مسعود روشنپژوه: «مسابقه محله»، اولین برنامه استعدادیابی تلویزیون بود
سرنا_مسعود روشنپژوه، مجری «مسابقه محله»، معتقد است نخستین برنامه استعدادیابی تلویزیونی در ایران را اجرا کرده که چون از دل جامعه و با کمک کودکان ساخته میشده است، توانسته در این ۳۰ سال همچنان روی آنتن برود.
یک و یک و یک، دو و دو و دو، سه و سه و سه، مسابقه محله؛ عبارتی که بچههای سه دهه با آن خاطرههای بسیاری دارند. بسیاری از ما نیز خودمان را جای آن دختر یا پسری گذاشتهایم که باید تا رسیدن به ده و ده و ده کار را به اتمام میرساند، کارهایی که شاید در کودکی بسیار برایمان سخت بود اما حالا که نگاهی به آنها میاندازیم، تنها یادآور بخشی از خاطرات دور ماست که مسعود روشنپژوه، مجری برنامه «مسابقه محله» برایمان ساخته است. و حالا کرونا مانع او شده تا در سیامین سالگرد این مسابقه، به ادامه ضبط آن بپردازد.
به همین بهانه، سراغ مسعود روشن پژوه رفتیم که حاصلش، گفتوگوی زیر شد.
شما قصد داشتید برای ۹۹/۰۹/۹، یک ویژه برنامه را به مناسبت سیامین سالگرد پخش «مسابقه محله» بسازید، که نشد. الان چه حسی دارید؟
فرصتی بود که از دست رفت و اختیارش دست ما نبود. متاسفانه به دلیل عدم رعایت پروتکلها و فراگیرتر شدن کرونا نتوانستیم این کار را انجام دهیم. کرونا در زندگی همه تاثیر داشته است و ما نیز از این موضوع مستثنی نیستیم. برای همین، برنامه «مسابقه محله» تکراری پخش میشود به دلیل اینکه بچهها نمیتوانند کنار یکدیگر جمع شوند.
ولی این برنامه، ۳۰ سال عمر دارد؛ زمانِ زیادی است. چگونه دوام آوردید؟
این برنامه با واقعیتهای موجود در جامعه و اتفاقاتی که در محلهها و در دل جامعه رخ میدهد، توانست جایگاهش را در بین مردم پیدا کند. یک موضوع دیگری که وجود دارد، این است که برنامه بدون هیچ واسطهای ساخته شد و میشود تا فضا را به درستی نشان دهد. دلیل دیگری که این برنامه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته، این است که «آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند». فکر میکنم اگر کسی ادا در نیاورد و بنابر طرح برنامه، ویژگی شخصیتی و اخلاقیاش با برنامه متناسب باشد، مردم او را میپذیرند.
یعنی شخصیت شما در واقعیت هم اینگونه پرجنب و جوش است.
بله، دقیقا واقعیت ذاتی من اینگونه است، اگر بخواهم در هر زمینهای، ادای کسی دیگر را در بیاورم، قطعا مورد پذیرش قرار نمیگیرد، به این خاطر که مخاطب،فرق واقعیت و ادا را تشخیص میدهد و چیز تقلبی را دوست ندارد.
شما برنامههای مختلفی از جمله «ببین و بگو»، «آب، آب، زندگی»، «فانوس» و چندین برنامه دیگر را روی آنتن تلویزیون بردید، ولی به یاد ماندنیترین آنها که هنوز هم ادامه دارد، برنامه «مسابقه محله» است.چرا؟
چندین دلیل دارد؛ نخست اینکه تعداد پخش برنامه زیاد بود، ما تا کنون بیش از ۳ هزار برنامه اجرا کردهایم. این برنامه همچنان هم ادامه دارد، ضمن اینکه تنوع فرهنگ و اقوام ایران بسیار زیاد است. نکته بعدی اینکه، چون این برنامه از دل جامعه کودکان برمیآمد، بیشتر دیده میشد. نکته بعدی اینکه تنوع موجود در برنامه بسیار زیاد بود؛ مسابقه علمی، فرهنگی، ورزشی و انواع استعداد در آن به نمایش در میآمد و به نوعی «مسابقه محله»، اولین برنامه استعدادیابی در ایران بود. هدف برنامه هم این بود که به تمام اقشار و فرهنگهای جامعه توجه کند.
