این طبیعی است که در سایتهای فروش بلیت تئاتر ، بنویسند از آوردن چیپس و پفک خودداری کنید؟
حمیدرضا آذرنگ از تئاتر «بونکر » که این روزها در آن بازی دارد صحبت کرد.
جلال تهرانی، این روزها با اجرای «بونکر» سالن مجموعه تئاتر «لبخند» را افتتاح کرده تا پس از مدتها، غیبت از سالنهای نمایش عمومی را پایان بدهد. گرچه او در این گفتوگو میگوید در این سالها با هنرجویان خود در «مکتب تهران» اجراهایی داشته اما «بونکر» با بازیگران حرفهای سینما و تئاتر ایران، حمیدرضا آذرنگ و سارا رسولزاده در حال اجرا است.
حمیدرضا آذرنگ از تئاتر «بونکر » صحبت کرد:
روال رایج در سینما چنین است که بازیگر با قصه قرارداد میبندد. یعنی با هر سطح سلیقه و تفکری که دارد، قصه را میخواند و اگر موردپسند بود، مراحل بعدی که گفتوگو با کارگردان و تهیهکننده و… است، آغاز میشود. اما در تئاتر، کمی این روند متفاوت است. اسم جلال تهرانی و کارهایی که قلم زده و مسیری که در تئاتر رقم زده، کافی است تا به پیشنهاد او برای بازی در کارش، با اشتیاق جواب مثبت بدهی. کسی که صاحب اندیشه است و بخشی از نتایج درخشان آن در کارهایش یا در «مکتب تهران» ظهور و بروز دارد. آنقدر وضع تئاتر ما آشفته و بیسروسامان است که حضور افرادی چون آقای تهرانی ارزشمند است و من هم دوست داشتم به سهم خود در شکلگیری چنین آثاری نقش داشته باشم. چون احساس میکنم سردمداران فرهنگ و هنر کشور، اساسا چنین دغدغههایی ندارند و خودمان باید به فکر احیای هنر این کشور باشیم.
مشخص هست که از وضعیت فعلی تئاتر ایران راضی نیستید.
بیایید تصنعی هم شده کمی امیدوارانهتر گفتوگو را دنبال کنیم.
اتفاقا در این صحبتهای من میل مطلق به زندگی وجود دارد. دنبال امید میگردم. اگر کمی از آن را بیابم، سعی میکنم بزرگش کنم و امید را گسترش بدهم. اساسا همین که وقتی درباره تئاتر و هنر کشورمان صحبت میکنم، بغض میکنم؛ یعنی امیدوارم. یعنی ماندهام تا برای هنر این کشور کاری بکنم. من کمترین در عالم هنر ایران، اما از کوشش نایستادهام. کارهایی مثل «بونکر» هم میتواند مثل یک تلنگر باشد، برای کار و امید بیشتر.
«بونکر» کجای کارهای جلال تهرانی قرار میگیرد؟
از کار کردن با این تیم راضی هستید؟ چون در گفتوگو با خود جلال تهرانی قرار شد درباره فرآیند تمرین بیشتر از شما بپرسیم.
بله حتما؛ مدل تمرینهای آقای تهرانی بسیار لذتبخش بود. من به طور کلی از همکاری با هر کسی و هر تیمی که که فهم و اندیشه را قدر بشناسد، خوشحال میشوم. چون مسیر رشد خود را در آنجا میبینم، شبیه شکوفه زدن حتی در کویر. در تمام این سالها فرصتی پیش نیامده بود که در کنار جلال تهرانی عزیز قرار بگیرم و وقتی این اتفاق رخ داد و در جریان تمرینها قرار گرفتم، اتفاق درخشانی بود. چون حضور کنار فهم، درخشان است.
بین این دو هم دیواری وجود داشت که متاسفانه در حال حاضر این دیوار فرو ریخته است و تاسف بیشتر اینکه آوار دیوار به سمت تئاتر حرفهای ریخته است و عملا چیز چندانی از آن باقی نمانده. من یک سوال ساده از شما میپرسم؛ این طبیعی است که در سایتهای فروش بلیت تئاتر حرفهای، قید شود که از آوردن چیپس و پفک و تخمه خودداری کنید؟
دیدگاه