تاثیرات رسانهای شدن دادگاه جانی دپ و امبرهرد؛ افزایش نگرانیها برای قربانیان آزار خانگی
دادگاه افتراهایی که جانی دپ و امبرهرد به یکدیگر زدهاند، احتمالا یکی از «زشتترین» محاکمههای مدنی از دو شخصیت مشهور هالیوود است که تا کنون به نمایش عمومی گذاشته شده است.
ماجرای این دادگاهها به اتفاقات سال ۲۰۱۶ میلادی برمیگردد؛ یعنی زمانی که رابطۀ عاشقانۀ این زوج به پایان رسید و امبرهرد تقاضای طلاق کرد و دپ را متهم به خشونت خانگی کرد.
اکنون اگرچه حکم طلاق صادر شده، اما جلسات رسیدگی به ادعاهای دو طرف علیه یکدیگر که عمدتا حول محور خشونت خانگی است، به پایان نرسیده است.
یکی از موضوعاتی که دادگاه این دو را از بسیاری از محکمههایی که به موضوع خشونت خانگی میپردازند متمایز کرده، پخش عمومی آن است که باعث شده میلیونها نفر در سراسر جهان تماشاگر آن باشند و سپس هر لحظه از این دادگاه و رفتار هر کدام از طرفین این دعوا را در شبکههای اجتماعی تجزیه و تحلیل کنند.
در این میان، آنچه مدافعان حقوق زنان را بسیار نگران کرده، الگوهای رفتاری شکل گرفته در پی پخش جلسات محاکمات و کمپینهایی است که به عنوان نوعی «سرگرمی» یا در حمایت از هر کدام از این دو بازیگر در شبکههای اجتماعی و فرای ادعاهای مطرح در این پرونده (که تایید یا رد آنها تنها در صلاحیت دستگاه قضایی است) شکل گرفته است؛ و به نظر میرسد که اکثر افرادی که در این کمپینهای اینترنتی فعالانه شرکت دارند و پست می گذارند نیز طرفداران جانی دپ باشند.
حامیان جانی دپ در کارزاری که با هشتگهایی همچون #AmberHeardlsApsychopath یا #JusticeForJohnnyDepp راه انداختهاند؛ به تمسخر امبرهرد میپردازند و او را دروغگو مینامند.
حتی برخی طرفداران جانی دپ تا آنجا پیش رفتهاند که حسابهایی با موضوع آزارهای خانگی ساختهاند و در این حسابهای اینترنتی سعی در اثبات یا رد این ادعاها دارند. برخی نیز بحثهایی در موضوع «گریم» کبودیهای امبرهرد مطرح میکنند یا ویدئوهایی طنزآمیز از رفتار امبرهرد و نحوۀ شهادت او در دادگاه ساختهاند.
چنین رفتارهایی که گاه آنقدر مورد استقبال قرار گرفته که به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل شده، کنشگرانی را که برای رفع انواع خشونتهای خانگی مبارزه میکنند، بسیار نگران کرده است.
آنها از عواقب این دست فعالیتها در شبکههای مجازی، بر دنیای واقعی انسانها میترسند و معتقدند پخش عمومی جلسات این دادگاه میتواند بر تعاریف اجتماعی از آزار، سوء استفاده و خشونت، تاثیری بشدت منفی بگذارد.
زنان «هیستریک» و «جویندۀ ثروت»
سخنگوی یک موسسه خیریه بریتانیایی به نام «کمک به تسلی زنان» (Solace Women's Aid) فعال در زمینۀ پایان دادن به خشونتها علیه زنان و دختران میگوید: «پخش جریان محاکمه، به تفسیر نادرست این ماجرا در رسانهها و گمانه زنیهای عمومی بطور بیسابقهای دامن زده و باعث شده که وضعیتی بسیار نگران کننده برای بازماندگان خشونت خانگی بوجود آید. زیرا در حال حاضر و فرای اینکه واقعیتها چه هستند، میبینیم در جوامع عبارات و اصطلاحاتی علیه امبرهرد بر زبانها رانده میشود که زمانی سوء استفادهکنندگان از این عبارات و اصطلاحات برای تضعیف اعتبار قربانیان خشونتهای خانگی استفاده میکردند تا به این ترتیب از قربانی ماجرا یک مجرم بسازند؛ اصطلاحاتی همچون اینکه او یک زن هیستریک یا زنی به دنبال پول است.»
کارشناسان میگویند که مردم در حالی به قضاوت رفتار هر کدام از دو سوی این پرونده پرداختهاند، که عمدتا هیچ شناختی از واکنشهایی که یک قربانی خشونت خانگی بطور طبیعی از خود در زمان وقوع خشونت نشان میدهد ندارند؛ از جمله استفاده از مکانیسمهای بقا که گاه توسط بازماندگان استفاده میشود. دیگر اینکه چنانچه هر دو سوی دعوا اقدام به برخورد فیزیکی کردهاند، آیا هر دو به خشونت دامن زدهاند یا یکی از طرفین برای دفاع از خود چنین واکنشی داشته است؟
افرادی که از خشونت خانگی جان سالم به در بردهاند نیز میگویند که تماشای این بازی تمسخر در رسانههای اجتماعی، باعث شده که زخمهای عاطفی آنها دوباره سر باز کند.
سخنگوی موسسه خیریه «کمک به تسلی زنان» میافزاید: «جزئیات این دادگاه در حالی در شبکههای اجتماعی به روز رسانی و تفسیر میشود که هیچکدام از کاربران تخصص پرداختن به چنین موضوعاتی را ندارند. به این ترتیب حمله به امبرهرد و تمسخر علنی او در شبکههای اجتماعی میتواند دیگر قربانیان آزار خانگی را از صحبت در مورد آنچه که بر سرشان آمده بترساند. چراکه بسیاری از زنان به دلیل "ترس" در مورد آزار خانگی صحبت نمیکنند؛ ترس از تلافی، واکنش منفی و ترس از قضاوت زندگی خصوصی آنها. این محاکمه عمومی این ترس را تقویت خواهد کرد».
روث داویسون، مدیر موسسه خیریه بریتانیایی «پناه» (Refuge) که از بازماندگان خشونت خانگی حمایت میکند نیز با اشاره به ویدئوهای طنزآمیزی که از این دادگاه منتشر شده، میگوید: «سوء استفاده هرگز یک شوخی نیست، این ویدیوها باعث میشوند که تفاسیری غیرواقعی و ناعادلانه درباره قربانی یک سوء استفاده شکل بگیرد و تداوم یابد.»
او میافزاید: «وقتی تعداد زیادی از مردم به دنبال بیاعتبار کردن یا تمسخر زنی هستند که در مورد تجربه سوءاستفاده ادعایی خود به طور علنی صحبت میکند، این خطر بوجود میآید که تردید دیگر بازماندگان خشونتهای خانگی برای طرح شکایت تقویت شود و ترجیح دهند که هرگز برای دادخواهی اقدام نکنند؛ درحالیکه بازماندگان هرگز نباید ساکت باشند.»
به گفتۀ روث داویسون «نتیجه این محاکمه هر چه که باشد، باید اقدامات بیشتری انجام شود تا نشان داده شود که بازماندگان سوء استفاده "جدی" گرفته میشوند و مرتکبین این سوء استفادهها باید در قبال جرمی که انجام دادهاند پاسخگو باشند؛ بدون توجه به ثروت یا قدرتی که پشت سر خود دارند».
دیدگاه