خاطرهبازی با «وضعیت سفید»؛ ۱۰سال بعد/هنوز صدایم میکنند «بهروز»!
سرنا_عباس غزالی خاطرات خود را از ایفای نقش ماندگار بهروز در سریال «وضعیت سفید» به کارگردانی حمید نعمتالله، همزمان با بازپخش این سریال از شبکه آیفیلم۲ پس از ۱۰ سال، مرور میکند.
عباس غزالی بازیگری در سریالهای تلویزیونی را با آثاری همچون «رستگاران» به کارگردانی سیروس مقدم آغاز کرد اما با نقش بهروز در سریال «وضعیت سفید» حمید نعمت الله به شهرت رسید و یک شبه ره صد ساله را پیمود.
کاراکتر بهروز تا سالها در اذهان زنده ماند و خود غزالی هم نقش آفرینی در قالب شخصیت بهروز را یک نقطه عطف در کارنامه بازیگری خود میداند.
این بازیگر از همکاری با حمید نعمت الله به نیکی یاد میکند و میگوید که آرزوی هر بازیگری است که با کارگردانی همچون نعمت الله کار کند.
به بهانه پخش سریال وضعیت سفید از آیفیلم ۲ برای مخاطبان فارسی زبان تاجیک و افغان این کانال، گفتگویی داشتهایم با عباس غزالی که در زیر میخوانید.
* از نقش «بهروز» بگویید و اینکه ابتدا چه جذابیتهایی این کاراکتر برای خودتان داشت؟
همه شخصیتهای سریال «وضعیت سفید» روی کاغذ رنگ و بویی خاص خودشان را داشتند و درست و دقیق به آنها پرداخته شده بود. به اصطلاح، هر کدام سر جای خودشان بودند. بهروز هم در این مجموعه شناسنامه خاص خودش را داشت و نسبت به بقیه کاراکترها از شمایل متفاوتی برخوردار بود. در زمان صحبت با آقای نعمت الله درباره شخصیت بهروز احساس میکردم که این کاراکتر به لحاظ تفاوتها و ویژگیهای رفتاری که دارد باید به تیپ نزدیک شود. کمی به کاریکاتور نزدیکش کردیم به لحاظ تیپی، با آن شلوار و آن مدل مو و ماشین شورلتی که صاحب میشد و طوطیای که از وسط قصه همیشه همراهش بود.
زمان صحبت با آقای نعمت الله درباره شخصیت بهروز احساس میکردم که این کاراکتر به لحاظ تفاوتها و ویژگیهای رفتاری که دارد باید به تیپ نزدیک شود. کمی به کاریکاتور نزدیکش کردیم به لحاظ تیپی، با آن شلوار و آن مدل مو و ماشین شورلتی که صاحب میشد و طوطیای که از وسط قصه همیشه همراهش بود البته بهروز درگیر اعتیاد هم بود و همین ویژگیها دست به دست هم میداد تا ما برای این شخصیت به تیپ نزدیک شویم. خود من از تیپ صرف در بازیگری لذت نمیبرم و به نظرم باید تیپ را تراشید و با آن زندگی کرد تا بشود تیپ- شخصیت. شخصیتپردازی کاراکترهایی مثل بهروز آسان نیست اما با کمک آقای نعمت الله توانستیم این مهم را انجام دهیم. کاراکتر بهروز برایم بسیار بسیار جذاب بود و دو سال با آن زندگی کردم.
در رنگ آمیزی کاراکتر بهروز حتی به این موضوع هم فکر کردیم که این شخصیت عشق آرتیست بازی دارد و به نوعی، یک شومن است. خودش را در هر صحنه از زندگی شبیه آرتیستها میبیند و زندگی را یک صحنه نمایش میداند. حتی برای صداسازی بهروز هم به هنرپیشههای قدیمی فکر کردم. به آقای نعمت الله پیشنهاد دادم که صدای بهروز شبیه به صدای آقای چنگیز جلیلوند باشد که ایشان پس از کمی تامل پذیرفتند. در نتیجه، دیالوگهای بهروز را با این صداسازی اجرا کردم.
* آدمی شبیه بهروز را قبلاً در جامعه یا اطرافیان دیده بودید؟
همچنان افراد زیادی را در جامعه داریم که عاشق هنرپیشههای قدیمی هستند. فیلمفارسی هنوز برای خیلیها نوستالژیک و محبوب است. حتی بعضیها تیپ ظاهری و نوع پوششان را شبیه هنرپیشههای قدیمی درمیآورند. من هم چنین افرادی را دیده بودم اما باید توجه داشت که برای خلق یک شخصیت باید شناسنامهای را برایش به وجود آورد. یکی از لایههای شخصیتی بهروز برون گرایی، شارلاتان بودن و آرتیست بازی است اما وجوه دیگری هم داشت که من باید با تکنیک طراحیاش میکردم.
* حرکات خاص بهروز مثل حالتهای صورتش و به خصوص حرکات زیاد بدنیاش از قبل طراحی شده بود یا به هنگام تصویربرداری درآمد؟
درباره کاراکتر بهروز با آقای نعمتالله خیلی گپ زدیم. ایشان حتی روی پیشنهاد در مورد صداسازی برای بهروز مکث و تردید داشتند. اما در سکانسی که بهروز برای به دست آوردن یک اتاق در خانه پدری شلوغ میکند و آن دیالوگ معروف و مخاطب پسند «مامان، مادر، ننه، سرپرست، این یکی اولادت کجا بایست بخوابه؟» را میگوید، آقای نعمتالله به من گفتند یادت هست یک صداسازی برای بهروز داشتی، اینجا که دارد هوچی گری میکند دیالوگها را با آن صداسازی بگو. من اجرا کردم و آقای نعمت الله گفتند از این به بعد، هر چه هست را با همین صداسازی اجرا کن. مثل اینکه خیلی خوششان آمده بود. دیگر با همین فرمان جلو رفتیم. در مورد حرکات صورت و بدن بهروز هم با آقای نعمت الله در مورد ویژگیهایی که خودم دارم صحبت کردیم و آنهایی را که به درد شخصیت بهروز میخورد، لحاظ کردیم. من از انعطاف بدنیام برای آقای نعمتالله گفتم که برای بهروز استفاده شد. سعی کردیم حرکات چهرهاش هم شبیه هنرپیشههای فیلمفارسی باشد.
* از خودتان چه چیزهایی به کاراکتر بهروز اضافه کردید؟
به طور قطع بازیگر برای نقش آفرینی در قالب یک شخصیت باید مطالعه داشته باشد و از تکنیک برای خلق آن بهره بگیرد. شرط اول اما تعامل و همکاری با نویسنده به عنوان خالق اولیه قصه است. باید ببیند نویسنده چه در فکرش داشته که چنین قصهای را روی کاغذ پیاده کرده است و کارگردان قرار است چگونه این قصه را اجرا کند. وقتی در این موارد به یک جمعبندی رسید دیگر به تواناییهای خودش بازمی گردد که چگونه برای کاراکتر شناسنامه سازی کند و در قالب آن فرو برود.
* بهروز چه وجوه مشترک اخلاقی و شخصیتی با خودتان داشت؟
هر کاراکتری میتواند شباهتهایی به خود بازیگر داشته باشد، اما لزوماً این گونه نیست. شاید خیلی هم متفاوت باشد. بهروز خیلی از من دور بود و یکی از معدود اشتراکاتش با عباس غزالی میتوانست عشقش به خانواده باشد.
* شما در سالهای جنگ و بمباران و موشک باران باید سه چهار ساله بوده باشید و دهه ۶۰ را در آن مقطع درک نکردهاید. خودتان چقدر شناخت و علاقه به این دهه دارید؟
من در آن مقطع سن چندانی نداشتم و فقط چند فریم مثل خاموشی و آژیر قرمز و پنجرههای چسب خورده را به یاد دارم و اینکه همراه همسایهها به داخل زیر زمین میرفتیم. خاطراتی در همین حد در ذهنم بود اما به منابعی که درباره آن مقطع زمانی وجود دارد رجوع کردم، مثل آلبومهای عکس، خاطرات بزرگترها و مطالبی که دربارهاش نوشته شده است. به طور طبیعی با درک آن سالها بهتر میشود خود را در آن برهه احساس کرد.
* تلاش بهروز برای ترک اعتیاد چقدر برای خود شما تدریجی بود و سعی کردید دربیاید؟
بهروز کمکم از فضای اعتیاد زده میشود، به خصوص پس از کتکی که از مواد فروشان خرده پا میخورد. برای مثال، سکانسی را میبینیم که در آب میافتد و میگوید «خدا، طیب و طاهرم کن.» یا مثلاً در سکانس دیگری وقتی که برای رزمندگان مربا درست میکنند به پای دیگ میرود و اشک ریزان بسمالله میگوید و عزمش را جزم میکند که اعتیاد را ترک کند اما به سختی میتواند. به هر حال، او برای مدتهای زیادی گرفتار اعتیاد بوده است. بعد میبینیم که قرصی میشود و در ادامه و پس از کش و قوسهای فراوان، وقتی برای آخرین مرتبه آزمایش خون میدهد به او میگویند که پاک است.
* رفتارهای بهروز با منیژه (همسرش) برایتان تناقضی نداشت؟ از طرفی او را دوست دارد و گاهی هم با او خیلی تند میشود.
خاطرم هست در ابتدا خانم گلستانی احساس نگرانی میکرد و میگفت این بهروز و منیژه به عنوان زن و شوهر خیلی با هم تفاوت دارند. اما آقای نعمت الله با اطمینان جواب داد که برای ما که از بیرون میبینیم ترکیب جالبی شده است. بهروز همیشه عاشق منیژه بود، اما خیلی جاها از مظلومیت او سوء استفاده میکرد و بر سرش داد میکشید. بیشتر درگیری شان هم به خاطر اعتیاد بهروز بود.
* همکاری با حمید نعمت الله چگونه تجربهای بود؟ نعمتالله از پیشنهادات استقبال میکرد؟
فکر میکنم آرزوی هر بازیگری است که با کارگردانی مثل حمید نعمتالله کار کند. نقطه عطف کارنامه بازیگری من بازی در نقش بهروز است. ارتباط خیلی خوبی با آقای نعمتالله برقرار کرده بودیم و پیشنهادات را واقعاً میپذیرفت. نعمت الله از جمله کارگردانانی است که به پیشنهاد بازیگر اهمیت میدهد.
امیدوارم یونس از تواناییهای خودش بیشتر استفاده کند. پس از سریال وضعیت سفید به شکل آگاهانه در هیچ فیلم و سریال دیگری هم بازی نکرد، اما الان آماده است تا دوباره جلوی دوربین برود * با برادرتان هم همبازی شده بودید اما او دیگر بازی نکرد چرا؟
امیدوارم یونس از تواناییهای خودش بیشتر استفاده کند. پس از سریال وضعیت سفید به شکل آگاهانه در هیچ فیلم و سریال دیگری هم بازی نکرد، اما الان آماده است تا دوباره جلوی دوربین برود.
* برادرتان توسط شما به نعمت الله معرفی شد؟
خیر. اتفاقاً جالب است که بدانید یونس قبل از من انتخاب شده بود. یعنی اول یونس برای نقش امیر انتخاب شد و بعد من برای نقش بهروز. من را آقای نعمتالله از قبل میشناختم اما یونس پیش از این در فیلم «در میان ابرها» آقای روحالله حجازی بازی کرده بود که جالب است بدانید نوید محمدزاده یک نقش فرعی در آن فیلم داشت و بازیگر نقش اصلی یونس بود.
آقای نعمتالله از خیلی بازیگران برای نقش امیر تست گرفته بودند اما نظرشان بر یونس بود. یونس خودش قصد نداشت بازی کند اما بعد با اصرار زیاد پذیرفت. خود من برای دو نقش بهروز و شهاب (دوست امیر که بعدها شهید میشد) مدنظر بودم. نقش بهروز کاندیداهای زیادی داشت مثل حامد بهداد و بابک حمیدیان و… حتی چند نفرشان تست گریم هم داده بودند. در نهایت اما قرعه به نام من افتاد و نقش بهروز را بازی کردم.
* چه بازخوردی از مخاطبان برای نقش بهروز گرفتید؟
همه بازخوردها خوب بود. با گذشت ۱۰ سال از تولید سریال وضعیت سفید هنوز مرا با نقش بهروز میشناسند و به همین نام صدا میکنند. لطف دارند و ابراز احساسات میکنند. حتی دیالوگهای بهروز را همچنان حفظ هستند. در بازبخش ها هم واکنشهای مثبت زیادی میبینم. * مشغول بازی در فیلم یا سریالی شدهاید؟
پس از سریال «شاهرگ» که در شرایط سخت کرونا به پایان رسید ترجیح میدهم فعلاً کار نکنم. در این شرایط سخت، تمرکز لازم را برای شروع پرانرژی یک کار ندارم. خیلی دوست دارم درگیر یک کار جدید شوم اما فعلاً با شرایط کرونا ترجیح میدهم دست نگه دارم، چرا که جلوی دوربین پروتکلهای بهداشتی را هم نمیتوان رعایت کرد.
منبع: مهر
دیدگاه