نقد جالب الکس هیلی بر فیلم «بندر بند»/ این سیل جعلی نیست!
الکس هیلی، منتقد سایت سونسرو، درباره فیلم «بندربند» که این روزها روی پرده سینماهای کشور است، نوشته: «فیلم تازهِ منیژه حکمت، به ما میگوید چطور مهربانی و ایثار میتواند در زمانه بحران، نجاتبخش باشد.»
به گزارش نیویورکتایمز، در ماه مارس سال ۲۰۱۹، ۲۶ استان از ۳۱ استان ایران بر اثر باران شدید دچار سیل شدند. در این زمان بود که سید هاشم، مدیر منطقهای فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر گفت: «ایران زیر آب است. مقیاس این بحران به این معنی است که به کمک بیشتری نیاز است.» این رویداد غمانگیز که هزاران نفر را بیخانمان کرد و شهرهای بسیاری را زیر آب فرو برد، پسزمینه فیلم منیژه حکمت، کارگردان فیلم «بندربند» است.
در این فیلم، سه موزیسین تلاش میکنند تا پیش از پایان روز از استان خوزستان در جنوب غربی ایران به تهران بروند تا دریک مسابقه موسیقی شرکت کنند، مسابقهای که میتواند زمینهساز موفقیت حرفهای آنها در آینده باشد. دو نفر از آنها، یک مرد و همسر باردارش، خانه خود را از دست دادهاند و در یک اتوبوس گردشگری تازه خریداری شده زندگی میکنند. دوست آنها هنوز با این تراژدی روبهرو نشده است، اما به هر کجا که نگاه میکنید، سیل در جریان است، دیر یا زود او نیز با این وضع دست و پنچه نرم خواهد کرد.
منیژه حکمت از تلاش خود برای سفر در یک جغرافیای سیلزده نهایت استفاده را برای به تصویر کشیدن جمعیت آواره، مناظر و تغییراتی که در اطراف آنها رخ میدهد، میبرد. این تصاویر تقریباً همیشه از پنجرههای اتوبوس در ابعاد ۴:۳ مشاهده میشود. این سیل جعلی نیست، «بندربند»، سه شخصیت داستانی را در جادههایی دنبال میکند که در آن ویرانی حقیقی رخ داده است.
همهجا ویران است، اما غالب احساسات و فعالیتهای جاری درباره کمک به دیگران است. در حالی که این سه نفر در خیابانها و جادههای سیلزده میچرخند و با مسیرهای انحرافی بیانتها روبرو میشوند، آرامش خود را حفظ میکنند و با هم آواز می خوانند، موسیقی مینوازند و سعی میکنند روحیه خود را حفظ کنند و برای مسابقه آماده شوند.
در جاده، خانوادههایی را میبینند که مانند خودشان، زندگیشان را در یک ماشین جمع کردهاند، در حالی که به دنبال خانههای جدید میگردند. گلهای از گوسفندان در میان جاده در حال حرکتند. گروه از خودرو همسایه آب میگیرد و به دیگران کمک میکند تا حرکت کنند. در یک مقطع، گروهی از مردم در جادهای پر آب میرقصند، چه کار دیگری میتوان کرد؟ حکمت تقریباً همه اینها را از پنجره اتوبوس به تصویر میکشد، تصاویری که پسزمینه شخصیتهای اصلی داستان است و کمک بسیاری برای فهمیدن وضعیت سخت آنها میکند.
در طول مسیر، آنها چند توقف مهم در راستای آماده شدن برای اجرا انجام میدهند، این توقفها به حکمت اجازه میدهد تا دقیقاً به ما نشان دهد که این سیل چه بر سر خانههای مردم آورده. آنها برای عوض کردن لباس به سمت خانه یکی از دوستانشان میروند اما با شهری زیر آب و خانهای ویران مواجه میشوند. با هم گپ میزنند و به ویرانی میخندند، گویی گریه کردن بیش از حد دردناک است.
حکمت صحنه را از پشت درب خانه ویرانشده قاب میکند، زنان بیرون، در گل ولای ایستادهاند. گروه به انتقال کودکان و والدینشان از خانههای سیلزده به کمپهای سیلزدگان کمک و وسایل اضطراری را توزیع میکند. دردناکتر از همه زمانی است که آنها برای برداشتن گیتار به خانه گیتاریست، که قبلاً از سیل در امان بود، میروند. گیتار در آب شناور است و نابود شده است. این اولین باری است که یکی از آنها به دست کشیدن از امیدواری و یا تسلیم شدن نزدیک میشود. گیتاریست حتی به نظر میرسد که سعی میکند خود را بکشد!
به دلیل اشتباهات شخصی و خارج شدن از مسیر و مسدود شدن غیرمنتظره جادهها، حکمت به ما اجازه نمیدهد تا مسیر این سه نفر را با تمرکز دنبال کنیم. اینکه آنها آیا در مسیرشان اصلا پیشرفت کردهاند؟ نزدیک تهران هستند؟ آیا سیل فراگیر به این معنی است که آنها زیاد جلو نرفتهاند یا اینکه اکنون کل کشور زیر آب است؟ اینها سوالاتی است که بیننده نمیتواند در مورد آنها با اطمینان به خودش پاسخ بدهد.
در اوایل فیلم، آنها با پلی درهم شکسته روبهرو میشوند و باید بچرخند اما قمقمهای قرمز رنگ را جا میگذارند. بعداً راه آنها به سمت دیگر همان پل ختم می شود و ما قمقمه را بار دیگر میبینیم. به نظر میرسد که آنها نه تنها به شکل فیزیکی، بلکه به شکل استعاری نیز در چرخش هستند و در یک دایره میچرخند.
حکمت در یادداشتهای مطبوعاتی «بندربند»، این موضوع را استعارهای از زندگی در ایران میداند، جایی که شما دائماً توسط موانع سیاسی متوقف میشوید. اما این یک تصویر واقعی و فرامرزی از دنیایی است که ما در آن زندگی می کنیم: بر روی زمین معلق در فضا، جایی که هیچ راه گریزی وجود ندارد و ما تنها میتوانیم امیدوار باشیم که مردمی که سر راهمان میآیند به اندازه افرادی که شخصیتهای فیلم با آنها مواجه میشوند، مهربان و ایثارگر باشند.
وحشتناکتر آن است که فکر کنیم این تراژدی خاص چیزی است که با توجه به تأثیر فزاینده تغییرات آب و هوایی، باید بیشتر و بیشتر انتظار حوادث مشابه آن را داشته باشیم. حتی وقتی من که این مطلب را مینویسم، کالیفرنیا در حال سوختن در آتش است و سیل و طوفان بخشهایی از جنوب ایالات متحده را ویران کرده است. این تنها شروع ماجرا است. با این حال، «بندربند»، عمدتاً نسبت به افرادی که سعی میکنند به کار خود ادامه دهند، و در عمق سختی آرامش خود را حفظ کنند، حتی وقتی که این کار غیرممکن به نظر میرسد، خوشبین است. آنها در موسیقی خود و در لحظات با هم بودنشان شادی مییابند، اگرچه تصاویر پایانی فیلم شما را به این سوال میاندازد که آیا همه اینها فقط یک توهم بوده است یا خیر.
دیدگاه