«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه۶۰/ ویدئو

موسیقی تیتراژ «پسرشجاع» اگرچه با حال و هوای ملودی اصلی اثر مقداری تفاوت داشت اما به طور حتم یکی از خاطر سازترین ملودی های نسل دهه شصت ایران به حساب می آید.

«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه۶۰/ ویدئو

کا رکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری‌بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آن‌ها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.

در هفتاد و نهمین شماره از این روایت رسانه‌ای به سراغ موسیقی تیتراژ مجموعه انیمیشنی رفتیم که مخاطبان دهه شصت تلویزیون ایران آن را با نام «پسر شجاع» می‌شناسند. کارتونی سراسر خاطره که به زیبایی هرچه تمام تر، در روزگاری که از انیمیشن‌های آن‌چنانی امروز خبری نبود، برایمان به درستی مرز خیر و شر را ترسیم می‌کرد و اگرچه همچون دیگر کارتون‌های نوستالژیک دهه شصت اسیر تغییر قصه و محتوا و مواردی مشابه می‌شد، اما هرچه بود برای ما مخاطبانی که تفریح چندانی جز تماشای این کارتون‌ها نداشتیم، مملو از شیرینی‌ها و خاطراتی بود که اصلاً و ابداً نمی‌توانیم آن را فراموش کنیم.

مجموعه‌ای پر از قصه که تیتراژش خیلی خیلی متفاوت‌تر از فضای واقعی شخصیت‌های قصه بود. فضایی پر از شادی و هیجان در قالب حضور آدم‌هایی که ابتدا به واسطه «پسرشجاع» و «خانم کوچولو» از اسب پرنده‌ای که در پس قاب تلویزیون به شهربازی فرود می‌آمدند، آغاز می‌شد و بعد ما بیننده دیگر شخصیت‌هایی بودیم که چه مثبت و چه منفی گویی اینکه وحدت و آشتی بین آنها به وجود آمده و همه دعواهایشان بازی بیش نبود در شهربازی مشغول بازی می‌شوند.

بازی‌هایی که در این تیتراژ به رویدادهای ورزشی دهکده محلی زندگی این حیوانات متصل می‌شود و ما همه آدم‌های سفید و سیاه قصه مان را در کنار هم می‌بینیم که درشاد ترین شکل ممکن مشغول رقابت در قالب ورزش‌هایی چون شنا و بیسبال هستند. شخصیت‌هایی که گرچه حیوان هستند اما ژاپنی‌های انیمیشن ساز بازهم تلاش می‌کنند ترسیم چشم درشتی‌های شخصیت‌های مثبت را فراموش نکنند و به ما کاراکترهایی را معرفی کنند که از پس یک کارتون ژاپنی ما به ازاهایی بسازیم که در خیلی از آدم‌های آن روزگار و این روزگار هم می‌بینیم.

«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه ۶

و سرانجام بعد از پایان این بازی‌های در تیتراژ قبل از شروع کارتون، پرواز خیال انگیز کبوترهایی را می‌دیدیم که به دنبال آنها رنگین کمانی در قاب تلویزیون سیاه و سفید مان نقش می‌بندد و بعد عالیجناب غلامعلیآنچه در موسیقی کارتون پسرشجاع طراحی و اجرا شده، شاید در عصر پیشرفت تکنولوژی کشور ژاپن موضوع عادی به نظر آید، اما توجه خالق اثر موسیقایی به مولفه‌هایی است که خوب می‌دانست می‌تواند پای بینندگان بیشتری را به سمت جعبه جادویی تلویزیون بکشاند افشاریه با آن صدای مخملین و منحصر به فرد می‌گوید: «پسرشجاع»

اینجا موسیقی تیتراژ تمام می‌شود و ما وارد قصه‌ای می‌شویم که همچنان شخصیت‌هایش برای ما آشنا هستند و ما اسمشان را با دقت حفظ کردیم. حافظه‌ای به اندازه چندین دهه که بعید می‌دانیم در این روزگار کسی به این قدمت بتواند شخصیت‌های یک انیمیشن را اینچنین به خاطر بسپارد و حتی با آنها در روزگار معاصر همذات پنداری کرده و در برخی مواقع هم به شوخی و جدی ما به ازا بسازد.
اصلاً مگر می‌شود ما بعد از شخصیت سراسر مثبت و اسطوره‌ای «پسر شجاع» پدر او را به خاطر نسپاریم. کاراکتری که به ما ایرانی‌ها به عنوان «پدر پسرشجاع» معرفی کردند و شد معلم اخلاق پسرش در اتفاقات داستان.

اصلاً مگر می‌توان بعد از مهربانی‌های «خانم کوچولو» و مادر محترمش که نزدیک ترین شخصیت‌ها به پسرشجاع و پدرش بودند، از فانتزی‌های بامزه «شیپورچی» به عنوان سردمدارشخصیت های منفی قصه با «خرس قهوه ای» و «روباه» به عنوان دو دستیار کودن این گرگ احمق به اصطلاح حیله گر و شکست‌های بی انتهایش از پس نقشه‌هایش عبور کرد؟ حالا بماند که دیگر دوستان پسر شجاع هم هرکدام کاراکترهایی بودند که الحق و الانصاف همچنان در ذهنمان باقی مانده‌اند.

«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه ۶

از اینها که بگذریم بد نیست درباره قصه ساخت این انیمیشن با موسیقی تیتراژ جذابش بدانید که «پسرشجاع» با نام اصلی «داستان دان چاک» نام یک مجموعه تلویزیونی محصول کشور ژاپن است که بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ میلادی تولید شد. مجموعه‌ای که در دهه شصت به مدیریت دوبلاژ غلامعلی افشاریه از برنامه کودک و نوجوان شبکه یک سیما پخش شد و به قدری مورد استقبال مخاطبان آن سالهای تلویزیون قرار گرفت که تا سال‌ها به صورت مستمر از دیگر شبکه‌های اضافه شده به رسانه ملی پخش و حتی در این روزگارهم هر از چندگاهی پیش روی مخاطبان کودک و نوجوان قرار می‌گیرد.

کارتونی که در قالب داستان‌های اپیزودیک برای مخاطبان روایت می‌شد و مشتمل بر قصه شخصیت‌هایی با محوریت یک بچه سگ آبی و پدرش بود که در ایران به نام «پسرشجاع» و «پدر پسرشجاع» شهرت یافتند. شخصیت‌هایی که در یک کلبه چوبی زیبا در وسط یک برکه مشغول رسیدگی به امور انسان دوستانه جنگل بودند. جنگلی که شخصیت‌هایش به دو گروه مثبت و منفی تقسیم می‌شدند و اتفاقات بامزه ای را برای مخاطبان رقم می‌زدند. اتفاقاتی که حتی پای بزرگترها را به گیرنده‌های آن زمان می‌کشاند و آنها را وادار می‌کرد که میخکوب به تماشای این کارتون بنشینند.

«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه ۶

بر اساس آنچه در رسانه‌های مختلف داخلی و خارجی از کارتون منتشر شده اینکه طراحی اولیه شخصیت‌های کارتون پسر شجاع در بهار ۱۹۷۳ شکل گرفت و در نهایت پدر و پسر که شخصیت‌های اصلی کار بودند، طراحی شدند. پسر «دان چاک» و پدر چاک «دون ارسطو» نام‌گذاری شدند. برای کارتون هم نام «دوستان جنگلی زاوازاوا» انتخاب شد. در جنگل زواواوا که همان صحنه است، اتفاقات و حوادث مختلفی رخ می‌دهد و داستان‌های زیادی وجود دارد که چاک و دوستانش آن‌ها را حل می‌کنند.

پسر شجاع و پدرش هم در کنار رودخانه جابجاب در مرکز جنگل زاواوا زندگی می‌کنند. این در حالی است که در نسخه ژاپنی خرس مهربون «دایگو» نام دارد. خانم کوچولو اسمش «لارا» است. یک خرگوش هم بود که نامش «میمی» است. اسم شیپورچی هم «ترومپت» نام دارد که احتمالاً نام فارسی او هم برگرفته از همین موضوع است. روباه اسمش «کانتور» است و خرس قهوه‌ای هم «clapperboard » نام دارد.

در کنار قصه‌های جذاب و موسیقی تیتراژ بسیار ماندنی و خاطره سازی که در این اثر می‌شنویم، این دوبلاژ بسیار درخشان کارتون پسرشجاع بود که به واسطه هنرنمایی ستارگان بی بدیل دوبله ایران از جمله غلامعلی افشاریه، نادره سالار پور، مهوش افشاری (پسرشجاع)، مهین برزویی (خانم کوچولو)، ناهید امیریان (خرس مهربون)، پرویز ربیعی (پدر پسر شجاع)، پرویز نارنجی‌ها (دکتر)، تورج نصر (شیپورچی)، اصغر افضلی (روباه) و جواد پزشکیان (خرس قهوه‌ای) کارتون پسرشجاع را برای ما مخاطبان دهه شصت تلویزیون تبدیل به اثری تاریخی کرد.

«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه ۶

حالا که به این قسمت از روایت قصه پسرشجاع رسیدیم بد نیست به این موضوع هم اشاره‌ای داشته باشیم که با توجه به نقش بی بدیل موسیقی در خاطره سازی نسل دهه شصت، ذکر این نکته ضروری است که موسیقی تیتراژ پسرشجاع هم نقش بسیار مهمی در این ثبت تاریخی داشت. شرایطی که اگرچه در ایران به شکل دیگری برای مخاطبان به عنوان موسیقی تیتراژ کارتون پسرشجاع ارائه شد، اما آقای هیروشی یامازاکی به عنوان آهنگساز انیمیشن انصافاً از هیچ تلاشی برای ماندگاری این کارتون دریغ نکرده است. او موسیقی را برای انیمیشن پسرشجاع استفاده کرد که بدون هیچ تردیدی چه آگاهانه یا ناآگاهانه مبتنی بر دیدگاه‌هایی بود که بتواند مخاطبان غیرژاپنی سریال را هم از شنیدن یک موسیقی راضی نگه دارد.

رعایت چنین عناصری در ساخت یک انیمیشن به طورحتم نشات گرفته از دیدگاه مطالعه گرانه ای است که آهنگساز سریال «دان چاک» به همراه کازویوکی اوکاسکو و کوزو تاکاگی کارگردانان انیمیشن تلاش داشته کردند تا در آغاز رنسانس عجیب و غریب تولیدات کشور ژاپن در عرصه انیمیشن نبض مخاطب را به دست گرفته و نشان دهند که آنچه از پس موسیقی یک کارتون به مخاطب ارائه می‌شود، مشتمل بر نگاه جهان شمولی است که برای ساخت آن رعایت مولفه‌های زیادی لازم است. پارامترهایی که در آن دوران بسیار سخت‌تر و دشوارتر از روزگار معاصر به مرحله اجرا می‌رسید و سازندگان چنین محتوایی نمی‌توانستند به راحتی از آن عبور کنند.

 

«پسرشجاع» را می‌توانید فراموش کنید؟/ شنیدن یک موسیقی با طعم دهه ۶

آری به نظر می‌آید آنچه در موسیقی کارتون پسرشجاع طراحی و اجرا شده، شاید در عصر پیشرفت تکنولوژی کشور ژاپن موضوع عادی به نظر آید، اما توجه خالق اثر موسیقایی به مولفه‌هایی است که خوب می‌دانست می‌تواند با به کارگیری عناصری چون خلاقیت و ایده پردازی پای بینندگان بیشتری را به سمت جعبه جادویی تلویزیون بکشاند که بتوانند این چنین طعم و لذت خاطره سازی را برای بینندگانش فراهم کند.

منبع: مهر
کد مطلب: ۳۶۶۲۳۰
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت