ناگفتهها سمسارزاده از رفاقت ۶۰ سالهاش با حمید منوچهری
اصغر سمسارزاده که از درگذشت حمید منوچهری (هنرمند عرصه دوبله) بسیار اندوهگین است از خاطرات و رفاقت ۶۰ سالهاش با این هنرمند فقید سخن گفت.
سمسارزاده که خود نیز از پیشکسوتان عرصه هنر دوبله است ابتدا با تسلیت به جامعه هنری و خانواده مرحوم منوچهری سخنانش را اینگونه آغاز کرد: از وقتی این خبر را شنیدم حالم خراب است. حمید منوچهری هم از میانمان رفت، روحش شاد باشد. خداوند رحمتش کند و به خانواده عزیزش صبر بدهد. من حمید عزیز را از زمانی میشناختم که اصلاً بازیگر، گوینده نبود و در رادیو هم نبود. آن زمان در تئاتر «پارس» تهران با ایشان کار میکردم، یعنی تقریباً ۶۰ سال پیش، بعد از آن دیگر من وارد تلویزیون، فیلم شدم و از حمید جدا شدم و ایشان هم وارد رادیو شدند. در واقع وقتی ۱۸ ساله بودم با هم آشنا شدیم.
کاری که انجام نگرفت و حسرت شد
او یادآور شد: حمید در مقام کارگردان برای رادیو خیلی کار کرد و گوینده بسیار توانایی بود. در عرصه دوبله هم با آقایان: حسین عرفانی، منوچهر اسماعیلی، جلال مقامی و منوچهر والیزاده کارهای زیادی انجام دادند و در فیلمهای زیادی صحبت کرد. در عرصه بازیگری هم فعالیت داشت اما بیشتر دغدغه اش رادیو بود و کارهای فاخری هم انجام داد.
سمسارزاده در ادامه از حسرت یک همکاری سخن گفت و یادآور شد: عجیب است همین اواخر بود که حمید با من تماس گرفت و برای یک کاری از من دعوت کرد و گفت به خاطر من به رادیو «نمایش» بیا تا یک کاری با هم انجام بدهیم و من با وجود اینکه با رادیو نمایش خیلی اُخت نیستم اما به خاطر حمید نه نگفتم و قبول کردم اما قسمت نشد و او رفت! متاسفانه عمر همین است خاطرات است که از همه ما میماند. ایشان انسان بسیار مثبت و خوش قلبی بودند و هر کاری که برای هر کسی از دستش برمیآمد انجام میداد. حمید کارنامه بدی به جای نگذاشت. او کارنامه قابل قبولی به خصوص در صدا از خود به یادگار گذاشت. امیدوارم مسئولین بعد از درگذشت این عزیز ما، حداقل کمی بیشتر به خانواده ایشان برسند.
وی سپس به ملاقاتی که در افطاری با رئیس صداوسیما داشتند اشاره و اظهار کرد: بار آخری که حمید را در کنار دوستان دیدم افطاری صداوسیما بود که آقای جبلی از من هم دعوت کرده بودند و برای اولین بار شرکت کردم، حمید هم آنجا بود. همین جا به آقای جبلی میگویم که «ما یکی یکی داریم میرویم تا نرفتیم کمی دستور بدهید اوضاع هنرمندان قدیمی بهتر شود، آخر عمری حداقل دو روز آب خوش از گلویشان پایین برود، آقای جبلی عزیز در همان مراسم افطاری حمید و آقای بیوک میرزایی آقای جاوید نیا و من با شما صحبت کردیم و شما قولهایی دادید اما تا الان هیچ اتفاقی نیفتاده است!»
سمسارزاده در ادامه صحبتهایش به ذکر خاطره ای کوتاه از حمید منوچهری در تئاتر پرداخت و گفت: سالها پیش یک نمایشی باهم داشتیم که حمید در مقابل بازیگری که نقش «رَمال» را ایفا میکرد و فال قهوه میگرفت بازی داشت و او را به خانهاش دعوت کرده بود. یک شب که ما سر صحنه بودیم یک عصایی در دست حمید بود و باید با آن عصا به بازیگر مقابل با عصبانیت میگفت برو بیرون، در همین حین بود که ناخودآگاه عصا از دستش پرتاب شد و با سر بازیگر برخورد کرد و سرش خراش برداشت. حمید آنقدر ناراحت شده بود و مدام معذرت خواهی میکرد و تاکید داشت که عمدی نبود. او آنقدر آدم مهربانی بود که همه به مهربانی او را میشناختند. حیف شد. حمید اعتقادات مذهبی خیلی محکمی هم داشت.
این هنرمند در پایان درباره علاقه حمید منوچهری به رادیو هم گفت: او بیشتر گویندگی رادیو و دوبله را دوست داشت. عمده کار حمید کارگردانی برنامههای رادیویی بود و انصافاً هم صدای قشنگی داشت و قابل قبول بود. روحش شاد باشد. حمید که رفت امیدوارم برای زندههای رادیو فکری بکنند.
حمید منوچهری که به دلیل عارضه ریوی مدتی بود در بخش مراقبتهای های ویژه بیمارستان بستری بود، شامگاه گذشته (۱۱مرداد ماه) در بیمارستان درگذشت.
دیدگاه