فکر میکنید اکنون هم در تلویزیون برنامهای وجود دارد که برای تمام اقشار جامعه ساخته شود و به آن توجه کند؟
در زمینه تفریح و سرگرمی، چنین برنامهای نداریم.
خاطره به یادماندنی که از به یادآوردن آن حالتان خوب شود، دارید؟
خاطرات بسیار زیادی برای من به جامانده، مخصوصا اینکه گاهی افراد بزرگسال جلوی مرا میگیرند و از شرکت در مسابقه در زمان کودکیشان میگویند. من چون در شبکه جهانی جام جم برنامه دارم، به واسطه کارم، گاهی به کشورهای دیگر هم سفر میکنیم. یک روز در آمستردام هلند، پای ریل قطار ایستاده بودیم که یک خانمی رسید و با تعجب پرسید «شما اینجا چه کار میکنید»، گفتم برای ضبط یک کار آمدهایم. گفت «من در مدرسه راهنمایی بودم و شما یک ساعت به من دادید که لوگوی شبکه دو روی آن بود، هنوز هم برای من یکی از با ارزشترین هدیههاست. من هم الان استاد کرسی دندانپزشکی دانشگاه آمستردام هستم، اما هنوز هم آن ساعت را دارم چون از شما و تلویزیون گرفتم». این یکی از پر حس و حالترین خاطراتی است که من دارم و با یادآوری آن لبخند میزنم.
در حال حاضر که موقعیت ساخت «مسابقه محله» با حضور بچهها وجود ندارد و فرصتی برای ایدهپردازی و برنامهریزی برای آینده است، به فکر ایجاد تغییراتی در این برنامه هستید؟ چون مخاطبان کودک و نوجوان، امروز سختپسند شده و پای هر برنامهای نمینشینند.
این مسابقه در هرجایی ممکن است ساخته شود، در دورترین نقطه، در روستا، در شهر و تمام نقاط کشور و چون محوریت اصلی بچهها هستند، خیلی نیاز نیست که تغییری در آن ایجاد شود، چون خود بچهها برنامه را میبینند و به خوبی آن را درک میکنند و همین موضوع باعث موفقیت برنامه میشود.
فکر میکنید، اگر هنوز هم با همان رویه سابق پیش بروید، این برنامه بازهم میتواند مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.
بله، دقیقا.
بسیاری از کارها و مسابقههایی که در برنامه انجام میشد، ممکن بود آسیبی به بچهها برساند. تا بهحال اتفاقی برای کسی رخ داده است؟
نمیتوانیم بگوییم مسابقه خطرناک بود. در همین زمینه باید گفت، فوتبال هم یک ورزش است، اما بسیار خطرناک است، حتی والیبال هم میتواند خطرناک باشد، به طور کلی تمام فعالیتهای فیزیکی، معمولا با خطر همراه است، اما ما سعی کردیم کارهایی را انجام دهیم که کم خطر باشند، چرا که دنبال ریسک کردن در این زمینه نبودم، بارها طرحهایی داشتیم که بررسی کردیم و متوجه شدیم که ممکن است آسیب برساند، در طی این ۳۰ سالی که من فعالیت کردم، هیچ کسی دچار آسیب نشده است. تا تاریخ ۹۹/۰۹/۹ که وارد سی و یکمین سال تولید تنها مسابقه تلویزیونی در طول تاریخ تلویزیون شدیم، مشکلی نداشت ایم.
در واقع میتوان گفت «مسابقه محله»، پر قدمتترین برنامه تلویزیونی است.
بله، تنها برنامه تلویزیونی است که ۳۱ سال روی آنتن تلویزیون رفته و توانسته در نسلهای مختلف، مخاطب خود را جذب کند، با رشد تکنولوژی، پیشرفت انواع سرگرمیهای متفاوت، بازهم این برنامه، مخاطبان خود را در بین کودکان و بزرگسالان دارد.
