آقای بیرنگ! امید «خانه سبز» واهی نبود
این هفته یک مصاحبه ویدئویی از بیژن بیرنگ پخش شد که اظهار گلایه کرده بود از اینکه با برنامهها و سریالهایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته است امید واهی به مردم داده است. او با لحن تلخی این سخنان را گفت و اظهار تاسف و عذرخواهی کرده بود که به مردم این امید واهی را بخشیده است.
این سخنان تهیهکننده و سازنده بسیاری از نوستالژیک ترین آثار دهه ۶۰ و ۷۰ مثل «محله بهداشت» و «خانه سبز» خیلی زود تیتر رسانهها شد. برخی در خارج از کشور روی این سخنان موج سواری کردند و اوضاع کشور را هم دلیلی برای طرح آن دانستند. برخی از خود برنامه سازان اما با اشاره به وضعیت کشور، معیشت مردم و همه سختیهایی که همه میدانند و میدانیم گفتند مگر میتوانستیم کار دیگری بکنیم؟! مثل علی میرمیرانی طنزپرداز کشور و معروف به ابراهیم رها که در صفحه اینستاگرام خود افرادی مثل سروش صحت را که در این سالها با سریالهایی چون «لیسانسهها» و «کتاب باز» سعی کرد حال مردم را خوب کند و امید بدهد به زبانی طنز مواخذه کرد که چرا چنین کرده است.
هرچند بیرنگ برخلاف خیلیها که خودشان را در برابر وضع موجود مسئول نمیدانند حتی به عنوان یک برنامه ساز مسئول دانسته است اما از گزارههای موجود شاید به اشتباه نتیجه گیری کرده است چون همین الان از خیلی از سختیها و تلخیهای دهههای گذشته آنچه به یاد مانده همین یادگارهای اوست.
«خانه سبز» و «همسران» دو نمونه از خاطره انگیزترین و به یاد ماندنیترین آثار بیژن بیرنگ و زنده یاد مسعود رسام طی سالهای ۷۳ و ۷۵ و در زمانی روی آنتن رفت که خانوادهها هنوز این میزان از عشق و محبت در روابط زوجین یا میان اعضای یک خانواده هیچ گاه نه قبل از آن و حتی بعد از آن را روی آنتن ندیده بودند. سریالهایی که دیالوگهایش به آنها زندگی را آموخت و برای خیلیها الگو شد که حتی اگر قهر میکنند اما با هم حرف بزنند.
سریالهایی که شاید خود بیرنگ هم دیگر نتوانست مثل آنها را بسازد اگرچه «سرزمین سبز» را به عنوان فصل دوم «خانه سبز» ساخت و اگرچه مسیر امید را با «همچو سرو» و عشق ورزی را با «عشق تعطیل نیست» در شبکه خانگی ادامه داد اما این پروژهها این بار موفقیت لازم را به دست نیاوردند و در عین حال هیچ گاه از محبوبیت این تهیه کننده دغدغه مند کم نشد.
مردم هنوز هم بیرنگ را با امیدآفرینیهایش دوست دارند. همانطور که در شب یلدا مهمان شبکه نسیم شد و خودش به درستی بر آنچه باید ساخت صحه گذاشت و گفت «ما در خانه سبز از واقعیت نگفتیم واقعیت یعنی آنچه هست ما از حقیقت گفتیم».
او در جایی دیگر نیز بیان کرد که «در این شب یلدای طولانی باید معتقد باشیم که صبحی هم وجود دارد و آن امید است اگر امید را بکشیم همه چیز را کشتهایم». شاید فکر کنید این سخنان بیرنگ نقیض حرفهای او و مصاحبه چند دقیقهای اش است، شاید سوال شود این گفتگو در شب یلدا قبل آن مصاحبه بوده یا بعدش بوده… چه اهمیتی دارد مهم این است که همه ما به همین سخنان بیشتر باور داریم که باید از حقیقت گفت و اگر امید را بکشیم همه چیز را کشتهایم.
دیدگاه