دردسرهای ساخت انیمیشن سینمایی «شنگول منگول» و چند نکته مهم
«شنگول منگول» سومین انیمیشن سینمایی برادران دالوند از شهر زیبای بروجرد است و سازندگان انیمیشنهای سینمایی در ایران، آن هم در بخش خصوصی به خوبی میدانند که به «سومین» تولید سینمایی رسیدن در حوزهای مانند انیمیشن سینمایی چه مشقات و دردسرهایی دارد.
زهرا نورا نجفی در روزنامه اعتماد نوشت: آیا قصههای کهن ایرانی میتوانند سینمای انیمیشن ایران را مطرح کنند؟ این سوالی است که بعد از تماشای انیمیشن سینمایی «شنگول منگول» که این روزها روی پرده سینمای ایران قرار گرفته، میتوانیم به آن فکر کنیم.
ممکن است منتقدانی بگویند که کودک ایرانی که در هجوم بهترین انیمیشنهای خارجی دوبله شده قرار دارد و این روزها کریسمس، هالووین و… را بهتر از جشن شب یلدا، عید نوروز و… میشناسد در این اثر که فقط صداپیشگان ایرانی معروفی دارد، چه چیزی قرار است از ایرانی بودن بیاموزد؟! اما چیزی که منتقدان یا همان دلسوزان فرهنگ ایرانی نمیدانند، این است که استودیوی برادران دالوند در شهر بروجرد به این توانایی رسیده که بعد از اکرانهای ناموفق انیمیشنهای سینمایی «رستم و سهراب» درباره شاهنامه و «ناسور» درباره واقعه کربلا، به اثری برسد که بتواند آن را در چندین کشور پیش از ایران به نمایش دربیاورد و گیشه پیدا کند. اثری که اینبار نه یک داستان ایرانی را بازگو میکند و نه مذهبی.
همانطور که میدانید «شنگول و منگول» بر اساس افسانه قدیمی «گرگ و هفت بزغاله» از مجموعه قصههای برادران گریم ساخته شده است. البته در نسخه فارسی این افسانه دستخوش تغییر شده و به جای هفت بزغاله، سه بزغاله با نامهای شنگول، منگول و حبه انگور داریم. با این حال از نظر سازنده ایرانی، انتخاب یک داستان جهانشمول تضمینی برای فروش جهانی اثر بوده است.
در کنار این موضوع، مساله تمرکززدایی از تهران در سالهای اخیر مورد توجه مسوولان صدر اول بوده است. اینکه مردم مجبور نباشند به هر دلیلی به تهران مهاجرت کنند و حالا این صنعت انیمیشن است که نشان داده، برخلاف بسیاری از رشتههای هنری که صرفا در شهر تهران میتوانند به صورت جدی جریان پیدا کنند، انیمیشن میتواند در شهری مثل بروجرد، کرمان و مشهد هم تولید شده و صادر شود. این روزها که بنیاد نوپای انیمیشن در سازمان سینمایی در حال شکلگیری است، این مساله میتواند بسیار مورد توجه قرار بگیرد.
راستش را بخواهید فکر نکنم هیچ ایرانی باشد که دوست نداشته باشد این قصههای کهن ایرانی باشند که سینمای ما، چه سینمای زنده یا انیمیشن را در جهان مطرح کنند، اما ما زمانی میتوانیم روایتگر قصههای خودمان باشیم که بتوانیم در ابتدا از طبقات اول هرم نیازهای مازلو عبور کنیم؛ بقا و زیستمان. تا زمانی که تولیدکنندگان ایرانی نتوانند از این مرحله عبور کنند، چطور میتوانند به مطرح کردن سینمای انیمیشن ایران با قصههای ایرانی فکر کنند؟!
دیدگاه