ماجراجویی جذاب برد پیت و ساندرا بولاک در «شهر گمشده»
فیلم «شهر گمشده» (The Lost City) با بازی ساندرا بولاک، چنینگ تاتوم و برد پیت، روح تازهای در کالبد فیلمهای ماجراجویی است؛ فیلمی پر از شوخیهای بامزه و منظرههای نشاطآور که دو ساعت سرگرمی خالص و دیدنی برای مخاطب فراهم میکند.
بین اینهمه فیلمهای بزرگ استودیویی مثل دنبالههای مختلف اسپایدرمن و بتمن و امثال اینها، این روزها واقعا آدم دلش میخواهد برای تنوع هم که شده یک چیزی مثل ماجراجوییهای دهۀ هشتاد میلادی ببیند؛ چیزی از جنس «عشقبازی با سنگ» و «گنجهای معبد سلیمان».
حالا بعد از مدتهای طولانی، «شهر گمشده» انتظار ما را برای یک ماجراجویی هیجانانگیز به پایان رسانده است. ایدۀ اصلی فیلم برای ست گوردون است، اما برادران نی (آدام و آرون)، در مقام کارگردان، ظرافتهای زیادی را به داستان اضافه کردهاند و بازیگران اصلی فیلم یعنی ساندرا بولاک و چنینگ تاتوم هم که جادوی اصلی فیلم را شکل دادهاند.
بولاک در این فیلم نقش یک نویسندۀ باهوش رمانهای ماجراجویانه به اسم لورتا سِیج را بازی میکند که بعد از مرگ شوهرش احساس میکند قدرت الهام و خلاقیتش را از دست داده است؛ شوهر او باستانشناسی بوده که احتمالا کشفهای مهمی هم داشته است. لورتا این روزها دیگر کمتر چیزی برای نوشتن به ذهنش میرسد، اما به هر زوری که شده کتاب جدیدش را تمام میکند و عازم سفری برای تبلیغ و معرفی کتابش میشود.
اما این سفر هم اصلا برای او جالب نیست بخصوص که هواداران بیشتر از اینکه به خود رمان علاقه داشته باشند به مدل معروفی به اسم آلن (چنینگ تاتوم) که عکسهایش به عنوان قهرمان داستان در کتاب چاپ میشود علاقه دارند. اما جریان اصلی قصه از جایی شروع میشود که لورتا بعد از پایان یکی از مراسمهای معرفی کتاب توسط یک میلیونر خل و چل به اسم ابیگیل فیرفاکس (دانیل ردکلیف) ربوده میشود. فیرفاکس فکر میکند که لورتا محل گنج ارزشمندی را که در آخرین رمانش به آن اشاره شده بلد است.
فیرفاکس لورتا را به یک جزیرۀ دورافتادۀ استوایی میبرد تا در پیدا کردن گنج به او کمک کند. آلن تصمیم میگیرد فقط قهرمان قصه نباشد بلکه در دنیای واقعی هم مثل یک قهرمان برای نجات لورتا اقدام کند. او برای این کار از یک آشنای قدیمی به اسم جک ترینر (برد پیت) کمک میگیرد؛ مردی کم حرف با تواناییهای واقعی. همکاری آلن و جک به خاطر تفاوتهای آشکاری که دارند واقعا جذاب و خندهدار است. آنها به جزیره میروند و لورتا را نجات میدهند، اما این تازه شروع قصه است.
لورتا از اسارت آزاد شده، اما آنها هنوز در جزیره گیر افتادهاند. لورتا فکر میکند شاید واقعا بتواند جای گنج را پیدا کند. او و آلن به همراه جک برای پیدا کردن گنج به دل جنگل میزنند. در اینجا هر چیزی را که از یک فیلم ماجراجویانۀ مفرح انتظار داریم میتوانیم ببینیم در حالی که فیلم خیلی هم به دام کلیشهها نمیافتد.
«شهر گمشده» در جمهوری دومینیکن فیلمبرداری شده است و با اینکه به طور گستردهای از جلوههای ویژۀ کامپیوتری بهره گرفته، باز هم منظرههای طبیعی فوقالعادهای دارد که بیننده را به وجد میآورد. در تمام طول دو ساعت زمان فیلم، همه چیز نشاطآور و جذاب است؛ بخصوص ارتباط پر از طعنه و شوخی بولاک و تاتوم. در یکی از صحنههای فیلم لورتا روی یک صندلی و داخل فرغون نشسته و جک و آلن او را از پیچ و خمهای جنگل عبور میدهند. این از آن جور صحنههای بامزه و خاصی است که خیلی وقت است در فیلمهای اکشن مشابهش را ندیده بودیم.
شاید این فیلم نامزد هیچ جایزۀ اسکاری نشود، اما همان موفقیتی را تکرار کرده است که اسپیلبرگ در «مهاجمان صندوقچۀ گمشده» به دست آورده بود. این فیلم یک ژانر قدیمی را زنده کرده و روح و طراوت تازهای به آن بخشیده که نسل جدید را راضی خواهد کرد. شاید داستان فیلم بعضی جاها سست به نظر برسد، اما برادران نی این ضعفها را با جوکهای خندهدار فراوان پوشاندهاند. آنها همان درخشش و جاذبهای را در این فیلم ایجاد کردهاند که مدتها انتظارش را داشتهایم.
منبع: فرارو
دیدگاه