کند که تو گویی اصلا برای این کار آفریده شده، به صورتی که باید به او بگوییم: «تو فقط نقش جدی بازی کن»، اما وقتی درباره مهران غفوریان حرف می‌زنیم و می‌خواهیم نام او را هم در لیست بازیگران یاد شده قرار دهیم و بگوییم که مهران هم علاوه بر کاربلدی در ایفای نقش‌های طنز، خیلی خوب می‌تواند کار‌های جدی را هم بازی کند، با خودمان زمزمه می‌کنیم: «انصافا این یکی با بقیه شون فرق داره، جنس هنرش خیلی نابه، اگر هم می‌خوای اسمشو داخل این لیست بذاری حداقل اونو تو پرانتز بذاری تا اگه یکی این لیست رو خوند متوجه خاص بودن این اسم بشه»

با این تفسیر وقتی درباره مهران غفوریان حرف می‌زنیم باید بدانیم که او یک شخصیت منحصربفرد در حوزه بازیگری ست. غفوریان کوهی از توانایی در ایفای نقش طنز را دارد، حتی اگر به او یک پاک کن ساده بدهی و بگویی کمدی بازی کن، از آن پاک کن طوری استفاده می‌کند که تو را واقعا به قهقهه بیندازد، بالاخره هر کسی در یک چیزی استاد است دیگر، غفوریان هم استاد خنداندن مردم است.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

اما عجیب و شگفت انگیز اینکه او در حوزه کار‌های جدی و فیلم‌های سینمایی حتی خشن هم همین تبحر و توانایی را دارد و چه بسا که بیشتر، این یعنی غفوریان در حوزه بازیگری علاوه بر داشتن شش دانگ حواس کامل برای ایفای نقش در مقابل دوربین کارگردانان مختلف، یک دانگ زاپاس هم دارد که دیگران از داشتن آن محرومند.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

غفوریان سریال «قورباغه» را ببینید، غفوریان سریال «خاتون» را ملاحظه کنید، هر کس نداند فکر می‌کند که مهران عمدا برای حضور در این دو سریال وزن خودش را بسیار کم کرده تا بتواند انقدر طبیعی جلوه کند که هر کس دید باورش نشود او قبلا کار طنز می‌کرده، در حالیکه کاهش شدید وزن مهران غفوریان به دلیل دردی بوده که در کمر و پایش احساس می‌کرد.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

نکته جالب توجهی که درباره مهران غفوریان نباید از نظر دور نگه داشت آن است که این بازیگر در سال‌های متمادی‌ای که در نقش‌های مختلف طنز حاضر می‌شد و به هنرنمایی می‌پرداخت در حال تقویت قدرت درونی بازیگری و ایفای نقش‌های جدی بود، شاید این ماجرا حتی به صورت کاملا ناخواسته و غریزی صورت می‌گرفت، اما حاصل این پخته شدن در طول سالیان دراز از او بازیگری ساخت که خیلی سخت می‌شود درباره هنر بازیگری‌اش مطلب نوشت و به تحلیل زیر و بم تکنیک‌هایی که او در عرصه هنرپیشگی استفاده می‌کند پرداخت.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

از این دست هنرمندان خیلی کم داریم، نه فقط در سرزمین خودمان، بلکه در دنیا هم اینگونه هنرمندان انگشت شمارند. مثلا دنیل دی لوئیس را در نظر بگیرید، یا چارلی چاپلین، مارلون براندو، پل نیومن، مرلین مونرو و... اشتباه نکنید و البته زود هم قضاوت نکنید، منظور این گزارش آن نیست که بیاید و بیان کند که مهران غفوریان در حد و اندازه مارلون براندو یا پل نیومن است، اتفاقا ما معتقدیم که در حوزه بازیگری هیچ هنرمندی در حد و اندازه هیچ هنرمند دیگری نیست و اساسا مقایسه هنرمندان با یکدیگر کار درستی نیست، اینکه بگوییم فلانی از فلانی بهتر است یا بدتر، اشتباه است.

هر اکتوری در حوزه سینما و تئاتر وقتی مقابل دوربین قرار می‌گیرد یا روی صحنه می‌رود با تمام وجودش، با همه توانایی‌اش و با همه آنچه که در چنته دارد به هنرنمایی می‌پردازد، با این تفسیر در جهان فقط یک نیومن داریم که کسی شبیه او نیست، یک مونرو داریم که کسی شبیه او نیست، یک سوفیا لورن داریم که هنرمند دیگری شبیه او نیست و...

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

همانطور که در حوزه ادبیات یک مولانا داریم که هیچکسی شبیه او نیست؛ بنابراین اگر قرار است مقایسه‌ای انجام دهیم باید یک هنرمند (فرقی نمی‌کند چه کسی باشد) را با قبل و بعد خودش مقایسه کنیم، با توانایی‌هایی که در گذشته داشته و یا بروز نداده و یا هنوز زمان بروزش فرا نرسیده بوده و با توانایی‌هایی که در زمان حال دارد و با توانایی‌هایی که در زمان آینده خواهد داشت. به نظر شما چرا پل نیومن، پل نیومن شد، هزاران بازیگر در این دنیا بوده، هستند و خواهند بود که هیچکس نامشان را نمی‌داند، اما نام نیومن را همه می‌دانند و او را می‌شناسند، چرا؟

شاید دلیلش این باشد که او جوهر وجودی خودش را در عرصه بازیگری در طول زمان به صورت تمام و کمال به کار گرفته و هرچه جلوتر رفته توانایی بیشتری از خود به نمایش گذاشته است؛ بنابراین وقتی می‌گوییم بازیگرانی شبیه مهران غفوریان در دنیا بسیار انگشت شمارند منظورمان توجه به توانایی‌های فردی و قابلیت‌های نهان و آشکار آن‌ها در حوزه بازیگری ست.

ایراد کار این است که ما گمان می‌کنیم مثلا چارلی چاپلین از یک کره دیگر آمده و اگر نام غفوریان را در کنار نام او قرار دهیم خیلی مضحک به نظر می‌رسد، چرا؟ به این دلیل که غفوریان یک ایرانی ست و اساسا ایرانی‌ها نمی‌توانند در کنار بزرگان قرار بگیرند، در حالیکه هنر بازیگری مهران غفوریان در مقابل دوربین با صدای بلند فریاد می‌زند، من در دنیای خودم به همان اندازه که چاپلین در دنیای خودش چاپلین است، غفوریانم.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

از همه این حرف‌ها که بگذریم به بیماری قلبی مهران غفوریان می‌رسیم و اینکه او اکنون در روی تخت بیمارستان بستری شده و تحت مداواست، یک عمل قلب باز انجام داده و پیش از آن نیز سکته کرده است، مهمترین مسئله‌ای که باید در این باره مدنظر قرار داشته باشیم این است که این هنرمند در طول یکی دو سال اخیر اتفاقات جسمی سنگینی را تجربه کرده و از سر گذرانده است، این یعنی جسم و روحش آسیب دیده و آسیب پذیر شده است، حال این آسیب پذیری مربوط به مشکلات اقتصادی ست، یا مربوط به شرایطی ست که او در این دو سال اخیر به لحاظ جسمی از سر گذارنده و یا مربوط به شرایط کاری ست که برای بهتر شدن نتیجه کارش در مقابل دوربین کارگردانان مختلف بیش از حد به خودش فشار بیاورد.

مهم این است که مهران غفوریان به عنوان یک هنرمند دوست داشتنی و ما به عنوان علاقمندان هنر و شخصیت او اکنون در این برهه از زمان قرار داریم و باید بسیار حواسمان را جمع کنیم که شرایط نه تنها تحت هیچ شرایطی از این بدتر نشود، بلکه آرام آرام رو به بهبودی هم بگذارد.

برای لبخندهای مهران غفوریان؛ بمانید برای ما

باید حواسمان به این موضوع باشد که در این وانفسای عجیب و غریب روزگار کنونی که بلا به جان هنرمندان عرصه‌های مختلف افتاده، وظیفه مسئولان در درجه اول، وظیفه ما مردم در درجه دوم و وظیفه خانواده مهران غفوریان در درجه سوم این است که شرایط را برای این هنرمند ارزنده سینما و تلویزیونمان طوری فراهم کنیم که او خیالش از بابت خیلی چیز‌ها راحت باشد و استرسی نداشته باشد و فقط به این بیندیشد که باید حالش خوب شود و به آغوش خانواده و مردمش برگردد، چرا که همه ما مردم سرزمین ایران با تمام وجودمان مهران غفوریان نازنین را دوست داریم و همانطور که تاکنون به هنر و هنرمندی‌اش نیاز داشتیم و حالمان را خوب می‌کرد، پس از این هم به تماشای نقش‌های طنز و جدی‌ای که او به بهترین شکل ممکن آن‌ها را ایفا می‌کند، نیاز داریم، تمام این‌ها هم به این دلیل است که در درجه اول از نوع انسان و در درجه دوم از نوع هنرمندی شبیه مهران غفوریان فقط یکی بیشتر نیست و ما ابدا دلمان نمی‌خواهد که اتفاق بدی برای او بیفتد.

غفوریان یک شبه در ذهن ما به غفوریان تبدیل نشده که بتوانیم در مقابل اتفاقی مانند سکته قلبی و عمل باز قلب بی‌تفاوت بمانیم و بگوییم: «حالا سکته کرده دیگه، مگه چی شده» غفوریان یک کارنامه بازیگری بزرگ است که در ذهن تک تک ما مردم وجود دارد و نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم و به حسابش نیاوریم، ما به مهران غفوریان و هنر ارزشمند او نیاز داریم، چون او مهران غفوریان ماست و در دلمان جای دارد.

 

کد مطلب: ۳۵۴۷۶۵
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت