عکاسی که با اسبهایش سینما را به حرکت درآورد
ادوارد مایبریج عکاس انگلیسی از پیشگامان صنعت عکاسی و سینما است که به خاطر عکس هایی که برای نخستین بار از یک اسب در حال تاخت گرفت، زمینه ساز اختراع «زئو پراکسیسکوپ» شد که یکی از نخستین نمونههای دستگاه نمایش فیلم همچون پروژکتور یا آپارات به شمار می رود.
امروز هشتم می، سالگرد درگذشت ادوارد مایبریج، عکاس بریتانیایی و از پیشگامان صنعت سینما است که با اختراعات و دستاوردهای علمی خود، امکانات و قابلیت های تکنولوژیک سینما را توسعه بخشیدند و راه را برای ایده پردازی در بخش های نظری و بیانی سینما هموار کردند.
ادوارد مایبریج عکاس انگلیسی در سال ۱۸۷۷ به صورت اتفاقی شاهد گفتگو میان صاحبان یک مسابقه اسب دوانی درباره حرکت یورتمه اسبها بود. سوالی که مطرح شد این بود: آیا در هنگام دویدن اسبها، هر چهار پای اسب در هوا معلق میماند یا خیر؟!
مایبریج که فرد بسیار خلاقی بود، برای اثبات نظریه خود تصمیم گرفت چندین دوربین را در محل مخصوصی در زمین اسبدوانی کار گذارد، همچنین چندین نخ را در مسیر حرکت اسبها به شاتر دوربینها متصل کرد تا از اسبهایی که در مسیر مسابقه می دوند عکسهای پشت سر هم بگیرد.
به این صورت که به محض بریده شدن نخ توسط پای اسب، شاتر دوربین مربوطه به کار میافتاد و یک عکس را به ثبت میرساند. مایبریج با استفاده از این تکنیک هم به همگان ثابت کرد که در هنگام دویدن اسبها چهار پای آنها در هوا معلق نیستند و درواقع اسب پاهای خود را در شکم جمع میکند! و هم اولین سری از عکسهای متحرک را به نام خود به ثبت رسانید و آغازگر موج تازه و سبک جدیدی از عکاسی و هنر شد.
ابداعات مایبریج، سهم اساسی در تحول عکاسی و سینما داشت. او مخترع زئو پراکسیسکوپ (zoopraxiscope) بود که یکی از نخستین نمونه های دستگاه نمایش فیلم مانند پروژکتور یا آپارات به شمار می رود.
این اختراع مایبریج، در واقع بر اساس خطای فیزیکی چشم انسان استوار بود که مبنای پیدایش سینما محسوب می شود، بدین گونه که مغز انسان، تصویری را که بر شبکیه چشم میافتد، مدت زمان کوتاهی پس از کنار رفتن تصویر اولیه از مقابل چشم، حفظ می کند. از این رو اگر، تصاویر ثابت به صورت ۱۲ تا ۲۴ بار در ثانیه، پشت سر هم، از مقابل چشم انسان عبور کنند، توهم حرکت آنها در ذهن ما ایجاد می شود. کشف این پدیده که دوام بصری نام دارد را برای نخستین بار به پیتر مارک رژه و مطالعات او نسبت می دهند.
تحول سینما تنها مدیون فکر، خلاقیت و ایده های هنری، زیبایی شناسی و روایتی سینماگران نبود و نیست بلکه در وهله اول، مخترعین و دانشمندانی چون ادیسون، دیکسون، اتین ژول ماره و ادوارد مایبریج بودند که با اختراعات و دستاوردهای علمی خود، امکانات و قابلیت های تکنولوژیک سینما را توسعه بخشیدند و راه را برای ایده پردازی در بخش های نظری و بیانی سینما هموار کردند.
مایبریج در ادامه کار خود، به سفارش دانشگاه پنسیلوانیا تصاویر زیادی برای مطالعات زیست شناسی از حرکات انسانها و حیوانات گوناگون به ثبت رساند. او یکی از نخستین کسانی بود که در قرن نوزدهم، حرکات موجودات را به صورت جالبی با استفاده از عکاسی تجزیه کرد و طریقه ای برای نمایش نتایج خود یافت. امروزه می توان این عکس ها را در موزه هنری استنفورد در کالیفرنیا مشاهده کرد.
مایبریج در ۱۸۷۹ تعداد دوربین هایی را که در مسیر حرکت موضوع قرار داده بود، دو برابر کرد و از پنج دوربین اضافه برای عکس گرفتن با زاویه مایل از اسب ها، سگ ها، خوک ها، کبوتران، بزها و انسان ها استفاده کرد. در ماه مه همان سال، کتابی با این عنوان منتشر ساخت : حالات حیوانات در هنگام حرکت : گزیده ای از عکس هایی که مراحل متوالی حرکات حیوانات را نشان می دهند.
مایبریج بر روی روشی کار می کرد که با آن بتواند تصاویری را که قبلا از حرکت موضوعات خود برداشته بود، به صورت پیوسته نمایش دهد و از این طریق، حرکات را از لحاظ بصری باز سازی کند و بدین سان بود که دستگاه زئوپراکسینوسکوپ را ساخت.
این دستگاه سلسله عکس هایی را به صورت پیوسته نمایش می داد و در بیننده توهم مشاهده حرکت را پدید می آورد. دستگاه مزبور دارای دو صفحه گرد شیشه ای بود که صفحه ی اول تصاویر را برروی خود داشت و در جهتی معین می چرخید و صفحه دوم دارای شکاف هایی بود و در جهت عکس صفحه اول می چرخید و کار مسدود گر را انجام می داد. این نخستین دستگاه نمایش تصویر دنیا بود و تا پیش از آن که توماس ادیسون ۱۲ سال بعد در ۱۸۹۱ دستگاه کینتوسکوپ را اختراع کند، پیشرفته ترین اسباب در نوع خود به شمار می آمد.
در واقع مهم ترین دستاورد مایبریج، ایده به حرکت درآوردن عکس های ثابت بود. او با عکاسی پشت سرهم از حرکت یک اسب و حیوانات دیگر و نمایش آن با دستگاه زئو پراکسیسکوپ توانست با استفاده از خطای دید انسان، به عکس های مربوط به حرکت و پرش اسب جان بخشیده و آنها را متحرک نشان دهد.
اختراع ادوارد مایبریج، در واقع پاسخی بود به رویای چندین هزار ساله بشر که جان بخشی به تصاویر ثابت و به حرکت درآوردن آنها بود. آرزویی که بشر اولیه آن را با نقش هایی که بر دیوارههای غار آلتامیرای اسپانیا کشید، تصویر کرده بود.
زئو پراکسیسکوپ دارای دو صفحه گرد شیشهای بود که بر روی صفحه اول، عکس های حیوانات دیده می شد و در جهت معینی میچرخید و صفحه دوم که در جهت عکس صفحه اول میچرخید، دارای شکاف هایی بود که کار شاتر (مسدودگر) را انجام میداد.
در فاصله بین سال های ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۶، مایبریج بیش از ۱۰۰ هزار عکس گرفت. مجموعه ای از ۲۰ هزار عکس مایبریج با عنوان تحرکات حیوانی منتشر شد. در همین سال کتاب مایبریج با عنوان اسب در حرکت در آمریکا منتشر شد که شامل تحقیقات و عکس های او از اسب های در حال یورتمه یا تاخت چهار نعل بود.
کتاب های او هنوز نیز منتشر می شوند و مرجع مهمی برای مطالعات نقاشان، انیماتورها و دانشجویانی است که در زمینه حرکت انسان و حیوانات مطالعه می کنند.
اگرچه تحقیقات جدید نشان می دهد که مایبریج در مطالعات عکاسی خود از عکاس فرانسوی اتین ژول ماره الهام گرفته بود اما دستاوردهای مایبریج برخلاف ژول ماره، بیشتر جنبه هنری دارد تا علمی محض.
تام اندرسن مستندساز آمریکایی نیز در سال ۱۹۷۴، فیلمی مستند درباره او ساخت به نام ادوارد مایبریج، زوپراکسوگرافر (Zoopraxographer).
راب وینگر شاعر کانادایی نیز شعری با الهام از کارهای مایبریج سرود با عنوان اسب مایبریج شعری در سه مرحله که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
عکس ها و مطالعات عکاسی مایبریج بر روی هنرمندان مختلف دوره او و بعد از او تاثیر فراوانی گذاشت. از میان هنرمندانی که مستقیم یا غیر مستقیم از کارها و ایده های مایبریج الهام گرفتند باید از تامس ایکینز نقاش آمریکایی و دستیار مایبریج، ویلیام دیکسن مخترع دوربین متحرک، و تامس ادیسون مخترع کینتوسکوپ، مارسل دوشان نقاش فرانسوی و فرانسیس بیکن (نقاش انگلیسی که نقاشی های زیادی بر اساس عکس های مایبریج کشید) نام برد.
مایبریج در ۸ می ۱۹۰۴ به دلیل سرطان در محل تولد خودش از دنیا رفت. تلاشهای او در عرصه هنر و عکاسی روی کارهای مخترعین دیگری مانند توماس ادیسون و اتین جولز مری تاثیر گذاشت. تکنیکهای دوربین ابداعی ادوارد مایبریج به مردم عادی این امکان را داد که چیزهایی را ببینند که به خاطر سرعت بالا برای آنها قابل درک نبود.
دیدگاه