بازنمایی شهر تهران در نقاشی معاصر
بدون شهر، هنرها آنگونه که امروز هستند، تصور ناپذیرند. حال چه در پس زمینه و چه در مقام قهرمان اصلی، شهرهای واقعی یا تخیلی به ندرت در آثار هنری غایب هستند. شهرها خمیرمایه بسیاری از آثار هنری شاخص امروز را تشکیل میدهند.
این روزها که تهران را خاک برداشته و چشم چشم را نمیبیند شاید بیشتر از هر زمان دیگر ماهیت شهر برای هر کدام از ما مسئله شده باشد. اینکه چطور فضاهای روستایی را کنار گذاشته و ساکن کلانشهرهای بی در و پیکر شدهایم؟
با این همه بدون شهر، هنرها آنگونه که امروز هستند، تصور ناپذیرند. حال چه در پسزمینه و چه در مقام قهرمان اصلی، شهرهای واقعی یا تخیلی به ندرت در آثار هنری غایب هستند. شهرها خمیرمایه بسیاری از آثار هنری شاخص امروز را تشکیل میدهند.
الگوی غالب حیات آدمی در عصر امروزین شهرنشینی است، آمارها نشان میدهند که بیش از نیمی از جمعیت جهان ساکنین شهرها هستند. بر اساس برآوردهای بانک جهانی ۸۸ درصد از کل رشد جمعیت در شهرها قرار دارند.
شهر خود به منزله نگرشی به زندگی مدرن است، یک وضعیت ذهنی. همزمانی سطوح مختلف فعالیتها، برخورد مسیرهای متفاوت و تقاطع مسیرها، برخوردهای تصادفی افراد و اشیا، تمامی اینها برای هنرها از سینما گرفته تا هنرهایتجسمی طرحهای داستانی مطلوب و ذیقیمتی را فراهم میآورند. از سوی دیگر کارکرد اصلی شهر فرهنگسازی و پرورش شخصیت آدمی است، با شهر است که تمدن انسانی شکل میگیرد و شخصیت آدمی به بلوغ و کمال میرسد. بنابراین شهر را باید در نگاه نخست فضا و ساختاری در نظر بگیریم که به انسان مدرن هویت میبخشد و شخصیت او را شکل میدهد.
شهر را به گونههای مختلفی میتوان بازنمایی کرد، میتوان به شهر آرمانی دل بست و ترسیمش کرد، یا به شیوه ویرانه آن را دید. اما به طور کلی شهرها ما را شبیه خودشان میکنند همانقدر زمخت و همانقدر تنها و همانقدر نزدیک و درهم تنیده و در عین حال دور از هم.
ما شهروندان ساکن شهرهای بزرگ، در برابر آن احساس ناتوانی میکنیم. اصلاً به آن فکر نمیکنیم، حتی اگر زندگی در آن را سخت و فرساینده ببینیم، حتی اگر بزرگترین نابرابریها را به ما که در آن زندگی میکنیم، تحمیل کند، بازهم آن را تحمل میکنیم. از داشتن آدرسی یا سقفی درون مرزهای کلانشهر احساس غرور میکنیم. برای رسیدن به مرکز آن از هم پیشی میگیریم و دائماً تلاش میکنیم غافل از آنکه این فکر، که ما همواره در حال پیشرفت هستیم منجر به شکست میشود. حتی اگر این شهر بارها همه وجودمان را از سرتاپا در مسیر تحول خود تغییر دهد، میپذیریم؛ اما آن را به زیر سؤال نمیبریم.
برخی از هنرمندان تاریخ ویرانی شهر را پیش میکشند، هر آن امکان فروریزی آن را توضیح میدهند، فضای شهری، حرکت در فضای شهری و درک و فهم فضای شهری را، در مقام پرسهزن روایت میکنند. آنها در فضاهای شهری راه میروند، فضای شهری را درک میکنند و درک و فهم خود از فضاهای شهری را به تصویر میکشند.
انگار این شهرهای دلگرفته با درودیوارهای خاکستری میخواهند به ما بگویند تمام حالتهای فوقالعاده تاریخ، حالتهای واقعی و هرروزهای است که ما تجربه میکنیم. یا شاید میخواهند به ما بگویند حالت فوقالعاده در کار نیست، حالت فوقالعاده چیزی است که ما هرروزه آن را تجربه میکنیم.
در ادامه به بهانه ریزگردها و فضای خاک گرفته تهران نگاهی خواهیم داشت به نقاشانی که این کلانشهر را موضوع آثار خود قرار دادهاند.
هر اثر هنری جهانی را بر ما آشکار میکند. هر اثر هنری مکان رخداد حقیقت است و این نقاشیها در دورههای مختلف تلاش داشتهاند بازنمایی صریحی باشند از شهری که در آن میزیستهاند. هر کدام به گونهای معطوف به روح دورانی که در آن خلق شدهاند بازنمایی تهران هستند.
یکی تهران را در شب به تصویر کشیده و دیگری معطوف به خانههای قدیمی شهر بوده است، یکی بر کوچههای خلوت نور افکنده و آن دیگری درختها و دیوارهای رنگ و رو رفته را به تصویر کشیده است. با این همه در غالب آثار تهران شهریست ملالزده و غالباً تصویر شده در شب، با حضور کمترین جنبندهای، سرد و خاموش؛ گویی آفتاب به سختی بر آن تابیده است! این در حالیست که رویکردی اینچنینی درست برخلاف مفهوم رایجیست که از شهر انتظار میرود؛ ما معمولاً شهر را جایی شلوغ، متراکم، پر از همهمه و پویا میشناسیم که زندگی در آن با شتاب جریان دارد. اما علیرغم این انتظار، بازنمایی شهر در این نقاشیها جلوههایی از شهر را برایمان آشکار میسازد که مالیخولیایی و خاموشترند. هر آنچه هست این آثار بهانهای است تا بل بیشتر از همیشه به شهری که در آن زندگی میکنیم بیاندیشیم. به شهری که روز به روز بیشتر از همیشه ما را شبیه خودش میکند.
آثاری از ثمیلا امیر ابراهیمی با موضوع تهران
بازنمایی تهران در نقاشی های ایمان افسریان
تقابل معماری قدیم و جدید تهران در نقاشی های طاهر پورحیدری
خانههای جنوب شهر تهران در نقاشیهای جواد مدرسی
شبهای بلوار کشاورز در آثار رزیتا نصرتی
دیدگاه