«مسابقه محله» تنها برنامه تلویزیونی است که سی و یک سال روی آنتن تلویزیون رفته و توانسته در نسلهای مختلف، مخاطب خود را جذب کند
ایدهپرداز مسابقههای این برنامه کیست؟ جز سرگرمی، براساس چه اهداف دیگری طراحی میشوند؟
تنها یک بخشی از آن سرگرمی است، بیشتر به دنبال اعتماد به نفس، تغییر طرز تفکر و رشد خلاقیت بچهها هستیم. به طور مثال در یک برنامه، یک لیوان، گریپ فوروت، پرتقال و نارنگی به بچهها میدهیم و میگوییم اینها را روی هم بچینید، در نگاه اول این کار صرفا سرگرمی است، اما از نگاه من کودک باید فکر کند، اندازه و شکل هندسی آنها را در نظر بگیرد و یا یک فکر خلاق آنها را روی هم بچیند.
شاید این موضوع برای من خیلی سخت نباشد، اما زمانی که بچه با آن مواجه میشود، ذهنش به تکاپو میافتد.
شما گفتید که این مسابقهها اجرا میشود تا اعتماد به نفس کودکان بالا برود، اما همیشه کودکان نمیتوانند آن کارها را انجام بدهند، اگر کودکی نتواند این کارها را انجام دهد، اعتماد به نفسش آسیب نمیبیند؟
من همیشه سعی کردم به همه جایزه بدهم تا اعتماد به نفسشان حفظ شود، حتی اگر آن مسابقه را کامل انجام نمیدادند، مهم این بود که جلوی دوربین میآمدند و جسارت این را داشتند تا مقابل چندین نفر، این کار را بهصورت انفرادی انجام دهند. همین دیده شدن در قاب تلویزیون به او این اجازه را میداد تا اعتماد به نفسش را بالاتر ببرد، حالا یا موفق میشد یا خیر، همین که جلوی دوربین حاضر میشد، کافی بود.
در ۳۰ سال گذشته، به دلیل ظهور رسانههای تازه و تنوع تلویزیونهای داخلی و خارجی، جذب مخاطب روز بهروز سختتر شده است، قبول دارید؟
هنوز تلویزیون ملی، جایگاه خودش را در خانهها دارد؛ ممکن است کمتر دیده شود، اما به هرحال دیده میشود. در واقع بیش از خرجی که برای آن میکنیم، دیده میشود. به طور مثال من برای یک مجموعه۵۲ قسمتی که در طول یکسال پخش میشود، ۲۰۰میلیون تومان خرج میکنم، ولی به اندازه ۲۰ میلیارد تومان بیننده دارد. پس من پول را دور نریختهام، بیشتر از میزانی که خرج کردهام هم مخاطب داشتهام و تلویزیون نیز از من راضی است. اما یک زمانی میبینیم برای ساخت یک برنامه میلیاردها تومان هزینه سرسام آورخرج میشود و در نهایت کسی آن را نمیبیند.
یک زمانی سریالی ساخته میشود و برای آن ۵۰۰میلیارد تومان خرج میکنید، بعد یک نظر سنجی میکنید و میبینید ۱۰۰هزار نفر هم این سریال را ندیدهاند، اینجا پول دور ریخته شده است. در همین نقطه میتوان گفت که این برنامه به نسبت برآورد مالی خود بیننده نداشته است. ولی «مسابقه محله»، چند برابر خرج، دخل دارد که همان جذب مخاطب است.
برای یک مجموعه۵۲ قسمتی«مسابقه محله» که در طول یکسال پخش میشود، ۲۰۰میلیون تومان خرج میکنم
علاوه بر کار تلویزیون، شما زمانی بهطور جدی مشغول انجام کار تئاتر بودید، چه شد که از این مسیر خارج شدید؟
سرم بسیار شلوغ بودو درگیر تولید و اجرای برنامه بودم وکم کم تئاتر در زندگیام کمرنگ شد. هرچند فکر میکنم بخش زیادی از موفقیت در کارم را مدیون تجربه در تئاتر هستم.
تا به حال برایتان پیش آمده که حسرت بخورید و بگویید کاش تئاتر را بیشتر دنبال میکردید؟
واقعیتش نه. تئاتر مادر هنرها است، اما هیچ وقت به عنوان یک فعالیت جامع و کامل، در همه زمینهها چه از نظر درآمدی و چه از نظر شهرت چیزی نبوده که هنرمندانش حسرت آن را بخورند. بحث عشق و علاقه جداست اما همین حالا واقعا تئاتریها از نظر معیشتی دچار مشکل هستند. در این اوضاع کرونایی حتی از آنها حمایت هم نشد . زیرساخت های تئاتر کشور ضعیف است.
۵۰ سال پیش، سالنی ساخته شد به نام تالار وحدت که صحنه آن میچرخید، حرکت میکرد، فضای آن بزرگ بود، دکور قابلیت جابهجایی داشت و از همه لحاظ عالی بود، اگر توانستید یک سالن دیگر مانند تالار وحدت به من نشان دهید، من به شما جایزه میدهم، مشکل دقیقا همین جا است که ما به جز تالار وحدت و تئاتر شهر، جای دیگری نداریم، همین موضوع نمیگذارد تئاتر پیشرفتی داشته باشد.
در این شرایط، شما برنامه زندهای را در شبکه جام جم روی آنتن میبرید، آن هم در این اوضاع خطرناک که بسیاری از هنرمندانمان را از دست دادهایم. واقعا هنگام ضبط برنامهها، پروتکلها رعایت میشود؟
قبل از پاسخ به این پرسش، باید اشاره کنم که بزرگترین معضل ما، مسئله رعایت بهداشت است. کرونا یک مسئله جدی است که با کسی شوخی ندارد و بهترین راه مقابله با آن، پیشگیری با رعایت شیوهنامههای بهداشتی است.
در واقع ابتداییترین راه رعایت اصول بهداشتی را کودکان در مدرسه یاد میگیرند، شما کدام مدرسه را سراغ دارید که شیر آب گرم یا حتی آب ولرم داشته باشد، که بچه دستش را با آن بشوید؟ کدام مدرسه را سراغ داشتید که دستشویی تمیز، پاک و خوشبویی داشته باشد که بچه رغبت کند از آن استفاده کند. این مسئله، ابتداییترین اتفاقی است که در بهداشت یک جامعه به صورت آموزشی رخ میدهد.
هیچ گاه به یاد نمیآورم که مدرسهای رفته باشم و زمان دست شستن، آب گرم داشته باشد. این موضوع همینگونه نسل به نسل ادامه پیدا کرده است. بسیاری از کشورها توانستند کرونا را تا حدی کنترل کنند، من نمیگویم این اپیدمی فراگیر نیست، اما آموزش، رعایت کردن و نحوه برخورد با مسئله بهداشت نیز در کنترل آن بیتاثیر نیست.
منظور شما این است که بخشی از رعایت نکردن مسائل بهداشتی و پروتکلها به موضوع آموزش در کودکی برمیگردد؟
بله، دقیقا، به بزرگترهای امروزی که زمانی مدرسه میرفتند، این موارد آموزش داده نشده است، به همین دلیل حالا که به آنها میگوییم اصول اساسی و اولیه بهداشتی را رعایت کنید و یا مسافرت نروید، نمیپذیرند، کودکانشان هم میبینند و از آنها الگو میگیرند. به همین دلیل است که معتقدم برای بهبود اوضاع باید فرهنگسازی شود و واقعا هم مردم نسبت به اوایل ماجرا، بیشتر رعایت میکنند.
طی این سالها، تجربه و خاطرات زیادی برای شما به یادگار مانده است، تا حالا تصمیم گرفتهاید آنها را بنویسید؟
درباره خود خاطرات خیر، اما قرار بود یک کتابی بنویسیم از ایدههای مسابقه، که چگونه با سادهترین ابزار میتوان در خانه سرگرم بود، که بخشی از آن را نوشتم و به اوضاع فعلی برخوردیم.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه