ماجرای دختری که پسوند «شهید» را از شناسنامه‌اش حذف می‌کند،« کیک محبوب من»فیلم کمدی است

«شهید» نام یکی دیگر از فیلم‌های ایرانی حاضر در جشنواره برلین است. این یکی در بخش «فروم» حضور دارد که بخش جانبی دیگری از برلیناله است. این فیلم تجربی و متفاوت ساخته «نرگس کلهر» است. فیلمساز ایرانی-آلمانی حاضر در جشنواره این‌بار فیلمی ساخته که در آن ژانر‌های مختلف را با هم مخلوط کرده است. او در این فیلم تمام قوانین سینمای کلاسیک را شکسته و فیلمی ارایه کرده که در هیچ ژانر و طبقه و دسته‌ای قرار نمی‌گیرد.

ماجرای دختری که پسوند «شهید» را از شناسنامه‌اش حذف می‌کند،« کیک محبوب من»فیلم کمدی است

لادن موسوی در روزنامه اعتماد نوشت؛  برای اولین بار به جشنواره برلین آمده‌ام. جشنواره‌ای که با دو سال اختلاف، قدمتی به اندازه جشنواره کن دارد.

کن، ونیز و برلین مهم‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شوند و حضور در هر کدام از آنها به تنهایی می‌تواند ضامن موفقیت جهانی یک فیلم شود.

تفاوت جشنواره برلین و کن

جشنواره برلین یا همان برلیناله اما با جشنواره کن که دیگر مثل کف دستم می‌شناسمش فرق‌های زیادی دارد که مهم‌ترینش شاید پخش بودن سینماهای نمایش‌دهنده فیلم‌ها هستند. تمام سالن‌های جشنواره کن که فیلم‌های دو بخش اصلی را نمایش می‌دهند در کاخ جشنواره هستند و خبرنگاران می‌توانند بدون نگرانی برای رفت و آمد و دور و نزدیک بودن از این سالن بیرون آمده و برای دیدن فیلم بعدی به سالن دیگر بروند. سالن‌های بخش‌های جانبی هم فقط دقایقی پیاده روی دارند. جشنواره برلین اما از سالن‌های متفاوتی در سطح شهر استفاده می‌کند. بنابراین اگر موقع بلیت گرفتن حواس‌تان نباشد می‌توانید در مخمصه بزرگی بیفتید و به دلیل بزرگ بودن شهر برلین، به راحتی می‌توانید مجبور به سفری یک ساعته و یا حتی بیشتر در سطح شهر برای دیدن تنها یک فیلم شوید. برلیناله اما طی سال‌ها نشان داده که با سینمای ایران و فیلم‌های ایرانی میانه‌ای بسیار خوب دارد. اصغر فرهادی صعودش در دنیای بین‌المللی را با این جشنواره و فیلم «جدایی نادر از سیمین» آغاز کرد. جعفر پناهی، رضا درمیشیان، محمد رسول اف و خیلی دیگر از کارگردانان مطرح سینمای ایران همگی، در بخش‌های اصلی یا فرعی این جشنواره حضور داشته‌اند.

یک اتفاق نادر در سینمای ایران

سینمای ایران امسال در هفتاد و چهارمین جشنواره برلین با پنج فیلم در بخش‌های مختلف حضور دارد.

«کیک محبوب من» ساخته زوج کارگردان جوان سینمای ایران «مریم مقدم» و «بهتاش صناعی‌ها»، قطعا مهم‌ترین فیلم سینمای ایران در برلیناله امسال است، چون تنها فیلم ایرانی است که در بخش مسابقه اصلی جشنواره و برای گرفتن خرس طلایی با نوزده فیلم دیگر این بخش به رقابت می‌پردازد. مقدم و صناعی‌ها، این دو کارگردان جوان و خوش‌ذوق، سه سال پیش هم با فیلم «قصیده گاو سفید» در بخش مسابقه برلیناله حضور داشتند. «کیک محبوب من» اما کاملا متفاوت با ساخته قبلی این دو کارگردان است. این فیلم کمدی تراژدی درباره تنهایی، ترس از مرگ و تلاش برای برون‌ رفت از این انزوا در کهنسالی است. مهین، بیوه‌ای هفتاد ساله است که چندین سال بعد از مرگ شوهر و مهاجرت دو فرزندش به تنهایی در خانه‌اش در تهران زندگی می‌کند. زندگی ساکتی که با نگاه کردن به تلویزیون و نگهداری از باغچه پر گل و زیبایش می‌گذرد. مهین اما روزی تصمیم می‌گیرد که زندگی تنها و ملال‌آورش را تغییر دهد… صناعی‌ها و مقدم اما به دلیل ممنوع‌الخروجی نتوانستند در برلیناله فیلم‌شان را در کنار بازیگران و دیگر عوامل فیلم همراهی کنند. غیبت این دو در مصاحبه مطبوعاتی فیلم و مخصوصا مراسم افتتاحیه فیلم (یا همان پریمیر) که اولین نمایش جهانی فیلم‌ها محسوب می‌شود، به‌شدت محسوس بود. دو صندلی خالی با نام این دو که در تمام مدت نمایش فیلم بسته ماندند، باعث شدند تا خوشحالی بازیگران و گروه همراه فیلم و ایرانی‌های حاضر در سالن از استقبال بی‌نظیر تماشاگران از فیلم طعمی تلخ و گس به خود بگیرد. جدای از زیبایی و پختگی «کیک محبوب من»، بزرگ‌ترین نکته فیلم صناعی‌ها و مقدم، که به گمانم دلیل اصلی این شور و هیجان و تشویق‌های چند دقیقه‌ای تماشاگران از فیلم و محبوبیتش بین منتقدین است، جهانی بودن داستان‌شان است. تمام کسانی که این فیلم را می‌بینند، جدا از ملیت و سن و سال و دین و مذهب و علایق شخصی و دغدغه‌های سیاسی‌شان با مهین و فرامرز (با بازی لی‌لی فرهادپور و اسماعیل مهرابی) همزاد‌پنداری می‌کنند. همه ما ترس از تنهایی را تجربه کرده‌ایم، حداقل یک‌بار به مرگ در تنهایی فکر کرده‌ایم و دغدغه این دو شخصیت با بازی پراحساس بازیگرانش را با گوشت و خون خود احساس کرده‌ایم. تفاوت «کیک محبوب من» اما با دیگر فیلم‌های ایرانی که در تمام این سال‌ها در جشنواره‌های جهانی به نمایش در آمده‌اند، ژانر و نگاه این فیلم است. تماشاگران تا ده، پانزده دقیقه پایانی فیلم با حرف‌ها، رفتار‌ها و کاراکتر مهین و فرامرز می‌خندند که برای فیلم‌های ایرانی در سطح جهانی اتفاقی بی‌مانند اگر نباشد، نادر است. اگرچه سینمای ایران برای جهانیان سینمایی مطرح، یکتا، زیبا و معروف است، اما همگان سینمای ایران را به دلیل فیلم‌های درام، سنگین و تلخش می‌شناسند. ساخته آخر این زوج کارگردان اما تمام محاسبات تماشاگران را از دانسته‌ها و شناخت‌شان از سینمای ایران به‌هم می‌ریزد. مهین و سپس فرامرز، با سادگی دلنشین خود، لبخند را بر لب تماشاگران نشانده و گاه به قهقهه وادارشان می‌کنند و نگاهی جدید از زندگی ایران را به جهان عرضه می‌کنند. این فیلم قطعا پخته‌ترین کار کارگردانان فیلم است که با دکوپاژی آرام و نرم، توانایی و درکشان از سینما را به بهترین نحو در این تابلوی زیبا نشان می‌دهند. صناعی‌ها و مقدم بدون حرکات اضافی یا پرطمطراق دوربین، با هوش و ظرافت و دکوپاژی دقیق و دوربینی سیال، به آرامی و ظرافت تماشاگر را به اندرونی یک خانه ایرانی می‌برد تا همه برای اولین‌بار بعد از بیش از چهل سال، بدون آرایش و پیرایش و لباس‌های اجباری و رفتار‌های زورکی و غیرواقعی، به چهاردیواری یکی از خانه‌های این کشور ورود کرده و زندگی روتین و روزانه یک زن پا به سن گذاشته و تنهای ایرانی را از نزدیک ببینند. ترکیب کارگردانی و دوربین فکر شده، بازی‌های زیبا و داستان ساده و بی‌غل و غش مریم مقدم و بهتاش صناعی‌ها جای حرف زیادی باقی نمی‌گذارد. ترکیب سوژه جدید و بی‌نظیر این فیلم در سینمای ایران در سطح جهانی و پختگی کار کارگردانانش باعث استقبال تماشاگران و صدالبته خبرنگاران از این فیلم شده است. «خمیازه بزرگ» علی یار راستی دیگر فیلم ایرانی حاضر در جشنواره برلین است. این فیلم در بخش Encounters (ملاقات‌ها) به نمایش در آمد. بخشی جانبی که از سال ۲۰۲۰ به جشنواره برلین اضافه شده است. جشنواره برلین در این بخش سعی در معرفی فیلم‌هایی با نگاهی نو و خلاقانه دارد و هیات داوران مخصوص به خود را دارد. کارگردان جوان فیلم که «خمیازه بزرگ» اولین ساخته بلند اوست به سراغ ژانر فیلم جاده‌ای یا (road movie) رفته است. «زبان خارجی» و «حمام شیطان» دو فیلم دیگر بخش مسابقه که دیدم تنها وجه اشتراک‌شان زنانه بودن‌شان است. «زبان خارجی» به کارگردانی «کلر بورژه» محصول مشترک کشورهای فرانسه، بلژیک و آلمان، درباره زندگی دو دختر نوجوان هفده ساله است. «فانی» فرانسوی و «‌لنا» آلمانی است. «فانی» به مدت یک ماه و برای برنامه تعویض مدرسه‌اش از استراسبورگ فرانسه به لپزیک آلمان می‌رود و در خانه «لنا» ساکن می‌شود. مادران این دو در جوانی همدیگر را می‌شناخته‌اند ولی این دو هرگز همدیگر را ملاقات نکرده‌اند. اگرچه «لنا» در آغاز دل خوشی از «فانی» ندارد و حتی قصد بیرون کردن او از خانه‌شان را دارد، اما با شنیدن مشکلات او در مدرسه و خودکشی نافرجامش، پشیمان می‌شود. این دو به زودی نزدیک، صمیمی و سپس جداناپذیر می‌شوند… «زبان خارجی» فیلمی زیباست که دغدغه‌های امروز نوجوانان را چه در زمینه شخصی و چه در زمینه‌های بزرگ‌تری مثل مشکلات آب و هوایی، ازدیاد جمعیت و قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا به تصویر می‌کشد.

فیلمی براساس اسناد واقعی

«حمام شیطان» اما داستانش براساس اسنادی واقعی ساخته شده و در اروپای قرن هجدهم می‌گذرد. موقعی که خودکشی از گناهان کبیره محسوب می‌شد و همگان اعتقاد داشتند که روح کسانی که خودکشی می‌کنند تا ابد در برزخ سرگردان باقی می‌مانند. «حمام شیطان» فیلم عجیب و غریبی است. دلیل اول عجیب بودنش خشونت فیلم و به تصویر کشیدن کشته شدن حیوانات و شکنجه‌های جسمی آگنس بی پرده و در پلان‌های درشت است. تمرکز در این حد و اندازه به خشونت و اصرار به بزرگ نمایی‌اش در تصویر، فیلم را به سمت «ووایوریسم» می‌برد. دلیل دوم این غریب بودن اما زبان سینمایی فیلم است که به نظرم مثبت‌ترین نکته فیلم هم هست. «حمام شیطان» توانسته با کمترین دیالوگ و فقط با استفاده از تصویر با تماشاگر ارتباط برقرار کند که در سینمای امروز جهان که دیالوگ و حرف بخش بزرگی از فیلم را به خود اختصاص داده، متفاوت و غریب و البته به ‌شدت برایم جذاب بود. در بخش «ملاقات‌ها» یا encouners که یکی از بخش‌های جانبی و نسبتا جدید جشنواره است اما تنها یک فیلم دیگر به غیر از‌ «خمیازه بزرگ» دیده‌ام که علی‌رغم کارگردانی زیبایش دو پاره است. «شهر؛ مزرعه» هم چون اسمش که متشکل از دو کلمه مختلف است که با نقطه ویرگولی از هم جدا شده‌اند، از دو فیلم مختلف که به‌طور کامل از هم جدا هستند، تشکیل شده است. تنها نقطه مشترک این دو فیلم مهاجرت است.

«شهید» نام یکی دیگر از فیلم‌های ایرانی حاضر در جشنواره برلین است. این یکی در بخش «فروم» حضور دارد که بخش جانبی دیگری از برلیناله است. این فیلم تجربی و متفاوت ساخته «نرگس کلهر» است. فیلمساز ایرانی-آلمانی حاضر در جشنواره این‌بار فیلمی ساخته که در آن ژانر‌های مختلف را با هم مخلوط کرده است. او در این فیلم تمام قوانین سینمای کلاسیک را شکسته و فیلمی ارایه کرده که در هیچ ژانر و طبقه و دسته‌ای قرار نمی‌گیرد.

در این فیلم «بهارک عبدلی‌فرد» نقش کارگردان را بازی می‌کند و «آلتر اگوی» اوست. «نرگس»‌ فیلم تصمیم گرفته است تا «شهید» را از نام خانوادگی‌اش که به‌ طور کامل «شهید کلهر» است، حذف کند. این حذف ساده اما در آلمان موضوعی پیچیده محسوب می‌شود. «نرگس»‌ فیلم با موانع بروکراتیک و کاغذبازی‌های پیچیده‌ای روبه‌رو می‌شود. مشکلاتی که هر بار باعث می‌شوند تا فیلم از نو و دوباره آغاز شود. این مشکلات باعث می‌شوند تا «نرگس» ‌به ریشه نام پدری‌اش که چرا و از کجا آمده است، بپردازد. نگاه او به گذشته باعث می‌شود تا به گذشته خود و مهاجرتش از ایران و شانسی که در ایران و بعد از مهاجرت در آلمان داشته هم نگاه کند. فیلم «شهید» با آواز و رقص آغاز می‌شود. در آغاز وقتی که نرگس از درِ خانه خارج می‌شود و در خیابان‌های مونیخ به سمت اداره برای تغییر نام خود می‌رود، آواز می‌خواند و گروهی او را به رقص‌های هماهنگ همراهی می‌کنند؛ گروهی که بعد‌تر متوجه می‌شویم جد پدری‌اش هم در میان آنهاست. در ادامه و چندین بار از پرده‌خوانی هم در فیلم استفاده می‌شود. تمام قسمت‌هایی که درباره ریشه نام خانوادگی «نرگس» که به دلیل شهید شدن جد پدری‌اش به وجود آمده به وسیله پرده‌خوانی روایت می‌شوند، اما رقص و آواز و پرده‌خوانی تنها اتفاقاتی نیستند که در این فیلم می‌افتد. در سراسر فیلم حضور گروه فیلمبرداری و خود کارگردان، «‌نرگس کلهر»‌ اصلی و واقعی هم به تصویر کشیده شده است که با بازیگرانش بحث می‌کند، فیلمبرداری را دوباره شروع می‌کند ‌یا توضیحاتی درباره جدش یا شخصیت خودش به بازیگرش می‌دهد.

این میزان ابیم (mise en abîme) یا فیلمی در فیلم دیگر، باز هم بیشتر «شهید» را از ژانر‌های کلاسیک دور و دور‌تر می‌کند. در میانه اینها فیلم‌هایی که کارگردان در سال ۲۰۰۹ در کمپی در آلمان که در هنگام پناهندگی زندگی می‌کرده هم به نمایش در می‌آیند. ایده فیلم برای تداخل ژانر‌های مختلف و برگشت به پلان شروع فیلم و شروعی دوباره و متفاوت و همچنین عقب رفتن زمان، «شهید» را از تمام فیلم‌هایی که تا حالا دیده‌ام، متفاوت می‌کند. شاید فکر کنید که تلفیق تمامی این ژانر‌ها و المان‌ها باعث شلوغی بیش از حد و از‌هم‌گسستگی «شهید» شده است، اما این‌طور نیست. حضور هر یک از این ژانر‌ها یا اتفاقات فکر شده‌اند و کارگردان باهوش و ظرافت توانسته تا هر نکته و هر بخش را در جای خود به درستی بچیند تا حاصل کارش که به راحتی می‌توانست ملغمه‌ای بی سر و ته و دیوانه‌وار باشد، فرمی جذاب به خود بگیرد و همه ‌چیز به درستی و روشنی برای تماشاگر به نمایش درآید. «چای سیاه» فیلم دیگری بود که در بخش مسابقه به نمایش در آمد. آخرین فیلم کارگردان موریتانیایی و معروف «عبدالرحمان سیساکو»‌ این بار هم مثل همیشه درباره سفر، تبعید و جابه‌جایی است. «چای سیاه» از بین تمام فیلم‌هایی که در بخش مسابقه امسال جشنواره برلیناله دیدم، تنها فیلمی است که راستش را بخواهید حتی دلیل بودنش را در برلیناله، جدای از معروف بودن کارگردانش نمی‌فهمم.

فیلمی زیبا و عمیق

«شامبالا» ‌فیلم دیگر بخش مسابقه اما زیبا و عمیق است و با وجود بیش از دو ساعت و نیم، بدون ذره‌ای خستگی ما را با سفر قهرمان داستانش «پما» همراه می‌کند. داستان فیلم در کوه‌های هیمالیا و در نپال می‌گذرد. «پما»‌ تازه عروسی است که به دهکده شوهر اصلی‌اش «‌تاشی» می‌رود و زندگی عاشقانه‌ای را با او آغاز کند. «تاشی» و دیگر مردان ده برای سفری یکی، دو ماهه مجبور به ترک ده می‌شوند، اما شبی معلم ده به خانه «پما» می‌آید و صبح جلوی خانه، مست و از حال رفته پیدا می‌شود که باعث حرف زدن در و همسایه شده که فکر می‌کنند او با «پما» رابطه برقرار کرده است و حاملگی «پما»‌ را از او می‌بینند. «تاشی» که این حرف‌ها در میانه برگشت از سفر به گوشش رسیده، غیب می‌شود. «تینلی لامپ» بازیگر نقش «پما» با زیبایی خیره‌کننده‌اش و بازی زیبا، روان و زیرپوستی‌اش توانسته شخصیت آرام، صبور و پرطمأنینه «پما» را به دلپذیر‌ترین شکل ممکن برای تماشاگر زنده کند تا همه در این سفر گاه سخت و گاه زیبا، به آرامی و صبوری او شوند و با او با پای پیاده و در کنار اسبش، طی طریق کنند. این بازی درخشان در کنار کارگردانی درست «مین بادور باهم» کارگردان نپالی «شامبالا» را به یکی از بهترین فیلم‌های امسال جشنواره تبدیل کرده است.

توضیح ضروری: گفتنی است پاره‌ای از فیلم‌ها که به جشنواره‌های خارجی می‌روند دارای ساختاری است که گزارش‌آنها ممکن است مورد پسند گروهی از مسوولان و مردم نباشد. نویسندگان روزنامه جز انعکاس این مطالب برای آگاهی خوانندگان نظری در مورد درست و یا نا درست بودن آن ندارند.

کد مطلب: ۳۷۳۷۲۶
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت